14-02-2015، 18:45
بهتر از چرک کف دست!
نمی خواهم منکر تاثیر پول و رفاه در احساس خوشبختی شوم اما یک چیز دیگر هست که اگر نباشد امکان ندارد بتوانید احساس خوشبختی کنید....
امید
«امید، رحمتی برای مردمان من است؛ اگر امید نبود، مادری فرزندش را شیر نمیداد و کشاورزی درخت نمیکاشت.»
این کلامی دلنشین و نورانی از آخرین نبی رحمت الاهی است؛ حضرت محمد صلی الله علیه واله. آنچه به مادر دلداری میدهد و سختی شیردهی را بر او آسان میکند، امیدی است که به آینده طفل خود دارد. آنچه کشاورز را دلگرم میکند تا سختی کارش را تحمل کند و بابت نهالی که کاشته، هزینه بپردازد، چیزی نیست جز امید؛ امید به آینده این نهال.
یکی از شاخصههای یک خانواده موفق، امیدواری به آینده است. یعنی سطح امید، میزان خوشبختی و موفقیت آن خانواده را نشان میدهد. شاید یک خانواده از جهت مادی و مالی، هیچ مشکلی نداشته باشد، اما از جهت امید به آینده دچار فقر شدید باشد.
این خانواده هرچند به ظاهر متمکن به حساب میآید، اما این تمکن بهتنهایی در درون آن خانواده و برای هریک از اعضا ارزشمند نیست. در مقابل خانوادهای به ظاهر فقیر یا غیر متمکن وجود دارد که با امیدمندی، محفل خانوادگی خود را گرم نگه میدارند.
امید، نیازی به تعریف و توضیح ندارد، اما باید در نظر داشت که با خیالپردازی متفاوت است. خیالهای واهی و آرزوهای دست نایافتنی، خود هیزمی برای سوزاندن زندگی خانوادگی هستند.
یک نمونه
شاید شما نیز در زندگیتان دچار موقعیتهایی مانند موقعیت زندگی آقای آصفی شده باشید. آقای آصفی در خانوادهای زندگی میکرد که دو فضای متفاوت بر آن حاکم بود؛ خانواده پدریاش همگی دارای شور و نشاط و امیدواری، و خانواده مادریاش که همیشه کشتیهای زندگیشان غرقشده و ناامیدی همنشین یک یک آنها بود.
خودش میگفت که در نزاعهایی که بین پدر و مادرش صورت میگرفت، کلید حلش همیشه به دست پدرش بود؛ او بود که با یک لبخند و یک ترفند، آتش دعوا را خاموش میکرد. میگفت ناراحتی و کدورت هرگز در چهره پدرش جایی نداشت، به عکس مادرش که کوچکترین مسائل، غم یکروزه او را تأمین میکرد. او خود ارتباط و رفت و آمد با خاندان پدری را بر ارتباط با خانواده مادری ترجیح میداد.
نشست و برخاست با چنین جماعتی دلانگیز است و نشاط آور؛ معاشرت با کسانی که صحبت با آنها را نوازشگر روح است و نیرو فزاینده برای حرکت سریع در زندگی. حتماً تجربه کردهاید که در اثر صحبت با شخصی، غم از چهرهتان کنار رفته و بعد از صحبتهای او تصمیم به کار بزرگی گرفتهاید؛ مثلاً وقتی از عزم و اراده خانم همسایه در تحصیل آگاه شدید و میدانستید که با داشتن سن بالا و چند فرزند، چگونه تصمیم به کسب معلومات یا شرکت در کلاس زبان خارجی گرفته است. این مسئله شما را به فکر واداشته که با اینکه هنوز از نیروی جسمانی جوانی بهره میبرید و تنها یک فرزند دارید، نباید دور همه چیز خط بکشید و هرچند برداشتن دو هندوانه با یک دست برایتان مشکل است، اما تلاش خود را به کار گیرید و با امید بیشتر، بیشتر بکوشید.
و حتماً در میان آشنایان با افرادی برخوردید که وقتی به آنها پیشنهاد یک شغل مناسب یا ادامه تحصیل و کسب علم بیشتر به آنها میشود این جمله بیروح را به کار میبرند: «این کارها از ما گذشته ...!» معاشرت با چنین مردمانی، نهتنها مفید نیست، بلکه روح یأس و فرسودگی را بر شما و اعضای خانوادهتان میدمد؛ شما را به فکر فرو میبرد که «فلانی این همه زحمت کشید، آخرش چه شد؟»
فراموش نکنیم که افزایش سطح معنویت در این پیکار، جایگاه ویژهای دارد؛ شرکت در محفلی قرآنی، یا حضور در یک مراسم دعای هفتگی، شرکت در سخنرانی یک واعظ دینی و اخلاقی یا زیارت قبور امامان و امام زادگان و توسل به ارواح پاکشان، نمونههایی از بهرهجویی معنوی است. امید، یک نعمت خدایی است و باید این نعمت را از صاحبش خواست
نمونههای زیادی از این موضوع را میتوان برشمرد؛ افرادی که ازدواج را دست و پا گیر میدانند، افرادی که فرزند آوری را مانع پیشرفت میدانند، افرادی که پای سن و سال را وسط میکشند، افرادی که به انتظار پول و سرمایه زانوی غم بغل گرفتهاند، افرادی که با هر اتفاق سیاسی مینالند و فال بد میزنند، افرادی که یک خطای کوچک را بزرگ میکنند یا از بیصبری و کمطاقتی، کار را به پایان نرسانده، امیدشان را به پای آن قربانی میکنند و بینتیجه بودن را برای آن پیشبینی میکنند.
عوامل وراثتی و خانوادگی، تعلیم و تربیت و آموزههای غلط محیط خانه و بیرون، مثبت یا منفی اندیشی همنشینان و دوستان، آنچه رسانههای دیداری و نوشتاری اعم از تلویزیون و روزنامه و اینترنت بازگو میکنند را میتوان از موجبات دمیدن روح یأس و ناامیدی در زندگی دانست.
ناامیدی و یأس در زندگی خانوادگی به هیچ عنوان پذیرفته نیست؛ باید با همه توان با این دشمن، که خمودگی و تنبلی حاصل آن است مبارزه کرد؛ خواندن کتابهای روحانگیز و نشاط آفرین، ورزش کردن، ابراز علاقه و حمایت همسران نسبت به هم، یاری همسران در رسیدن یکدیگر به کامیابی کامل، مرور دائمی اهداف کوتاه و بلند، برنامهریزی برای یک تفریح سالم خانوادگی در دشت سرسبز یا دامنه کوه، میتواند ما را در این نبرد یاری کند.
گاهی خاموش کردن تلویزیون، نخواندن مطالب یک سایت، بلاک کردن یک دوست در واتساپ یا خارج شدن از گروه اجتماعی که غبار یأس و دل زدگی میپاشد لازم است و گاهی پیگیری مطالب یک صفحه مثبت و خواندن کتاب زندگی بزرگان و دیدن یک فیلم سینمایی که مشوّق ما در برداشتن گامهای بلند در زندگی باشد نیز ضروری است.
فراموش نکنیم که افزایش سطح معنویت در این پیکار، جایگاه ویژهای دارد؛ شرکت در محفلی قرآنی، یا حضور در یک مراسم دعای هفتگی، شرکت در سخنرانی یک واعظ دینی و اخلاقی یا زیارت قبور امامان و امام زادگان و توسل به ارواح پاکشان، نمونههایی از بهرهجویی معنوی است. امید، یک نعمت خدایی است و باید این نعمت را از صاحبش خواست.
رسول رحمت الاهی، امید را یک سرمایه برای انسان میداند؛ سرمایهای که ارزشش اگر بیش از پول و امکانات مادی و رفاهی نباشد، کمتر از آن نیست؛ ارزشمند است که ساعتی را به مصاحبت با دوست یا مشاوری امین و دلسوز بپردازیم تا با دمیدن امیدواری، نیرویی مضاعف را در وجودمان زنده کند.
پی نوشت:
بحارالأنوار، ج 74، ص 173.
اصل این ماجرا در کتاب «فرهنگ خانواده»، فصل« سطح امید» بیان شده است.
خداوند در سوره زمر، آیه 53، بندگان خود را هشدار داده که مبادا از رحمت او نومید شوند.
نمی خواهم منکر تاثیر پول و رفاه در احساس خوشبختی شوم اما یک چیز دیگر هست که اگر نباشد امکان ندارد بتوانید احساس خوشبختی کنید....
امید
«امید، رحمتی برای مردمان من است؛ اگر امید نبود، مادری فرزندش را شیر نمیداد و کشاورزی درخت نمیکاشت.»
این کلامی دلنشین و نورانی از آخرین نبی رحمت الاهی است؛ حضرت محمد صلی الله علیه واله. آنچه به مادر دلداری میدهد و سختی شیردهی را بر او آسان میکند، امیدی است که به آینده طفل خود دارد. آنچه کشاورز را دلگرم میکند تا سختی کارش را تحمل کند و بابت نهالی که کاشته، هزینه بپردازد، چیزی نیست جز امید؛ امید به آینده این نهال.
یکی از شاخصههای یک خانواده موفق، امیدواری به آینده است. یعنی سطح امید، میزان خوشبختی و موفقیت آن خانواده را نشان میدهد. شاید یک خانواده از جهت مادی و مالی، هیچ مشکلی نداشته باشد، اما از جهت امید به آینده دچار فقر شدید باشد.
این خانواده هرچند به ظاهر متمکن به حساب میآید، اما این تمکن بهتنهایی در درون آن خانواده و برای هریک از اعضا ارزشمند نیست. در مقابل خانوادهای به ظاهر فقیر یا غیر متمکن وجود دارد که با امیدمندی، محفل خانوادگی خود را گرم نگه میدارند.
امید، نیازی به تعریف و توضیح ندارد، اما باید در نظر داشت که با خیالپردازی متفاوت است. خیالهای واهی و آرزوهای دست نایافتنی، خود هیزمی برای سوزاندن زندگی خانوادگی هستند.
یک نمونه
شاید شما نیز در زندگیتان دچار موقعیتهایی مانند موقعیت زندگی آقای آصفی شده باشید. آقای آصفی در خانوادهای زندگی میکرد که دو فضای متفاوت بر آن حاکم بود؛ خانواده پدریاش همگی دارای شور و نشاط و امیدواری، و خانواده مادریاش که همیشه کشتیهای زندگیشان غرقشده و ناامیدی همنشین یک یک آنها بود.
خودش میگفت که در نزاعهایی که بین پدر و مادرش صورت میگرفت، کلید حلش همیشه به دست پدرش بود؛ او بود که با یک لبخند و یک ترفند، آتش دعوا را خاموش میکرد. میگفت ناراحتی و کدورت هرگز در چهره پدرش جایی نداشت، به عکس مادرش که کوچکترین مسائل، غم یکروزه او را تأمین میکرد. او خود ارتباط و رفت و آمد با خاندان پدری را بر ارتباط با خانواده مادری ترجیح میداد.
نشست و برخاست با چنین جماعتی دلانگیز است و نشاط آور؛ معاشرت با کسانی که صحبت با آنها را نوازشگر روح است و نیرو فزاینده برای حرکت سریع در زندگی. حتماً تجربه کردهاید که در اثر صحبت با شخصی، غم از چهرهتان کنار رفته و بعد از صحبتهای او تصمیم به کار بزرگی گرفتهاید؛ مثلاً وقتی از عزم و اراده خانم همسایه در تحصیل آگاه شدید و میدانستید که با داشتن سن بالا و چند فرزند، چگونه تصمیم به کسب معلومات یا شرکت در کلاس زبان خارجی گرفته است. این مسئله شما را به فکر واداشته که با اینکه هنوز از نیروی جسمانی جوانی بهره میبرید و تنها یک فرزند دارید، نباید دور همه چیز خط بکشید و هرچند برداشتن دو هندوانه با یک دست برایتان مشکل است، اما تلاش خود را به کار گیرید و با امید بیشتر، بیشتر بکوشید.
و حتماً در میان آشنایان با افرادی برخوردید که وقتی به آنها پیشنهاد یک شغل مناسب یا ادامه تحصیل و کسب علم بیشتر به آنها میشود این جمله بیروح را به کار میبرند: «این کارها از ما گذشته ...!» معاشرت با چنین مردمانی، نهتنها مفید نیست، بلکه روح یأس و فرسودگی را بر شما و اعضای خانوادهتان میدمد؛ شما را به فکر فرو میبرد که «فلانی این همه زحمت کشید، آخرش چه شد؟»
فراموش نکنیم که افزایش سطح معنویت در این پیکار، جایگاه ویژهای دارد؛ شرکت در محفلی قرآنی، یا حضور در یک مراسم دعای هفتگی، شرکت در سخنرانی یک واعظ دینی و اخلاقی یا زیارت قبور امامان و امام زادگان و توسل به ارواح پاکشان، نمونههایی از بهرهجویی معنوی است. امید، یک نعمت خدایی است و باید این نعمت را از صاحبش خواست
نمونههای زیادی از این موضوع را میتوان برشمرد؛ افرادی که ازدواج را دست و پا گیر میدانند، افرادی که فرزند آوری را مانع پیشرفت میدانند، افرادی که پای سن و سال را وسط میکشند، افرادی که به انتظار پول و سرمایه زانوی غم بغل گرفتهاند، افرادی که با هر اتفاق سیاسی مینالند و فال بد میزنند، افرادی که یک خطای کوچک را بزرگ میکنند یا از بیصبری و کمطاقتی، کار را به پایان نرسانده، امیدشان را به پای آن قربانی میکنند و بینتیجه بودن را برای آن پیشبینی میکنند.
عوامل وراثتی و خانوادگی، تعلیم و تربیت و آموزههای غلط محیط خانه و بیرون، مثبت یا منفی اندیشی همنشینان و دوستان، آنچه رسانههای دیداری و نوشتاری اعم از تلویزیون و روزنامه و اینترنت بازگو میکنند را میتوان از موجبات دمیدن روح یأس و ناامیدی در زندگی دانست.
ناامیدی و یأس در زندگی خانوادگی به هیچ عنوان پذیرفته نیست؛ باید با همه توان با این دشمن، که خمودگی و تنبلی حاصل آن است مبارزه کرد؛ خواندن کتابهای روحانگیز و نشاط آفرین، ورزش کردن، ابراز علاقه و حمایت همسران نسبت به هم، یاری همسران در رسیدن یکدیگر به کامیابی کامل، مرور دائمی اهداف کوتاه و بلند، برنامهریزی برای یک تفریح سالم خانوادگی در دشت سرسبز یا دامنه کوه، میتواند ما را در این نبرد یاری کند.
گاهی خاموش کردن تلویزیون، نخواندن مطالب یک سایت، بلاک کردن یک دوست در واتساپ یا خارج شدن از گروه اجتماعی که غبار یأس و دل زدگی میپاشد لازم است و گاهی پیگیری مطالب یک صفحه مثبت و خواندن کتاب زندگی بزرگان و دیدن یک فیلم سینمایی که مشوّق ما در برداشتن گامهای بلند در زندگی باشد نیز ضروری است.
فراموش نکنیم که افزایش سطح معنویت در این پیکار، جایگاه ویژهای دارد؛ شرکت در محفلی قرآنی، یا حضور در یک مراسم دعای هفتگی، شرکت در سخنرانی یک واعظ دینی و اخلاقی یا زیارت قبور امامان و امام زادگان و توسل به ارواح پاکشان، نمونههایی از بهرهجویی معنوی است. امید، یک نعمت خدایی است و باید این نعمت را از صاحبش خواست.
رسول رحمت الاهی، امید را یک سرمایه برای انسان میداند؛ سرمایهای که ارزشش اگر بیش از پول و امکانات مادی و رفاهی نباشد، کمتر از آن نیست؛ ارزشمند است که ساعتی را به مصاحبت با دوست یا مشاوری امین و دلسوز بپردازیم تا با دمیدن امیدواری، نیرویی مضاعف را در وجودمان زنده کند.
پی نوشت:
بحارالأنوار، ج 74، ص 173.
اصل این ماجرا در کتاب «فرهنگ خانواده»، فصل« سطح امید» بیان شده است.
خداوند در سوره زمر، آیه 53، بندگان خود را هشدار داده که مبادا از رحمت او نومید شوند.