10-01-2015، 19:02
به ریسه می کشم اشکهایم را …
امشب چقدر کوچه دلم چراغانی ست !!!
×××
کم کم دارد بِه بغض هایم خمس تعلق میگیرد !
×××
شمع تصمیمش را گرفت … لبخند زد …
سکوت کرد و برای همیشه خاموش شد تا دیگر هیچ پروانه ای این چنین عاشقانه نسوزد !
سکوت کرد و برای همیشه خاموش شد تا دیگر هیچ پروانه ای این چنین عاشقانه نسوزد !
×××
گاهی آدم ته میکشه … آدم دیگه ساعت شنی نیست که سر و تهش کنی …
آدم گاهی تموم میشه …
آدم گاهی تموم میشه …
×××
چه تراژدی غمناکی است وقتی برای کسی همه کس نوست هیچکس نباشی …
×××
نیستی ولی نبودنت همه جــــــا هست …
×××
لیوان که پر باشه با کوچکترین حرکتی سرازیر میشه …
این حال این روزای چشمان من است …
این حال این روزای چشمان من است …
براى ساختن آدم برفى به برف نیازى نیست …
یک برخورد سرد کافیست …
یک برخورد سرد کافیست …
×××
من برای تنها نبودن ، آدم های زیادی دور و برم دارم !
آن چیزی که ندارم ؛ کسی برای با هم بودن است …
آن چیزی که ندارم ؛ کسی برای با هم بودن است …
×××
راست میگفتی “عادت بود ! من هیچوقت عاشقت نبودم !”
منو ببخش که به نبودنت هم عادت کردم ولی این بار میترسم عاشق شوم … ! عاشق نبودنت …
منو ببخش که به نبودنت هم عادت کردم ولی این بار میترسم عاشق شوم … ! عاشق نبودنت …
×××
نه کسی منتظر است …
نه کسی چشم به راه …
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه …
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست ؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه … ؟؟؟
نه کسی چشم به راه …
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه …
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست ؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه … ؟؟؟
×××
من هنوز این جای دلم درد می کند ، همین جا که تویی !
×××
شاید تو نمی دانی چقدر سخت است یار را با یار دیدن …