12-01-2015، 14:39
«و ان یکاد»ی که خواندم و خواندی
وسط قصه ی درازی ها!!
باختم مثل بچه ای مغرور
توی جدی ترین بازی ها!
وسط قصه ی درازی ها!!
باختم مثل بچه ای مغرور
توی جدی ترین بازی ها!
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||||||||||||||||||||||||||
12-01-2015، 14:39
«و ان یکاد»ی که خواندم و خواندی
وسط قصه ی درازی ها!! باختم مثل بچه ای مغرور توی جدی ترین بازی ها!
12-01-2015، 15:00
اخر الامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
13-01-2015، 9:36
یا عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی
یآ میرسی به آخر خط یآ نمیرسیـــ
دآرد شروع میشود از هیچ چی کسیــ دآرد صدآی دست مرآ میزند بهــ همـــ آهسته گریه میکنم و شعر میشومـــ
13-01-2015، 17:39
مرا نه سر نه سامان افریدند
پریشانم پریشان افریدند
13-01-2015، 17:43
در گذر از عاشقان رسید به فالم
دست مرا خواند و گریه کرد به حالم
14-01-2015، 11:43
مهتری گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
14-01-2015، 12:01
یاد تو باز در پس کوچه های خلوت قلبم
یاد تو باز اینجا کنارم (خودم)
14-01-2015، 12:51
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
14-01-2015، 20:26
یک مشت کرم زندهـ در مغزم... نبودند!
تو فرض کن، تو فرض کن... و کم نبودند! حتّے تو هــم... ول کن! نمے خواهــم بگویم حالا کهـ با پایان قصّهـ روبرویم | |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|