18-01-2015، 11:45
جهان خانم فرزند محمدقاسم خان قاجار قوانلو در 1220ق متولد و در 15 سالگي به حکم فتحعلي شاه و بنابه وصيت آقامحمدخان قاجار به عقد محمدميرزاي وليعهد درآمد. حاصل اين ازدواج 2 فرزند يکي دختر به نام عزتالدوله و ديگري پسري به نام ناصرالدين ميرزا بود که از سوي محمدشاه به وليعهدي برگزيده شد. پس از فوت محمدشاه قاجار، جهان خانم که در تهران بود تا رسيدن فرزندش از تبريز به تهران قدرت را در دست گرفت و طي نامهاي به حکام ولايات اعلام کرد که تا رسيدن ناصرالدين شاه به تهران او حکومت ميکند. فرامين اين دوره با مهر وي تأييد ميشد. عبارت يکي از مهرهاي وي چنين است : « شه جم نگين را مهين مادرم».
او بلافاصله پس از در دست گرفتن قدرت، حاج ميرزا آقاسي را از صدارت برکنار و به انتخاب خود صدراعظمي برگزيد. پس از به سلطنت رسيدن ناصرالدين شاه جهان خانم ملقب به مهدعليا شد و در دربار، صاحب قدرت بسيار بود. ليدي شيل، همسر وزرمختار انگليس در ايران پس از املاقات با مهدعليا چنين ترسيم ميکند: « او خيلي باهوش است و در اغلب امور مملکتي دخالت دارد... مادر شاه از من سوالات متعددي درباره ملکه [ويکتوريا] نمود و ازجمله ميخواست بداند که او چگونه لباس ميپوشد و چند پسر دارد. از من خواست تصويري از ملکه را به او نشان دهم ولي من از اينکه تصويري از ملکه را به همراه نداشتم خيلي متأسف شدم. مادر شاه در ضمن در مورد وضع تئاتر در انگلستان نيز خيلي کنجکاوي کرد.» 1 مهدعليا نتوانست با داماد خود اميرکبير رابطه مناسبي برقرار کند و دربار ناصري، عرصه مطلوبي براي جولان اين دو نبود چرا که هر دو خواهان آن بودند که از اقتدار شاهانه استفاده کنند. اين منازعه تا پايان صدارت امير ادامه داشت و سرانجام تدابير مهدعليا بود که حکم مرگ امير را صادر کرد.
او در نامهاي خطاب به شاه که عازم نخستين سفر خود به فرنگستان بود نوشت: « خداوند عالم ان شاءالله وجود مبارک شما را از جميع بليات حفظ کند. اين روزها ديگر رسيدن انزلي و نشستن به دريا نزديک است همه را به گرفتن ختم و دعا مشغولم، ان شاءالله به شما خوش خواهد گذشت، از تماشاها و سياحتها، ولي ان شاءالله به فراموشخانه تشريف نخواهيد برد اگر ببريد شير هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. ان شاءالله فراموش نخواهيد کرد». 2
جهان خانم مهدعليا در سال 1290هـ . ق. در تهران درگذشت. شاه در اين خصوص نوشت : « امروز معلوم شد که بيچاره والده ما اوقاتي که من برلن بودم فوت شدهاند و نعش هنوز در مسجد شاه است... دود از کله آدم برميخيزد انا لله و انا اليه راجعون...» 3
________________________________
1. خاطرات ليدي ميشل، ترجمه حسين ابوترابيان. تهران، نشرنو، 1362. صص 74-71 .
2. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر اول فرنگستان. به کوشش فاطمه قاضيها. تهران، سازمان اسناد ملي ايران، ص 434 .
3. همان، ص 392 .
او بلافاصله پس از در دست گرفتن قدرت، حاج ميرزا آقاسي را از صدارت برکنار و به انتخاب خود صدراعظمي برگزيد. پس از به سلطنت رسيدن ناصرالدين شاه جهان خانم ملقب به مهدعليا شد و در دربار، صاحب قدرت بسيار بود. ليدي شيل، همسر وزرمختار انگليس در ايران پس از املاقات با مهدعليا چنين ترسيم ميکند: « او خيلي باهوش است و در اغلب امور مملکتي دخالت دارد... مادر شاه از من سوالات متعددي درباره ملکه [ويکتوريا] نمود و ازجمله ميخواست بداند که او چگونه لباس ميپوشد و چند پسر دارد. از من خواست تصويري از ملکه را به او نشان دهم ولي من از اينکه تصويري از ملکه را به همراه نداشتم خيلي متأسف شدم. مادر شاه در ضمن در مورد وضع تئاتر در انگلستان نيز خيلي کنجکاوي کرد.» 1 مهدعليا نتوانست با داماد خود اميرکبير رابطه مناسبي برقرار کند و دربار ناصري، عرصه مطلوبي براي جولان اين دو نبود چرا که هر دو خواهان آن بودند که از اقتدار شاهانه استفاده کنند. اين منازعه تا پايان صدارت امير ادامه داشت و سرانجام تدابير مهدعليا بود که حکم مرگ امير را صادر کرد.
او در نامهاي خطاب به شاه که عازم نخستين سفر خود به فرنگستان بود نوشت: « خداوند عالم ان شاءالله وجود مبارک شما را از جميع بليات حفظ کند. اين روزها ديگر رسيدن انزلي و نشستن به دريا نزديک است همه را به گرفتن ختم و دعا مشغولم، ان شاءالله به شما خوش خواهد گذشت، از تماشاها و سياحتها، ولي ان شاءالله به فراموشخانه تشريف نخواهيد برد اگر ببريد شير هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. ان شاءالله فراموش نخواهيد کرد». 2
جهان خانم مهدعليا در سال 1290هـ . ق. در تهران درگذشت. شاه در اين خصوص نوشت : « امروز معلوم شد که بيچاره والده ما اوقاتي که من برلن بودم فوت شدهاند و نعش هنوز در مسجد شاه است... دود از کله آدم برميخيزد انا لله و انا اليه راجعون...» 3
________________________________
1. خاطرات ليدي ميشل، ترجمه حسين ابوترابيان. تهران، نشرنو، 1362. صص 74-71 .
2. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر اول فرنگستان. به کوشش فاطمه قاضيها. تهران، سازمان اسناد ملي ايران، ص 434 .
3. همان، ص 392 .