دو بآر گریه شدم تا یخ تو بآز شود
به مبل چسبیدم تا نگیرمت بغلم !!
به مبل چسبیدم تا نگیرمت بغلم !!
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||||||||||||||||||||
دو بآر گریه شدم تا یخ تو بآز شود
به مبل چسبیدم تا نگیرمت بغلم !!
23-01-2015، 14:51
میباش به عمر خود سحر خیز وز خواب سحر گهان بپرهیز
23-01-2015، 14:55
زنهار مگو سخن به جز راست
هر چند تو را در ان ضرر هاست
23-01-2015، 15:11
اه
دوباره ت توانا بود هر که دانا بود...!
23-01-2015، 15:24
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
23-01-2015، 15:29
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
اهو بچه کرد و روبه ارام گرفت
23-01-2015، 15:36
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن داد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
23-01-2015، 15:58
تا تو نگاه من میکنی
من هم نگاه تو میکنم! بله ما شاعریم....
23-01-2015، 16:15
0_0
× مــردمـ شهــر، عـآدی هستنــد حــرف هــآی مـرآ نمـــی فهمنــد زیـر لــب مثــل جغــد مـیخـنـدنـد سـر تکـآن مــی دهنـد: وااَسَـفـــــآ ..
23-01-2015، 16:17
آمد بهار جان ها
ای شاخ تر به رقص آی | |||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|