14-01-2015، 15:12
رنگها را
با انگشتهای تو شمردم باز هم یکی زیاد آمد
میشود این انگشت را دو بار ببوسم
گلبهی را هم بردارم؟ راستش را بخواهی
جیبهام پر از رنگ است.
اگر صبح زودتر از من بیدار شدی
بوسم کن اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سینهات منتظر همان بوسه
میمیرم؟
با بودنت بهشت را دیدم
حالا خدا دنبال سیب سرخی میگردد
تا از بهشت آسمان
رانده شود
_______________
کمی تو را تشنه ام
یک جرعه نفس بر لبانم بریز
نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند
و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه
چقدر رسیدنت را دوست دارم
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی
تنها برای تــــــو ، هنوز گرم است
____________________
راه که میروی
عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
می خواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
تو
فقط برای منی
.
.
بیا کمی عاشقی کنیم
تو قلبت را بیاور
من من...
قول میدهم از خواب بیدار نشوم
_________________________
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام،
می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند
_______________________
دیوانگی می خواهد
وقتی نمی دانم
کجای خواب هایم
دوستت دارم هایت را
با بوسه ای نثارم کردی
که در تمام بیداریم خراب توام
.
.
باید دل داد، به کسی
که جزء جزء وجودش آدمو به اوج میکشونه
کسی که بشه باهاش یه قصه ی عاشقانه نوشت
متفاوت تر از تمام عاشقانه های تاریخ
یه قصه با قهرمانای واقعی
به اونی که همیشه تو چشماش عشق موج میزنه
پاکیش حس میشه
آرامش تو وجودش لبریزه
_________________
--------------------------
تو بارانی من باران پرستم
تودریایی،من امواج تو هستم
اگر روزی بپرسی باز گویم
تو من هستی و من نقش تو هستم
زندگی من یعنی شیب خط گردنت
وقتی به پهنای شانه ات می رسد
یعنی رگ برجسته دستهات
وقتی آنها را در هوا تکان می دهی یعنی
مهربانی شباهنگام و خواب آلود سوالت که :
سردت نیست؟"یعنی رگه های قرمز چشمهات
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند یعنی
موهای خیس روی پیشانیت که به عطسه می اندازدت
یعنی یعنی زندگی من
همین دلتنگی نفس گیر است
وقتی این شعر را برایت می گفتم
_________________
مـخـاطـب خـاص
خیال تو ، مرا بیخیال عالم کرد
.
با انگشتهای تو شمردم باز هم یکی زیاد آمد
میشود این انگشت را دو بار ببوسم
گلبهی را هم بردارم؟ راستش را بخواهی
جیبهام پر از رنگ است.
اگر صبح زودتر از من بیدار شدی
بوسم کن اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سینهات منتظر همان بوسه
میمیرم؟
با بودنت بهشت را دیدم
حالا خدا دنبال سیب سرخی میگردد
تا از بهشت آسمان
رانده شود
_______________
کمی تو را تشنه ام
یک جرعه نفس بر لبانم بریز
نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند
و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه
چقدر رسیدنت را دوست دارم
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی
تنها برای تــــــو ، هنوز گرم است
____________________
راه که میروی
عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
می خواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
تو
فقط برای منی
.
.
بیا کمی عاشقی کنیم
تو قلبت را بیاور
من من...
قول میدهم از خواب بیدار نشوم
_________________________
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام،
می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند
_______________________
دیوانگی می خواهد
وقتی نمی دانم
کجای خواب هایم
دوستت دارم هایت را
با بوسه ای نثارم کردی
که در تمام بیداریم خراب توام
.
.
باید دل داد، به کسی
که جزء جزء وجودش آدمو به اوج میکشونه
کسی که بشه باهاش یه قصه ی عاشقانه نوشت
متفاوت تر از تمام عاشقانه های تاریخ
یه قصه با قهرمانای واقعی
به اونی که همیشه تو چشماش عشق موج میزنه
پاکیش حس میشه
آرامش تو وجودش لبریزه
_________________
--------------------------
تو بارانی من باران پرستم
تودریایی،من امواج تو هستم
اگر روزی بپرسی باز گویم
تو من هستی و من نقش تو هستم
زندگی من یعنی شیب خط گردنت
وقتی به پهنای شانه ات می رسد
یعنی رگ برجسته دستهات
وقتی آنها را در هوا تکان می دهی یعنی
مهربانی شباهنگام و خواب آلود سوالت که :
سردت نیست؟"یعنی رگه های قرمز چشمهات
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند یعنی
موهای خیس روی پیشانیت که به عطسه می اندازدت
یعنی یعنی زندگی من
همین دلتنگی نفس گیر است
وقتی این شعر را برایت می گفتم
_________________
مـخـاطـب خـاص
خیال تو ، مرا بیخیال عالم کرد
.