درواقع ابریشم نامی است که غربیان براین پارچه لطیف گذاردند درحالیکه خود چینی ها آن را( see ) می نامیدند و چادرنشینان آسیای میانه آنرا ( sir ) ویونانی ها ( serica ) می خواندند. کتزیاس نویسنده مشهور که یک پزشک یونانی در دربار ایران بود در این خصوص چنین گفته است: می گویند « هندیان شمالی چنان بلندند که برخی از آنها سیزده ضراع قد دارند که از پارچه معروفی به نام ( seres ) استفاده می کنند »
درافسانه ایرانی آمده است که « چین ین یافث » چون ازلب جیحون برفت با فرزندان قوم خویش بسیار بگردید و نسلش زیاد گشت و شهری بنا کرد و بافتن جامه را به مردم آموخت و بعد ازآن ابریشم را کشف کرد .[1]
روایت دیگری نیزهست که قدمت ابریشم را به سال های قبل می رساند که دراساطیر ایرانی آمده است که جمشید روزنوروز برتخت شاهی نشست و کرم ابریشم و انگور و شراب درزمان او پیدا شد. درزمان فرس قدیم کلمه ابریشم دیده نشد اما وقتی صحبت ازشلوارهای گلدوزی و رنگارنگ و زربافت زمان هخامنشی وماد می شد می توان تصورکرد که پارچه ابریشم بوده است . درزبان پهلوی ابریشم که در زبان کردی که ازقدیمی ترین زبانهای ایرانی است به صورت « اوبریشم » تلفظ می شود.
جاده شاهی که درعهد هخامنشیان بنا شده بود و عامل اساسی درشکوفایی اقتصادی هخامنشی به حساب می آمد بعد ها نام های دیگر به خود گرفت. این جاده به جاده ادویه ، مروارید ، جاده پوست جاده چای نیزمعروف بود . جاده اصلی ابریشم درواقع همان جاده شمالی بوده است ، که خود دوجاده محوری بنام های سین کیانگ وکاشغرداشته که به طرف ودریای خزر و به سمت روسیه و اروپای مرکزی وغربی وگاهی نیزبه سمت هرات ، نیشابور، تهران کنونی و قزوین و همدان می رفته اند.[2]
جاده ابریشم درگذشته ای نه چندان دور همانند رودی بزرگ ، آسیا را پیوند می داد از شرق ژاپن تاغرب ، حوزه مدیترانه امتداد داشته و شاخه های فرعی آن نواحی شمالی وجنوب این مسیر را حیات فرهنگی واقتصادی می بخشید و قلات ایران سرچشمه اصلی آن بود . جاده ابریشم از تون هوانگ چین شروع و در پناه دیوار بزرگ چین که این کشور را محافظت می کرد می گذشت آغاز این جاده از دو شهر «لویانگ» و «سپان» که از پایتخت های چین در کنار رودخانه زرد بود شروع ودر جهت غرب به « لانچو» می رسید ودر دون هوانگ «تون هوانگ » به دوشاخه اصلی تقسیم می شد .
یک : شاخه شمالی دو: شاخه جنوبی
شاخه شمالی: دون هوانگ دا از طریق هامی ، تورفان ، آق سو ، به کاشغر متصل می کرد .شاخه جنوبی : دون هوانگ را از طریق میران ، ختن ، یارکند را به کاشغر متصل می کرد ، راه کاشغر از سمرقند – بخارا به مرو می رسید . همچنین یک راه نیز از محل یارکند در شاخه جنوبی به بلخ وسپس به مرو می رفت ، این راه از مرو در جهت غرب از نیشابور ، سمنان ، دامغان ، به شهر ری واز ری به ساوه و از همدان به کنگاور ، کرمانشاه ، قصر شیرین ، وتیسفون « در کنار » می رسید و از تیسفون این جاده به دو شاخه تقسیم می شد : شاخه ای از طریق دورا اورپوس « در مرزسوریه » به پالمیر وازپالمیر به بندرانطاکیه درکناردریای مدیترانه می رسید و شاخه دیگراز طریق « الحضر» به نصیبین و از نصیبین به حران و ازحران به کناردریای مدیترانه می رسید . و از آنجا تا یونان و روم ادامه می یافت . این راه در شرق نیز به ژاپن ادامه می یافت .
2-3 نقش جاده ابریشم درتبادل کالا میان ایران وسایرنقاط جهان:
ایرانیان دردوران عمران وآبادی به چین اسب ، سنگ یشم، آینه صادرمی کردند و درمقابل از چین ابریشم وکالاهای زینتی و عطریات وارد می کردند .[3]همچنین آهن ، چرم ، عاج ، منسوجات ، انواع ادویه و روغن های معطر و سنگهای گرانبها « کهربا ، فیروزه ، عقیق ولاجورد » ازشرق وارد و کالاهایی چون شمش ، مفرغ ، منسوجات پاپیروس ، محصولات سفالین از غرب به سمت شرق می رفت .[4]
علاوه براین انواع واقسام دستاوردهای طبیعی وصنعتی آسیا ازگیاهان طبی و عصاره های معطر، قالی ، گلیم ، جاجیم ، مروارید ، قیر، باروت ، نفت داد و ستد می شد . ازواردات مورد نیاز و پرمصرف چین می توان از وسمه ، حنا و روناس برای خانواده های سلطنتی واعیان واشراف مملکت چین ازکرمان به آنجا صادر می شد یادکرد.[5]
گیرشمن در همین رابطه می نویسد : به دنبال نخستین سفرایی که از چین به ایران فرستاد : مو ، خیار ، پیاز ، زعفران به شاهنشاهی آسمانی «چین » ارسال ودر آن کشور شروع به کشت شد ، ودر عوض ایران از چین زردآلو ، هلو و بعدها کرم ابریشم وارد کرد.[6]
محصولات دیگر مانند فولاد ، پوست ، اشیایی چوبی ، پرندگان ، برنج ، انار ، اسب های ایرانی ، شترهای بابلی به چین فرستاده می شد.[7]
کشورهای مسیر جاده نه تنها کالاهای خودرا از این راه صادر می کردند ، بلکه عادات وآداب ورسوم خود را نیز صادر وبه یکدیگر منتقل می کردند . ودر این رابطه می توان به ساخت قنات ، کاریز اشاره کرد .
در زمینه عناصر فرهنگی وهنری نیز سبک نقاشی ایرانیان به ویژه نقاشی مانی و پیروانش در چین رواج یافت.[8]در زمان پارتها شهرهایی بر سر راه جاده ابریشم بودند مثل ری ، همدان ، تیسفون ، سلوکیه ، دورا اورپوس ، پالمیر ، انطاکیه ، که دارای شکوه و رونق بسیار شدند و فرهنگ و هنر ایران از این راه مناطق شرق و غرب نفوذ و رواج یافت .
درافسانه ایرانی آمده است که « چین ین یافث » چون ازلب جیحون برفت با فرزندان قوم خویش بسیار بگردید و نسلش زیاد گشت و شهری بنا کرد و بافتن جامه را به مردم آموخت و بعد ازآن ابریشم را کشف کرد .[1]
روایت دیگری نیزهست که قدمت ابریشم را به سال های قبل می رساند که دراساطیر ایرانی آمده است که جمشید روزنوروز برتخت شاهی نشست و کرم ابریشم و انگور و شراب درزمان او پیدا شد. درزمان فرس قدیم کلمه ابریشم دیده نشد اما وقتی صحبت ازشلوارهای گلدوزی و رنگارنگ و زربافت زمان هخامنشی وماد می شد می توان تصورکرد که پارچه ابریشم بوده است . درزبان پهلوی ابریشم که در زبان کردی که ازقدیمی ترین زبانهای ایرانی است به صورت « اوبریشم » تلفظ می شود.
جاده شاهی که درعهد هخامنشیان بنا شده بود و عامل اساسی درشکوفایی اقتصادی هخامنشی به حساب می آمد بعد ها نام های دیگر به خود گرفت. این جاده به جاده ادویه ، مروارید ، جاده پوست جاده چای نیزمعروف بود . جاده اصلی ابریشم درواقع همان جاده شمالی بوده است ، که خود دوجاده محوری بنام های سین کیانگ وکاشغرداشته که به طرف ودریای خزر و به سمت روسیه و اروپای مرکزی وغربی وگاهی نیزبه سمت هرات ، نیشابور، تهران کنونی و قزوین و همدان می رفته اند.[2]
جاده ابریشم درگذشته ای نه چندان دور همانند رودی بزرگ ، آسیا را پیوند می داد از شرق ژاپن تاغرب ، حوزه مدیترانه امتداد داشته و شاخه های فرعی آن نواحی شمالی وجنوب این مسیر را حیات فرهنگی واقتصادی می بخشید و قلات ایران سرچشمه اصلی آن بود . جاده ابریشم از تون هوانگ چین شروع و در پناه دیوار بزرگ چین که این کشور را محافظت می کرد می گذشت آغاز این جاده از دو شهر «لویانگ» و «سپان» که از پایتخت های چین در کنار رودخانه زرد بود شروع ودر جهت غرب به « لانچو» می رسید ودر دون هوانگ «تون هوانگ » به دوشاخه اصلی تقسیم می شد .
یک : شاخه شمالی دو: شاخه جنوبی
شاخه شمالی: دون هوانگ دا از طریق هامی ، تورفان ، آق سو ، به کاشغر متصل می کرد .شاخه جنوبی : دون هوانگ را از طریق میران ، ختن ، یارکند را به کاشغر متصل می کرد ، راه کاشغر از سمرقند – بخارا به مرو می رسید . همچنین یک راه نیز از محل یارکند در شاخه جنوبی به بلخ وسپس به مرو می رفت ، این راه از مرو در جهت غرب از نیشابور ، سمنان ، دامغان ، به شهر ری واز ری به ساوه و از همدان به کنگاور ، کرمانشاه ، قصر شیرین ، وتیسفون « در کنار » می رسید و از تیسفون این جاده به دو شاخه تقسیم می شد : شاخه ای از طریق دورا اورپوس « در مرزسوریه » به پالمیر وازپالمیر به بندرانطاکیه درکناردریای مدیترانه می رسید و شاخه دیگراز طریق « الحضر» به نصیبین و از نصیبین به حران و ازحران به کناردریای مدیترانه می رسید . و از آنجا تا یونان و روم ادامه می یافت . این راه در شرق نیز به ژاپن ادامه می یافت .
2-3 نقش جاده ابریشم درتبادل کالا میان ایران وسایرنقاط جهان:
ایرانیان دردوران عمران وآبادی به چین اسب ، سنگ یشم، آینه صادرمی کردند و درمقابل از چین ابریشم وکالاهای زینتی و عطریات وارد می کردند .[3]همچنین آهن ، چرم ، عاج ، منسوجات ، انواع ادویه و روغن های معطر و سنگهای گرانبها « کهربا ، فیروزه ، عقیق ولاجورد » ازشرق وارد و کالاهایی چون شمش ، مفرغ ، منسوجات پاپیروس ، محصولات سفالین از غرب به سمت شرق می رفت .[4]
علاوه براین انواع واقسام دستاوردهای طبیعی وصنعتی آسیا ازگیاهان طبی و عصاره های معطر، قالی ، گلیم ، جاجیم ، مروارید ، قیر، باروت ، نفت داد و ستد می شد . ازواردات مورد نیاز و پرمصرف چین می توان از وسمه ، حنا و روناس برای خانواده های سلطنتی واعیان واشراف مملکت چین ازکرمان به آنجا صادر می شد یادکرد.[5]
گیرشمن در همین رابطه می نویسد : به دنبال نخستین سفرایی که از چین به ایران فرستاد : مو ، خیار ، پیاز ، زعفران به شاهنشاهی آسمانی «چین » ارسال ودر آن کشور شروع به کشت شد ، ودر عوض ایران از چین زردآلو ، هلو و بعدها کرم ابریشم وارد کرد.[6]
محصولات دیگر مانند فولاد ، پوست ، اشیایی چوبی ، پرندگان ، برنج ، انار ، اسب های ایرانی ، شترهای بابلی به چین فرستاده می شد.[7]
کشورهای مسیر جاده نه تنها کالاهای خودرا از این راه صادر می کردند ، بلکه عادات وآداب ورسوم خود را نیز صادر وبه یکدیگر منتقل می کردند . ودر این رابطه می توان به ساخت قنات ، کاریز اشاره کرد .
در زمینه عناصر فرهنگی وهنری نیز سبک نقاشی ایرانیان به ویژه نقاشی مانی و پیروانش در چین رواج یافت.[8]در زمان پارتها شهرهایی بر سر راه جاده ابریشم بودند مثل ری ، همدان ، تیسفون ، سلوکیه ، دورا اورپوس ، پالمیر ، انطاکیه ، که دارای شکوه و رونق بسیار شدند و فرهنگ و هنر ایران از این راه مناطق شرق و غرب نفوذ و رواج یافت .