14-07-2015، 17:55
سلام اینم چندتا متن عاشقونه امیدوارم خوشتون بیاد
به سلامتی دختر و پسری که …
سلامتی پسری که یه روز عاشق شد. . .
سلامتی دختری که یه روزعاشق شد. . .
سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد. . .
سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت. . .
سلامتی عشق پاکشون. . .
سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارون
قرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها. . .
سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد. . .
سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد. . .
سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد. . .
سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد. . .
سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت. . .
سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد. . .
سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری. . .
سلامتی ۲۱ ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها. . .
سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش. . .
سلامتی اون شب. . .
سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتن
اما پسر خندیدتا جشن خراب نشه. . .
سلامتی اون خنده ی زوری. . .
سلامتی عروسی که ماه شده بود. . .
سلامتی عاقدی که اومد. . .
سلامتی شناسنامه ها. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بار اول. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بار دوم. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بارآخر. . .
سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت تو جیبش موند. . .
سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد. . .
سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه. . .
سلامتی اجازه بزرگترها. . .
سلامتی بله. . .
سلامتی بغض پسر. . .سلامتی چشم خیس دوستان. . .
سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد. . .
سلامتی ماشین عروس. . .
سلامتی سستی زانو. . .سلامتی سیاهی چشم. . .
سلامتی اون شب. . .
سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد. . .
سلامتی فرداش. . .
سلامتی مهمونی که دختر گرفت. . .
سلامتی دوستایی که جمع شدن. . .
سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت. . .
سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت. . .
سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد. . .
سلامتی تیغی که تیز بود. . .سلامتی رگ دست. . .
سلامتی دختری که خودکشی کرد. . .
سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن . . .
سلامتی ملاقات تو بیمارستان. . .
سلامتی اون ۵ و ۶ دقیقه ی تنها با دختر. . .
سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس. . .
سلامتی شرم دختر. . .سلامتی صبر پسر. . .
سلامتی قسمهایی که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه. . .
سلامتی قسم جون پسر. . .
سلامتی قبول کردن دختر. . .
سلامتی لحظه خداحافظی. . .
سلامتی چشمای خیس. . .سلامتی یه عمر تنهایی. . .
سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد. . .
سلامتی خنده هایی کودکی که توی راه بود. . .
سلامتی دختری که مادر شد. . .
سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند. . .
سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه. . .
سلامتی امشب. . .
سلامتی همه ی عاشقایی که هر گز به عشقشون نرسیدن
واز دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبه
این که دستش توی دستای تویه همه دنیای منه
خیلی مراقبش باش. . .
چی بگم دفعه اول تو کوچه ديدمش گفت داداشی ميای بازی کنيم؟
بعده اينکه بازيمون تموم شد گفت تو بهترين داداشه دنيايی...
وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشام همش اونو ميديد و
ميخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم دوسش
دارم اما اون گفت تو بهترين داداشه دنيايی...
وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت تو بهترين داداشه
دنيايی...
و وقتی مرد من زيره تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه ميتونست حرف
بزنه ميگفت تو بهترين داداشه
دنيايی...
چند وقت بعد وقتی دفتره خاطراتشو خوندم ديدم نوشته
عاشقت بودم و دوست داشتم اما
ميترسيدم بگم برای همين ميگفتم تو بهترين داداشه دنيايی...
يک روز يک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خياباني عبور ميکردند
جلوي ويترين يک مغازه مي ايستند
دختر:واي چه پالتوي زيبايي
پسر: عزيزم بيا بريم تو بپوش ببين دوست داري؟
وارد مغازه ميشوند دختر پالتو را امتحان ميکند و بعد از نيم ساعت ميگه که خوشش اومده
پسر: ببخشيد قيمت اين پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه ميخرمش
دختر:آروم ميگه ولي تو اينهمه پول رو از کجا مياري؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالي برق ميزند
دختر:ولي تو خيلي براي جمع آوري اين پول زحمت کشيدي
ميخواستي گيتار مورد علاقه ات رو بخري
پسر جوان رو به دختر بر ميگرده و ميگه:
مهم نيست عزيزم مهم اينکه با اين هديه تو را خوشحال ميکنم
براي خريد گيتار ميتونم 1سال ديگه صبر کنم
بعد از خريد پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزيزم من رو دوست داري؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خيلي
پسر: يعني به غير از من هيچکس رو دوست نداري و نداشتي؟
دختر: خوب معلومه نه
يک فالگير به آنها نزديک ميشود رو به دختر ميکند و ميگوييد بيا فالت رو بگيرم
دست دختر را ميگيرد
فالگير: بختت بلنده دختر زندگي خوبي داري و آينده اي درخشان عاشقي عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالي برق ميزند
فالگير: عاشق يک پسر جوان يک پسر قدبلند با موهاي مشکي و چشمان آبي
دختر ناگهان دست و پايش را گم ميکند
پسر وا ميرود
دختر دستهايش را از دستهاي فالگير بيرون ميکشد
چشمان پسر پر از اشک ميشود
رو به دختر مي ايستدو ميگوييد :
او را ميشناسم همين حالا از او يک پالتو خريديم
دختر سرش را پايين مي اندازد
پسر: تو اون پالتو را نميخواستي فقط ميخواستي او را ببيني
ما هر روز از آن مغازه عبور ميکرديم و هميشه
تو از آنجا چيزي ميخواستي چقدر ساده بودم نفهميدم چرا با من اينکارو کردي چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتي پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد
به سلامتی دختر و پسری که …
سلامتی پسری که یه روز عاشق شد. . .
سلامتی دختری که یه روزعاشق شد. . .
سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد. . .
سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت. . .
سلامتی عشق پاکشون. . .
سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارون
قرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها. . .
سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد. . .
سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد. . .
سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد. . .
سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد. . .
سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت. . .
سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد. . .
سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری. . .
سلامتی ۲۱ ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها. . .
سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش. . .
سلامتی اون شب. . .
سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتن
اما پسر خندیدتا جشن خراب نشه. . .
سلامتی اون خنده ی زوری. . .
سلامتی عروسی که ماه شده بود. . .
سلامتی عاقدی که اومد. . .
سلامتی شناسنامه ها. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بار اول. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بار دوم. . .
سلامتی بغض پسر. . . سلامتی بارآخر. . .
سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت تو جیبش موند. . .
سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد. . .
سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه. . .
سلامتی اجازه بزرگترها. . .
سلامتی بله. . .
سلامتی بغض پسر. . .سلامتی چشم خیس دوستان. . .
سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد. . .
سلامتی ماشین عروس. . .
سلامتی سستی زانو. . .سلامتی سیاهی چشم. . .
سلامتی اون شب. . .
سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد. . .
سلامتی فرداش. . .
سلامتی مهمونی که دختر گرفت. . .
سلامتی دوستایی که جمع شدن. . .
سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت. . .
سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت. . .
سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد. . .
سلامتی تیغی که تیز بود. . .سلامتی رگ دست. . .
سلامتی دختری که خودکشی کرد. . .
سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن . . .
سلامتی ملاقات تو بیمارستان. . .
سلامتی اون ۵ و ۶ دقیقه ی تنها با دختر. . .
سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس. . .
سلامتی شرم دختر. . .سلامتی صبر پسر. . .
سلامتی قسمهایی که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه. . .
سلامتی قسم جون پسر. . .
سلامتی قبول کردن دختر. . .
سلامتی لحظه خداحافظی. . .
سلامتی چشمای خیس. . .سلامتی یه عمر تنهایی. . .
سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد. . .
سلامتی خنده هایی کودکی که توی راه بود. . .
سلامتی دختری که مادر شد. . .
سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند. . .
سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه. . .
سلامتی امشب. . .
سلامتی همه ی عاشقایی که هر گز به عشقشون نرسیدن
واز دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبه
این که دستش توی دستای تویه همه دنیای منه
خیلی مراقبش باش. . .
چی بگم دفعه اول تو کوچه ديدمش گفت داداشی ميای بازی کنيم؟
بعده اينکه بازيمون تموم شد گفت تو بهترين داداشه دنيايی...
وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشام همش اونو ميديد و
ميخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم دوسش
دارم اما اون گفت تو بهترين داداشه دنيايی...
وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت تو بهترين داداشه
دنيايی...
و وقتی مرد من زيره تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه ميتونست حرف
بزنه ميگفت تو بهترين داداشه
دنيايی...
چند وقت بعد وقتی دفتره خاطراتشو خوندم ديدم نوشته
عاشقت بودم و دوست داشتم اما
ميترسيدم بگم برای همين ميگفتم تو بهترين داداشه دنيايی...
يک روز يک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خياباني عبور ميکردند
جلوي ويترين يک مغازه مي ايستند
دختر:واي چه پالتوي زيبايي
پسر: عزيزم بيا بريم تو بپوش ببين دوست داري؟
وارد مغازه ميشوند دختر پالتو را امتحان ميکند و بعد از نيم ساعت ميگه که خوشش اومده
پسر: ببخشيد قيمت اين پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه ميخرمش
دختر:آروم ميگه ولي تو اينهمه پول رو از کجا مياري؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالي برق ميزند
دختر:ولي تو خيلي براي جمع آوري اين پول زحمت کشيدي
ميخواستي گيتار مورد علاقه ات رو بخري
پسر جوان رو به دختر بر ميگرده و ميگه:
مهم نيست عزيزم مهم اينکه با اين هديه تو را خوشحال ميکنم
براي خريد گيتار ميتونم 1سال ديگه صبر کنم
بعد از خريد پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزيزم من رو دوست داري؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خيلي
پسر: يعني به غير از من هيچکس رو دوست نداري و نداشتي؟
دختر: خوب معلومه نه
يک فالگير به آنها نزديک ميشود رو به دختر ميکند و ميگوييد بيا فالت رو بگيرم
دست دختر را ميگيرد
فالگير: بختت بلنده دختر زندگي خوبي داري و آينده اي درخشان عاشقي عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالي برق ميزند
فالگير: عاشق يک پسر جوان يک پسر قدبلند با موهاي مشکي و چشمان آبي
دختر ناگهان دست و پايش را گم ميکند
پسر وا ميرود
دختر دستهايش را از دستهاي فالگير بيرون ميکشد
چشمان پسر پر از اشک ميشود
رو به دختر مي ايستدو ميگوييد :
او را ميشناسم همين حالا از او يک پالتو خريديم
دختر سرش را پايين مي اندازد
پسر: تو اون پالتو را نميخواستي فقط ميخواستي او را ببيني
ما هر روز از آن مغازه عبور ميکرديم و هميشه
تو از آنجا چيزي ميخواستي چقدر ساده بودم نفهميدم چرا با من اينکارو کردي چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتي پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد