10-06-2015، 10:56
اصطلاح دُزدسالاری یا کلپتوکراسی به دولتی اشاره دارد که عامه مردم را فدای افزایش ثروت و قدرت سیاسی شخصی طبقه حاکم میکند. دزدسالاری معمولاً با اختلاس در بودجههای دولتی همراه است.
دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ میدهد؛ کشورهایی که اقتصادشان بیشتر برپایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی میچرخد.
جرج بوش، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ تلاش کرد تا مبارزه با فساد دولتی را به عنوان یک مسئله اولویتدار در دستور کار سی و دومین نشست گروه هشت در سن پترزبورگ روسیه قرار دهد، و کمی بعد، ایالات متحده «راهبرد ملی بینالمللی ساختن اقدامات بر ضد دزدسالاری» را اعلام نمود.
اثرات دزدسالاری
حکومت دزدسالار تاثیر بسیار نامطلوبی در اقتصادسیاسی و حقوق مدنی می گذارد. و باعث الگو برداری طبقات مختلف اجتماع از روسا و رهبران دزدسالار و سرایت فساد به سایر طبقات اجتماع نیز میشود. واقعیت این است که در دنیای امروز فساد مالی می تواند از حاکمان دزدسالار یک کشور به مردم آن سرایت کند و به عنوان هنجاری اجتماعی رواج یافته و نهادینه شود. به طوری که اقشار اجتماع از آنجا که می بینند حاکمان دولت غرق در فساد مالی هستند، به فکر سوء استفاده از موقعیتهای شخصی یا اداری خود می افتند.
چون حکومتهای دزدسالار با روشهای پولشوئی یا سوء استفاده از ثروتهای عمومی یا وجوه حاصل از پرداختهای شهروندان، پول اختلاس میکنند، در نتیجه «رفاه» در زندگی شهروندان دچار تزلزل میشود. علاوه بر این، چون پولی که دزدسالاران سرقت میکنند، اغلب از بودجهای است که برای امکانات عمومی مانند ساختن بیمارستانها، مدارس، جادهها، پارکها و مانند آن اختصاص یافته است؛ این سرقت باعث کاهش رفاه عمومی میشود.دزدسالاران معمولاً (ولی نه همیشه) از دیکتاتورها هستند.
دزد سالاری فردی
برخی از دیکتاتورها و سران حکومتهای دزدسالار، بودجههای عمومی را به طور پنهانی به حسابهای بانکی شخصی محرمانه خود در کشورهای بیگانه منتقل میکنند تا در صورت از دست دادن قدرت، در خارج از کشور به خوشگذرانیهای خود ادامه دهند.
دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ میدهد؛ کشورهایی که اقتصادشان بیشتر برپایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی میچرخد.
جرج بوش، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ تلاش کرد تا مبارزه با فساد دولتی را به عنوان یک مسئله اولویتدار در دستور کار سی و دومین نشست گروه هشت در سن پترزبورگ روسیه قرار دهد، و کمی بعد، ایالات متحده «راهبرد ملی بینالمللی ساختن اقدامات بر ضد دزدسالاری» را اعلام نمود.
اثرات دزدسالاری
حکومت دزدسالار تاثیر بسیار نامطلوبی در اقتصادسیاسی و حقوق مدنی می گذارد. و باعث الگو برداری طبقات مختلف اجتماع از روسا و رهبران دزدسالار و سرایت فساد به سایر طبقات اجتماع نیز میشود. واقعیت این است که در دنیای امروز فساد مالی می تواند از حاکمان دزدسالار یک کشور به مردم آن سرایت کند و به عنوان هنجاری اجتماعی رواج یافته و نهادینه شود. به طوری که اقشار اجتماع از آنجا که می بینند حاکمان دولت غرق در فساد مالی هستند، به فکر سوء استفاده از موقعیتهای شخصی یا اداری خود می افتند.
چون حکومتهای دزدسالار با روشهای پولشوئی یا سوء استفاده از ثروتهای عمومی یا وجوه حاصل از پرداختهای شهروندان، پول اختلاس میکنند، در نتیجه «رفاه» در زندگی شهروندان دچار تزلزل میشود. علاوه بر این، چون پولی که دزدسالاران سرقت میکنند، اغلب از بودجهای است که برای امکانات عمومی مانند ساختن بیمارستانها، مدارس، جادهها، پارکها و مانند آن اختصاص یافته است؛ این سرقت باعث کاهش رفاه عمومی میشود.دزدسالاران معمولاً (ولی نه همیشه) از دیکتاتورها هستند.
دزد سالاری فردی
برخی از دیکتاتورها و سران حکومتهای دزدسالار، بودجههای عمومی را به طور پنهانی به حسابهای بانکی شخصی محرمانه خود در کشورهای بیگانه منتقل میکنند تا در صورت از دست دادن قدرت، در خارج از کشور به خوشگذرانیهای خود ادامه دهند.