12-01-2015، 13:27
دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
|
مشاعره (نسخه دوم) |
||||||||||||||||||||
12-01-2015، 13:27
دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
12-01-2015، 13:28
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس
12-01-2015، 13:31
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-01-2015، 13:32، توسط 0000000000Aida0000000000.)
دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
12-01-2015، 13:32
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
ان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
12-01-2015، 13:34
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار افرین بر غم باد
12-01-2015، 13:37
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به میخانه زدند
12-01-2015، 13:38
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود
12-01-2015، 14:15
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-01-2015، 14:15، توسط 0000000000Aida0000000000.)
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
12-01-2015، 14:32
تماس های کسی ناشناس از خطّ ِ ...
بــــه استخوانِ سرم زیر حرکتِ مته که می شود به رگ و پوست از تو تیغ کشید که می شود بـــه تو چسبید و بعد جیغ کشید که می شود وسطِ وان دچار فلسفه شد که زیر آب فرو رفت... واقـــعا خفـــــــه شد!
12-01-2015، 14:35
دوست دارم دوباره اون پاهای خستت
کنارم را بیانو دوست دارم دوباره تو واسه من بخونی منم بزنم با پیانو
| ||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|