گفتگوی آزاد نسخه 244

[βΑllεяiηΑ♡]

من فردا درس دارم .___.
خيلي زياده ._.
شبتون طلايى..

[امیررضا*]

من فردا درس دارم .___.
خيلي زياده ._.
شبتون طلايى..

برو بخوابتا یکی دیگه هم بره ما راحت بشیم

[امیررضا*]

اسنو
من تا ابد اکانت می سازم
ای پیمو عوض می کنم هر روز اکانت می سازم
ول نمی کنم
اسنو اکانت شاه مرگ رو باز کن
من خطایی نکردم
من سر قولم موندم
بد دهنی نکردم
از کسایی که اون روز انلاین بودن بپرس من حتی بد تر از گل هم به کسی نگفتم
اسنو اکانتمو باز کن
من اون اکانت رو  می خوام

اسنو بسته  اکانت اصلیتو داءم؟

[امیررضا*]

از دست اوشون کاری بر نمیاد


مگه چه کرد  ی تو؟

[امیررضا*]

هیچی گفتم که یه اکانت قدیمی رو که 21 ارسال داشت دادم به یه دختر بره با عشقش حرف بزنه
اکانت دختره تازه بود ارسال نداشت
نمی تونست پ.خ بده برای همین می اومد تو گفتگو  باهم حرف می زدن
من  اون اکانت قدیمی رو دادم بهش که بره با طرف حرف بزنه    دیگه تو گ.آ  نباشه
یهو عرفان اومد این جوری کرد

تو نگران اینا نباش

اینا خیلی زرنگن

خیلی خیلی

عرفان که تو رو ببنده هیچی

فلش رو فراموش کن

اما من دوباره مدیر میسم

---

هیچی گفتم که یه اکانت قدیمی رو که 21 ارسال داشت دادم به یه دختر بره با عشقش حرف بزنه
اکانت دختره تازه بود ارسال نداشت
نمی تونست پ.خ بده برای همین می اومد تو گفتگو  باهم حرف می زدن
من  اون اکانت قدیمی رو دادم بهش که بره با طرف حرف بزنه    دیگه تو گ.آ  نباشه
یهو عرفان اومد این جوری کرد

---

امیر
به صابر پیام بده
بگو اکانت shah marg رو باز کنه من ss  رو هم نمی خوام فقط اون اکانتو می خوام

چییییییی


اخه چرامگه دیوونه ای؟

[امیررضا*]

امیر می زنمتا
تو مدیر تو مدیر ارشد تو ادمین

من نمی خوام مدیر شم من اون اکانتو می خوام    اونو می خوام

تو فکر کردی صابر به من گوش مید
ااوشون کرد منو بلاک

چرا اون

[امیررضا*]

اونو می خوام اونو می خوام دلیلشو نپرس من اون اکانت لعنتی رو می خوام

تو بگو من چیکار کنم اخه

چرا اون بگو

[sufiy]

درود هزار باره._.

[امیررضا*]

امیر اون اکانتو باز کن برام مهمه اون اکانت بازش کن تا بهت بگم

چجوی باز کنم تو بگو 

[امیررضا*]

به یکی بگو بازش کنه بگو یکی بازش کنه

مدیر بودم کسی اعتنا نمیکرد


الان که اصلا