02-08-2015، 20:24
نهاد مادی جامعه که از آن به ساخت اقتصادی و بنیاد اقتصادی نیز تعبیر می شود، شامل دو بخش است: یکی ابزار تولید که محصول رابطه انسان با طبیعت است، و دیگر روابط اقتصادی افراد جامعه در زمینه توزیع ثروت که از آن به روابط تولیدی احیانا تعبیر می شود. و غالبا از مجموع ابزار تولید و روابط تولیدی به " وجه تولید " یا " شیوه تولید " تعبیر می شود و ضمنا باید دانست که این اصطلاحات در زبان پیشوایان ماتریالیسم تاریخی خالی از ابهام نیست و کاملا صیقل نخورده و مشخص نشده است.
آنجا که می گویند اقتصاد زیربناست و نهاد مادی جامعه بر سایر نهادها تقدم دارد، مقصود مجموع دستگاه تولیدی است؛ اعم از ابزار تولید و روابط تولیدی.
نکته ای که حتما باید توجه داشت و از لابلای سخنان پیشروان ماتریالیسم تاریخی کاملا هویداست اینکه خود زیربنا به صورت دو اشکوبه است و بخشی از آن زیربنای بخشی دیگر است و دیگری بر روی آن استوار است. اساس و پایه اصلی و سنگ زیرین بنا ابزار تولید یعنی کار تجسم یافته است، کار تجسم یافته است که روابط اقتصادی خاصی را از نظر توزیع ثروت ایجاب می کند. این روابط که انعکاس درجه رشد ابزار تولید است، در آغاز پیدایش نه تنها هماهنگ با ابزار تولید است بلکه محرک و مشوق آن شمرده می شود، یعنی بهترین وسیله بهره برداری از آن ابزارهاست و مانند جامعه ای است متناسب با اندام ابزار تولید.
ولی ابزار تولید در ذات خود رشد یابنده است. رشد ابزار تولید هماهنگی میان دو بخش دستگاه تولیدی را بر هم می زند. روابط تولیدی و اقتصادی، یعنی همان قوانین که متناسب با ابزار تولیدی پیشین به وجود آمده بود، به ورت جامه ای تنگ و دست و پاگیر بر اندام رشد یافته ابزار تولید درمی آید و مانع و سدی برای آن شمرده می شود و تضاد میان دو بخش برقرار می گردد.
در نهایت امر، ناچار روابط تولیدی جدیدی متناسب با ابزار تولیدی جدید برقرار می گردد و زیربنای جامعه یکسره دگرگون می گردد و به دنبال این دگرگونی است که همه روبناهای حقوقی، فلسفی، اخلاقی، مذهبی و غیره واژگون می گردد.
آنجا که می گویند اقتصاد زیربناست و نهاد مادی جامعه بر سایر نهادها تقدم دارد، مقصود مجموع دستگاه تولیدی است؛ اعم از ابزار تولید و روابط تولیدی.
نکته ای که حتما باید توجه داشت و از لابلای سخنان پیشروان ماتریالیسم تاریخی کاملا هویداست اینکه خود زیربنا به صورت دو اشکوبه است و بخشی از آن زیربنای بخشی دیگر است و دیگری بر روی آن استوار است. اساس و پایه اصلی و سنگ زیرین بنا ابزار تولید یعنی کار تجسم یافته است، کار تجسم یافته است که روابط اقتصادی خاصی را از نظر توزیع ثروت ایجاب می کند. این روابط که انعکاس درجه رشد ابزار تولید است، در آغاز پیدایش نه تنها هماهنگ با ابزار تولید است بلکه محرک و مشوق آن شمرده می شود، یعنی بهترین وسیله بهره برداری از آن ابزارهاست و مانند جامعه ای است متناسب با اندام ابزار تولید.
ولی ابزار تولید در ذات خود رشد یابنده است. رشد ابزار تولید هماهنگی میان دو بخش دستگاه تولیدی را بر هم می زند. روابط تولیدی و اقتصادی، یعنی همان قوانین که متناسب با ابزار تولیدی پیشین به وجود آمده بود، به ورت جامه ای تنگ و دست و پاگیر بر اندام رشد یافته ابزار تولید درمی آید و مانع و سدی برای آن شمرده می شود و تضاد میان دو بخش برقرار می گردد.
در نهایت امر، ناچار روابط تولیدی جدیدی متناسب با ابزار تولیدی جدید برقرار می گردد و زیربنای جامعه یکسره دگرگون می گردد و به دنبال این دگرگونی است که همه روبناهای حقوقی، فلسفی، اخلاقی، مذهبی و غیره واژگون می گردد.