گفتگوی آزاد 239

[Mason]

امیر ایمیل :|

[Navisa.]

ب من دستور نده-_-
من دیگه از تو حساب نخواهم برد:V
تو مرا ب ازای یک خیار فروختی:V

خیار نبود
شلغم بود :|

[Ƒαкє ѕмιƖє]

سلام ..

سلامـ عشقمـ (:

▬

مرضی ._. صدا خنده را بیاور پایین .. آن شخصیت پرنسسانه ی تُ ب کُجا رفته ؟ :|

[Mïņ̃†êR]

چه شلوغ :cool:

[Δ.н.ο.υ.я.Δ]

سلام ..

عه داداش فرنام:v
+
شیوا یعنی ما الان خوشگل نیستیم؟|:

[tyjtfhdhr]

سلام ..

فرنام داداش بیا ی خانواده با هم بزنیم._.

امیر و سحر و مرضیه:|
بیخیال:|مهم منم(..)

اسم منو خط بزن-_-

ن امیر:|
تو هنوز برادر منی:v

برادرت بشم باید با این سحر رابطه خواهری برقرا کنم._>

پ میخوای رابطه چی برقرار کنی؟:|
من خوشم میاد ایسان همو رو میشناسه:|
بشین تو خونه ارسام و بارانا رو بزرگ کن._.

ربطه بز با صاحبش^_^
بیا اینجا علف بیشتر دارع بز قشنگم^_^
:V

[علیرضا♥]

پتی بور بجو فیلمو ب امید همونجا داریم نگا میکنیم اهورا تو ادامه بده برادر:V
تازه من دیگه عضو خانادن شما نیستم بم دستور نده-_-
:<

بعدا خودت بزرگ میشی زن میگیری
اون موقع میتونی تا اخر فیلمو ببینی (:

فعلا برو تو اتاقت

افرین ._.

ب من دستور نده-_-
من دیگه از تو حساب نخواهم برد:V
تو مرا ب ازای یک خیار فروختی:V

میترسم همین الان به اونجام برسین :|

الله اکبر ._.

مرضی و امیر بلند شید برید اتاقتون بینم -_-

پتی بور بجو فیلمو ب امید همونجا داریم نگا میکنیم اهورا تو ادامه بده برادر:V
تازه من دیگه عضو خانادن شما نیستم بم دستور نده-_-
:<

وسط گ.ا نمیشه._.
هعیییی:|

میشد میدادین:V؟

نه بچه زیاد نشسته..

انجام بدین اون بچه هآم یاد بگیرن بجآ فیلم سوپر 
ی واقعیشو تجربه کنن ُ ((: D:

ما منظورمون ی شام رماکنتیک بود._.

الکی مصلن اینا شام میخورن ._.
نرین اتاقاتون چشاتونو تیز کنین بعدِ شام عملیات دیگس دگ ._.
اول شام ، لَب ، بغل ، و ... 
((:

[Navisa.]

فرنام داداش بیا ی خانواده با هم بزنیم._.

اسمش شهرامه

بی سواد -_-

[Mαяѕє]

شهــر همچنــآنـ ارامـ است ..

[tyjtfhdhr]

امیر ایمیل :|

حوصلم نمیاد>_<
باشه پنج مین دیگه._>

ب من دستور نده-_-
من دیگه از تو حساب نخواهم برد:V
تو مرا ب ازای یک خیار فروختی:V

خیار نبود
شلغم بود :|

ب هر حال من خودم دارم ی خانواده جدید میزنم-_-