04-04-2015، 22:09
وقتی که باز صدای آب می پیچه توی کوچه ها
پر میشه از عطر گل ها ... انگار تمومدنیا
میشکفه غنچه گلی ... در آرزویزندگی ...
براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشکلی...
نگاه گل به آسمون ... یه دمکنارش ننشست
به بوته خار دم دست،دلش رو یک نفس نبست
چی شد...چرا این راه به سراب است...؟؟!!
این همه خام و سست و خراب است...!!!؟
یه روز یکی دید گل رو ،خواست بچینه تاج سر و
تیزی تیغ ها رو که دید...عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نمیشی از من ، تو جدا؟؟!
برو میخوام تنها باشم...تو خیلی زشتی به خدا...!!
یه صبح سرد خیلی زود...بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت...با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت ... بوته خاری رو ندید...!!
چی شد...چرا این راه به سراب است...؟؟!!
این همه خام و سست و خراب است...!!!؟
پر میشه از عطر گل ها ... انگار تمومدنیا
میشکفه غنچه گلی ... در آرزویزندگی ...
براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشکلی...
نگاه گل به آسمون ... یه دمکنارش ننشست
به بوته خار دم دست،دلش رو یک نفس نبست
چی شد...چرا این راه به سراب است...؟؟!!
این همه خام و سست و خراب است...!!!؟
یه روز یکی دید گل رو ،خواست بچینه تاج سر و
تیزی تیغ ها رو که دید...عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نمیشی از من ، تو جدا؟؟!
برو میخوام تنها باشم...تو خیلی زشتی به خدا...!!
یه صبح سرد خیلی زود...بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت...با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت ... بوته خاری رو ندید...!!
چی شد...چرا این راه به سراب است...؟؟!!
این همه خام و سست و خراب است...!!!؟