18-01-2015، 11:43
عبدالرضا قطبي فرزند محمدعلي و لوئيز قطبي در 1318 در تهران متولد شد. مادر وي از نوادگان نجفقلي خان صمصامالسلطنه بختياري بود، رضا قطبي تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ايتالياييها به پايان برد و از مدرسه فرانسويها ديپلم گرفت. دوران کودکي او مصادف با مرگ شوهرعمهاش سهراب ديبا شد و فريده ديبا به همراه تنها فرزند خود فرح که تنها يک سال از رضا قطبي بزرگتر بود در خانه برادرش مقيم شد.
رضا و فرح در کنار يکديگر بزرگ شدند و سعي بر آن بود تا سطوح مدارس تحصيلي آنها با هم يکي باشد. رضا قطبي پس از دريافت مدرک ديپلم براي ادامه تحصيل راهي فرانسه شد و در دانشکده پلي تکنيک پاريس ثبتنام کرد. او به تبع شرايط زمان خود و جو دانشجويي به سياست روي آورد و به دانشجويان ناسيوناليست که شاخهاي از گروه پان ايرانيستها بودند پيوست. او در رشته مهندسي برق فارغالتحصيل شد و زماني به ايران بازگشت که دخترعمهاش فرح ديبا به عقد شاه درآمده و درباري کوچک براي خود ترتيب داده بود. رضا قطبي نيز خيلي زود به حلقه اين ياران دربار فرح که همگي از دوستان دوران تحصيلاش در پاريس بودند پيوست. فرح موفق شد وضعيت شغلي دايي خود محمدعلي قطبي را ارتقاء بخشد و براي پسردايي خود نيز همين اقدام را کرد. رضا قطبي مدتي در دانشگاه آريامهر (صنعتي شريف فعلي) به تدريس رياضيات مشغول شد و آنگاه به وزارت اطلاعات راه يافت و طرحي براي تأسيس يک تلويزيون ملي ارائه داد. او از مشاوران فرهنگي فرح بود و پس از تأسيس تلويزيون ملي رضا قطبي به مديرکلي اين نهاد منصوب شد. دست او براي اجراي سياست فرهنگي فرح کاملاً باز بود.
در اواخر سال 1345 فرح پهلوي که زمام فرهنگ دوستي را در دوره پهلوي دوم برعهده داشت، تصميم به تأسيس سازمان و جشن هنر شيراز گرفت، پس از تصويب طرح وي در سال 1346، رضا قطبي را به مديرعاملي اين سازمان منصوب کرد. هدف از تأسيس اين سازمان « گسترش هنر و بزرگداشت هنرهاي اصيل ملي و به منظور بالا بردن سطح هنر در ايران و بزرگداشت هنر هنرمندان ايران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجي در ايران» 1 بود.
برنامهريزي براي جشن هنر شيراز که به مدت 10 سال در شهريور ماه در شهر شيراز برگزار ميشد به عهده رضا قطبي بود، و بخشهايي از اين جشن در تلويزيون نيز به نمايش گذاشته ميشد. در 1349 نيز مجله تماشا را منتشر کرد. اما رضا قطبي فقط در بخش فرهنگي حکومت نقش نداشت. او آرام آرام به ميدان سياست پاي گذاشت و در تصميمگيريهاي مهم حضور داشت. اگرچه محمدرضا پهلوي اصولاً از اطرافيان فرنگزده فرح چندان رضايت نداشت و آنان را به کار نميگرفت، اما فرح پهلوي توجهي به اين بي اعتناييها نداشت.
اين رضا قطبي بود که به همراه شجاعالدين شفا مشاور فرهنگي شاه طرح تغيير تقويم کشور را به تقويم شاهنشاهي ارائه کرد و در ماههاي آخر رژيم پهلوي او نقش مهمي داشت و نبايد فراموش کرد که خطابه آخرين ِ شاه که از تلويزيون ملي پخش شد و در آن شاه اعلام کرد « من صداي انقلاب شما را شنيدم» نوشته کسي نبود جز رضا قطبي. شاه که تا لحظه آخر از اين خطابه آگاهي نداشت وقتي آن را مطالعه کرد عدم رضايت خود را اعلام کرد ولي قطبي و دکتر سيدحسين نصر او را چنين توجيه کردند که «حرفهاي اعليحضرت بايد شبيه حرفهاي مردم باشد» و اين چنين شاه راضي شد. گرچه هيچ گاه قطبي را به خاطر اين موضوع نبخشيد و هميشه از اين نطق به عنوان « نطق کذايي» ياد ميکرد.
قطبي از موافقان دستگيري سران پهلوي و از جمله هويدا بود و اين اقدام را راه خروج از بحران ميدانست. 2
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، قطبي مدتي در تهران مخفيانه زندگي ميکرد تا اينکه فرح پهلوي با پرداخت هزينهاي کلان راه خروج وي را فراهم کرد و پس از مرگ شاه بار ديگر قطبي به حلقه ياران فرح پيوست و در اروپا همراه با وي با اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران فعاليت ميکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. جشن هنر شيراز به روايت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1381. ص 4 .
2. عباس ميلاني. معماي هويدا. تهران، اختران، 1380. ص 313 .
رضا و فرح در کنار يکديگر بزرگ شدند و سعي بر آن بود تا سطوح مدارس تحصيلي آنها با هم يکي باشد. رضا قطبي پس از دريافت مدرک ديپلم براي ادامه تحصيل راهي فرانسه شد و در دانشکده پلي تکنيک پاريس ثبتنام کرد. او به تبع شرايط زمان خود و جو دانشجويي به سياست روي آورد و به دانشجويان ناسيوناليست که شاخهاي از گروه پان ايرانيستها بودند پيوست. او در رشته مهندسي برق فارغالتحصيل شد و زماني به ايران بازگشت که دخترعمهاش فرح ديبا به عقد شاه درآمده و درباري کوچک براي خود ترتيب داده بود. رضا قطبي نيز خيلي زود به حلقه اين ياران دربار فرح که همگي از دوستان دوران تحصيلاش در پاريس بودند پيوست. فرح موفق شد وضعيت شغلي دايي خود محمدعلي قطبي را ارتقاء بخشد و براي پسردايي خود نيز همين اقدام را کرد. رضا قطبي مدتي در دانشگاه آريامهر (صنعتي شريف فعلي) به تدريس رياضيات مشغول شد و آنگاه به وزارت اطلاعات راه يافت و طرحي براي تأسيس يک تلويزيون ملي ارائه داد. او از مشاوران فرهنگي فرح بود و پس از تأسيس تلويزيون ملي رضا قطبي به مديرکلي اين نهاد منصوب شد. دست او براي اجراي سياست فرهنگي فرح کاملاً باز بود.
در اواخر سال 1345 فرح پهلوي که زمام فرهنگ دوستي را در دوره پهلوي دوم برعهده داشت، تصميم به تأسيس سازمان و جشن هنر شيراز گرفت، پس از تصويب طرح وي در سال 1346، رضا قطبي را به مديرعاملي اين سازمان منصوب کرد. هدف از تأسيس اين سازمان « گسترش هنر و بزرگداشت هنرهاي اصيل ملي و به منظور بالا بردن سطح هنر در ايران و بزرگداشت هنر هنرمندان ايران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجي در ايران» 1 بود.
برنامهريزي براي جشن هنر شيراز که به مدت 10 سال در شهريور ماه در شهر شيراز برگزار ميشد به عهده رضا قطبي بود، و بخشهايي از اين جشن در تلويزيون نيز به نمايش گذاشته ميشد. در 1349 نيز مجله تماشا را منتشر کرد. اما رضا قطبي فقط در بخش فرهنگي حکومت نقش نداشت. او آرام آرام به ميدان سياست پاي گذاشت و در تصميمگيريهاي مهم حضور داشت. اگرچه محمدرضا پهلوي اصولاً از اطرافيان فرنگزده فرح چندان رضايت نداشت و آنان را به کار نميگرفت، اما فرح پهلوي توجهي به اين بي اعتناييها نداشت.
اين رضا قطبي بود که به همراه شجاعالدين شفا مشاور فرهنگي شاه طرح تغيير تقويم کشور را به تقويم شاهنشاهي ارائه کرد و در ماههاي آخر رژيم پهلوي او نقش مهمي داشت و نبايد فراموش کرد که خطابه آخرين ِ شاه که از تلويزيون ملي پخش شد و در آن شاه اعلام کرد « من صداي انقلاب شما را شنيدم» نوشته کسي نبود جز رضا قطبي. شاه که تا لحظه آخر از اين خطابه آگاهي نداشت وقتي آن را مطالعه کرد عدم رضايت خود را اعلام کرد ولي قطبي و دکتر سيدحسين نصر او را چنين توجيه کردند که «حرفهاي اعليحضرت بايد شبيه حرفهاي مردم باشد» و اين چنين شاه راضي شد. گرچه هيچ گاه قطبي را به خاطر اين موضوع نبخشيد و هميشه از اين نطق به عنوان « نطق کذايي» ياد ميکرد.
قطبي از موافقان دستگيري سران پهلوي و از جمله هويدا بود و اين اقدام را راه خروج از بحران ميدانست. 2
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، قطبي مدتي در تهران مخفيانه زندگي ميکرد تا اينکه فرح پهلوي با پرداخت هزينهاي کلان راه خروج وي را فراهم کرد و پس از مرگ شاه بار ديگر قطبي به حلقه ياران فرح پيوست و در اروپا همراه با وي با اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران فعاليت ميکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. جشن هنر شيراز به روايت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1381. ص 4 .
2. عباس ميلاني. معماي هويدا. تهران، اختران، 1380. ص 313 .