01-05-2015، 11:17
همسرم هفتهای 2 بار با همسر سابقش دیدار میکند
زن ۴۰ ساله وقتی پی برد که شوهرش بعد از ۱۵ سال به دیدن همسر اولش رفته است راهی دادگاه خانواده شد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زوج میانسالی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق دادند.
مرد در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی، ۱۵ سال پیش از همسر اولم جدا شدم. قرار شد دخترم نزد من باشد. همسرم سابقم بعد از طلاق اوایل گاهی به دیدن دخترمان میآمد اما هر بار که یکدیگر را میدیدیم بر سر مسائل گذشته با هم درگیر میشدیم. برای همین او دیگر حتی به دیدن دخترش هم نیامد.
وی ادامه داد: چند وقت پیش بالاخره بعد از گذشت سالها همسر سابقم با من تماس گرفت. گریه میکرد و میگفت دلتنگ دخترش است. من هم دلم به حالش سوخت. برای همین با او قرار گذاشتم تا دخترم را پیش او ببرم. از آن روز به بعد هفتهای یکبار با مریم قرار میگذاریم و همراه دخترم به آنجا میرویم. به تازگی همسردومم این موضوع را متوجه شده و از آن روز به بعد مرتب با هم درگیری داریم. من چون این موضوع را از همسرم مخفی کردم او عصبانی شده و تصمیم به جدایی گرفته است.
زن نیز به قاضی گفت: من از این عصبانیام که شوهرم این موضوع به این مهمی را از من پنهان کرد. حتی دخترش هم به من حرفی نزد. من همه پیامکهای مریم را در گوشی همسرم دیدم، خیلی با او راحت و عاشقانه صحبت کرده بود. دیدن اینها مرا عذاب داد. تا جاییکه واقعا دیوانه شدهام.
وی افزود:او در هفته دو روز با همسر سابقش قرار میگذارد و به دیدنش میرود، در آنجا مینشینند و با هم گپ میزنند، اینکه او به خاطردخترش برگشته بهانه است. من نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
بعد از صحبتهای این زن و شوهر، قاضی وقتی عصبانیت زن جوان را دید، رسیدگی به پرونده را به جلسه بعد موکول کرد.
زن ۴۰ ساله وقتی پی برد که شوهرش بعد از ۱۵ سال به دیدن همسر اولش رفته است راهی دادگاه خانواده شد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زوج میانسالی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق دادند.
مرد در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی، ۱۵ سال پیش از همسر اولم جدا شدم. قرار شد دخترم نزد من باشد. همسرم سابقم بعد از طلاق اوایل گاهی به دیدن دخترمان میآمد اما هر بار که یکدیگر را میدیدیم بر سر مسائل گذشته با هم درگیر میشدیم. برای همین او دیگر حتی به دیدن دخترش هم نیامد.
وی ادامه داد: چند وقت پیش بالاخره بعد از گذشت سالها همسر سابقم با من تماس گرفت. گریه میکرد و میگفت دلتنگ دخترش است. من هم دلم به حالش سوخت. برای همین با او قرار گذاشتم تا دخترم را پیش او ببرم. از آن روز به بعد هفتهای یکبار با مریم قرار میگذاریم و همراه دخترم به آنجا میرویم. به تازگی همسردومم این موضوع را متوجه شده و از آن روز به بعد مرتب با هم درگیری داریم. من چون این موضوع را از همسرم مخفی کردم او عصبانی شده و تصمیم به جدایی گرفته است.
زن نیز به قاضی گفت: من از این عصبانیام که شوهرم این موضوع به این مهمی را از من پنهان کرد. حتی دخترش هم به من حرفی نزد. من همه پیامکهای مریم را در گوشی همسرم دیدم، خیلی با او راحت و عاشقانه صحبت کرده بود. دیدن اینها مرا عذاب داد. تا جاییکه واقعا دیوانه شدهام.
وی افزود:او در هفته دو روز با همسر سابقش قرار میگذارد و به دیدنش میرود، در آنجا مینشینند و با هم گپ میزنند، اینکه او به خاطردخترش برگشته بهانه است. من نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
بعد از صحبتهای این زن و شوهر، قاضی وقتی عصبانیت زن جوان را دید، رسیدگی به پرونده را به جلسه بعد موکول کرد.