29-05-2015، 17:05
مصطفی 28 ساله است، صورتش پر از جای چاقو است، بعضی به او لقب صورت زخمی دادهاند؛ اما خودش میگوید همه این کارها را از روی نادانی برای بزرگ شدن اسمش انجام داده و قتل میثم او را به پایان زندگی اش نزدیک تر کرد.
خودت را معرفی کن؟
مصطفی 28 ساله،تا مقطع دبیرستان هم بیشتر درس نخواندم .
سابقه کیفری داری؟
چند بار به جرم شرارت و آدم ربایی دستگیر شدم اما آدم ربایی نبود و فقط تسویه حساب مالی بود و به خاطر آن سوژه را چند ساعتی نگه داشتیم تا بدهی اش را بپردازد.
چرا به تو قاتل صورت زخمی می گویند؟
این لقب را دوست ندارم. اما شاید به خاطر رد چاقوهایی است که در صورتم وجود دارد.
در مورد قتل بگو؟
قتل به خاطر نگاه چپ رخ داد. من آن روز سر کوچه بودم که مقتول با دوستش به دکه سرکوچه آمدند. آنها مرا چپ چپ نگاه کردند. من گفتم «نگاه دارد؟» که مقتول به من فحاشی کرد و مدعی شد از بچه های فلان محله است. به او گفتم برود و دنبال شر نگردد که او نرفت. به سمتش رفتم و با چاقویی که همراهم بود ضربه ای به گلویش زدم.
بعد چه شد؟
پسر جوان نقش زمین شد و خون کف خیابان را گرفت.ترسیده بودم، به همین دلیل سوار ماشین شدم و فرار کردم. بعد در تماس با بچه محل ها فهمیدم او به قتل رسیده است.
کجا فرار کردی؟
چند روزی خانه دوستان و فامیل بودم تا این که یک ماه بعد که می خواستم به خانواده ام سر بزنم شناسایی و دستگیر شدم.
بعد از دستگیری به چه فکر می کنی؟
باور کنید عذاب وجدان دارم و نمی توانم شب ها بخوابم. من فقط می خواستم بزرگ محل باشم و با این کارها اسمی برای خودم دست و پا کنم اما قاتل شدم. چند بار بود که با دوستانم به محلات دیگر می رفتیم و دعوا می کردیم. همه اینها از روی نادانی بود. فکر می کردم خط های روی صورت و بدن برایم اعتبار می آورد اما اعتبار که نیاورد هیچ باعث شد زندگی ام را از دست بدهم و خانواده ام در منطقه انگشت نما شوند و آبرویشان برود.
می دانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟
اگر خانواده مقتول در دادگاه یا بعد از آن رضایت ندهند اعدام می شوم.
حرف آخر....
محله ما جرم خیز است. از قول من بنویسید تا برای بقیه درس عبرت شود. من که ادعا می کردم بزن بهادری هستم و همه تا من را می دیدند می ترسیدند امروز باید در گوشه زندان باشم تا پس از محاکمه اعدام شوم. عاقبت هر جرمی، کیفر آن است و کیفر جرم من هم اعدام است. کاش فرصتی برای زندگی داشتم. شرمنده خانواده خودم و مقتول هستم.
خودت را معرفی کن؟
مصطفی 28 ساله،تا مقطع دبیرستان هم بیشتر درس نخواندم .
سابقه کیفری داری؟
چند بار به جرم شرارت و آدم ربایی دستگیر شدم اما آدم ربایی نبود و فقط تسویه حساب مالی بود و به خاطر آن سوژه را چند ساعتی نگه داشتیم تا بدهی اش را بپردازد.
چرا به تو قاتل صورت زخمی می گویند؟
این لقب را دوست ندارم. اما شاید به خاطر رد چاقوهایی است که در صورتم وجود دارد.
در مورد قتل بگو؟
قتل به خاطر نگاه چپ رخ داد. من آن روز سر کوچه بودم که مقتول با دوستش به دکه سرکوچه آمدند. آنها مرا چپ چپ نگاه کردند. من گفتم «نگاه دارد؟» که مقتول به من فحاشی کرد و مدعی شد از بچه های فلان محله است. به او گفتم برود و دنبال شر نگردد که او نرفت. به سمتش رفتم و با چاقویی که همراهم بود ضربه ای به گلویش زدم.
بعد چه شد؟
پسر جوان نقش زمین شد و خون کف خیابان را گرفت.ترسیده بودم، به همین دلیل سوار ماشین شدم و فرار کردم. بعد در تماس با بچه محل ها فهمیدم او به قتل رسیده است.
کجا فرار کردی؟
چند روزی خانه دوستان و فامیل بودم تا این که یک ماه بعد که می خواستم به خانواده ام سر بزنم شناسایی و دستگیر شدم.
بعد از دستگیری به چه فکر می کنی؟
باور کنید عذاب وجدان دارم و نمی توانم شب ها بخوابم. من فقط می خواستم بزرگ محل باشم و با این کارها اسمی برای خودم دست و پا کنم اما قاتل شدم. چند بار بود که با دوستانم به محلات دیگر می رفتیم و دعوا می کردیم. همه اینها از روی نادانی بود. فکر می کردم خط های روی صورت و بدن برایم اعتبار می آورد اما اعتبار که نیاورد هیچ باعث شد زندگی ام را از دست بدهم و خانواده ام در منطقه انگشت نما شوند و آبرویشان برود.
می دانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟
اگر خانواده مقتول در دادگاه یا بعد از آن رضایت ندهند اعدام می شوم.
حرف آخر....
محله ما جرم خیز است. از قول من بنویسید تا برای بقیه درس عبرت شود. من که ادعا می کردم بزن بهادری هستم و همه تا من را می دیدند می ترسیدند امروز باید در گوشه زندان باشم تا پس از محاکمه اعدام شوم. عاقبت هر جرمی، کیفر آن است و کیفر جرم من هم اعدام است. کاش فرصتی برای زندگی داشتم. شرمنده خانواده خودم و مقتول هستم.