02-05-2015، 19:06
مرگ پسر دایی بیگناه به خاطر فهمیدن یک راز/ پلیس چاه مخوف را پیدا کرد
یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریتهای ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، در پی وصول یک فقره پرونده مفقودی نوجوانی ۱۴ ساله از روستاهای اطراف سرعین تحقیقات به صورت جامع در خصوص پیدا کردن او صورت گرفت.
ابتدا پرونده در مسیری حرکت میکرد که پیدا کردن آن نوجوان سخت به نظر میرسید اما پس از انجام کار اطلاعاتی و فنی مشخص شد فقدانی روز مفقودی با پسر عمه خود تماس تلفنی داشته است.
پس از احضار پسر عمه فقدانی، او منکر هرگونه تماسی با وی شد که با دستور مقام قضایی اقدام به تفتیش خانه نامبرده کرده که در بازرسی از حیاط نامبرده حین جستجو یکی از همکاران ناخودآگاه پایش را روی چاهی که رویش را با سنگ پر کرده بودند گذاشته و مشکوک شد اما چون موردی مشاهده نشد خانه نامبرده را ترک کردند.
پسر عمه فقدانی حین بازرسی مأمورین حرکات مشکوک از خود نشان میداد به همین دلیل از اهالی روستا تحقیقات گستردهای انجام گرفت و مشخص شد فقدانی بیشتر با پسر عمهاش (مظنون پرونده) ارتباط داشته و با این اوصاف شک ماموران بیشتر از قبل نسبت به نامبرده شدت یافت.
پس از تعقیب و مراقبت و اخذ دستور قضایی برای تفتیش درباره خانه نامبرده، ماموران به خانه نامبرده مراجعه و پس از بازرسی خانه حیاط داخل چاه که این بار با سنگهای بیشتری رویش پوشانده شده بود بررسی شد.
پس از برداشتن سنگها بوی بدی به مشام رسید که پس از بررسی بیشتر مشاهده شد که دو جسد در ته چاه به صورت نیمه متلاشی انداخته شده است.
برادر مظنون پرونده اظهار داشت حدود یک سال پیش برادرِ دیگر من مفقود شده و با توجه به اینکه ما فکر میکردیم برای کار به خارج از استان رفته است در این خصوص پروندهای تشکیل ندادیم.
پس از تحقیقات بیشتر مشخص شد یکی از جسدها همان فقدانی پرونده است و دیگری نیز جسد برادر مظنون پرونده است که سریعاً مظنون پرونده که کارگر نانوایی در روستای دیگری بود دستگیر شد و اقرار کرد جسد اول متعلق به برادر اوست که حدود یک سال پیش کشته شده و به خانوادهاش گفته برای کار به خارج از استان رفته است. به همین علت خانواده من شکایتی در این خصوص مطرح نکردهاند و جسد دوم هم متعلق به پسر داییام است که حدود چهار ماه قبل او را به قتل رساندم و انگیزهام برای این قتل این بود که پسر داییام از قتل برادرم باخبر شده بود.
با این اعتراف راز گم شدن فقدانی گشوده شد و پرونده پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل در حضور متهم به دادگاه ارسال شد و متهم با صدور قرار بازداشت موقت به زندان معرفی شد.
یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریتهای ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، در پی وصول یک فقره پرونده مفقودی نوجوانی ۱۴ ساله از روستاهای اطراف سرعین تحقیقات به صورت جامع در خصوص پیدا کردن او صورت گرفت.
ابتدا پرونده در مسیری حرکت میکرد که پیدا کردن آن نوجوان سخت به نظر میرسید اما پس از انجام کار اطلاعاتی و فنی مشخص شد فقدانی روز مفقودی با پسر عمه خود تماس تلفنی داشته است.
پس از احضار پسر عمه فقدانی، او منکر هرگونه تماسی با وی شد که با دستور مقام قضایی اقدام به تفتیش خانه نامبرده کرده که در بازرسی از حیاط نامبرده حین جستجو یکی از همکاران ناخودآگاه پایش را روی چاهی که رویش را با سنگ پر کرده بودند گذاشته و مشکوک شد اما چون موردی مشاهده نشد خانه نامبرده را ترک کردند.
پسر عمه فقدانی حین بازرسی مأمورین حرکات مشکوک از خود نشان میداد به همین دلیل از اهالی روستا تحقیقات گستردهای انجام گرفت و مشخص شد فقدانی بیشتر با پسر عمهاش (مظنون پرونده) ارتباط داشته و با این اوصاف شک ماموران بیشتر از قبل نسبت به نامبرده شدت یافت.
پس از تعقیب و مراقبت و اخذ دستور قضایی برای تفتیش درباره خانه نامبرده، ماموران به خانه نامبرده مراجعه و پس از بازرسی خانه حیاط داخل چاه که این بار با سنگهای بیشتری رویش پوشانده شده بود بررسی شد.
پس از برداشتن سنگها بوی بدی به مشام رسید که پس از بررسی بیشتر مشاهده شد که دو جسد در ته چاه به صورت نیمه متلاشی انداخته شده است.
برادر مظنون پرونده اظهار داشت حدود یک سال پیش برادرِ دیگر من مفقود شده و با توجه به اینکه ما فکر میکردیم برای کار به خارج از استان رفته است در این خصوص پروندهای تشکیل ندادیم.
پس از تحقیقات بیشتر مشخص شد یکی از جسدها همان فقدانی پرونده است و دیگری نیز جسد برادر مظنون پرونده است که سریعاً مظنون پرونده که کارگر نانوایی در روستای دیگری بود دستگیر شد و اقرار کرد جسد اول متعلق به برادر اوست که حدود یک سال پیش کشته شده و به خانوادهاش گفته برای کار به خارج از استان رفته است. به همین علت خانواده من شکایتی در این خصوص مطرح نکردهاند و جسد دوم هم متعلق به پسر داییام است که حدود چهار ماه قبل او را به قتل رساندم و انگیزهام برای این قتل این بود که پسر داییام از قتل برادرم باخبر شده بود.
با این اعتراف راز گم شدن فقدانی گشوده شد و پرونده پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل در حضور متهم به دادگاه ارسال شد و متهم با صدور قرار بازداشت موقت به زندان معرفی شد.