14-06-2015، 19:02
توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود
زدانش دل پیر برنا بود
|
مشاعره (نسخه دوم) |
||||||||
14-06-2015، 19:02
توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود
14-06-2015، 19:12
در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل
هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا
14-06-2015، 19:14
ازقضا آیینه ی چینی شکست
خوب شد اسباب خودبینی شکست
14-06-2015، 19:15
تا کمال علم او ظاهر شود
این همه اسرار بر صحرا نهاد
15-06-2015، 12:26
درد عشقی کشیده ام که مپرس.
زهر هجری چشیده ام که مپرس. گشته ام در جهان و اخر کار. دلبری برگزیده ام که مپرس.
سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست
17-06-2015، 10:03
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
17-06-2015، 14:36
تارو پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمیرا شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
20-06-2015، 10:41
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
20-06-2015، 17:00
توکز محنت دیگران بی غمی.. نشاید که نامت نهند آدمی
| ||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|