08-01-2015، 17:07
Rezso Seress موسیقی دان مجارستانی و خانه به دوشی
بود که یک سال پس از آنکه معشوقه اش به خاطر نداری و در به دری ترکش کرد پشت پیانو
نشست تا به خواست دوستش برای ترانه او آهنگی بسراید . صندلی اش را تنظیم
کرد و بالای دفترچه نت نوشت : تقدیم به معشوقه قهر کرده ام ...
یکشنبه غمگین تا سه سال پس از آن شهرت زیادی نداشت.
اولین بار ماموران پلیس بوداپست فوریه ۱۹۳۶هنگام
تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کلر به قدرت این آهنگ پی بردند.
آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشیاش را
توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از ترانهای گمنام بهجا گذاشته. آنها
گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی میکرده
است.
پس از مرگ جوزف کلر، خودکشیهای دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام
آنها رد پای یکشنبه
غمگین وجود داشت.
بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را بهجای وصیتنامه از خود باقی گذارده و
بعضیها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره
کرده بودند.
خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف( بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند
)از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تایکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود را
خلاص کرده بودند.
روزنامهها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوب شبانه میخواهد تا این
آهنگ را برایش بزند و سپس جلوی در **** بهصورت خود شلیک میکند.
ماهیگیران میگفتند که هر چند گاه یک بار، بدن بیجانی را از دانوب بالا
میکشند که در انگشتهای بههم چفتشدهاش کاغذی را چنگ زده و همیشه در
تکههایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غمگین را پیدا میکنند.
سوژه عاشقان شکستخوردهای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامهها
جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمیداشتند؛ تا روزی که ماهیگیران،
جنازه دختری ۱۴ ساله را ازعمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در
مشتش کاغذی پنهان بود. اما اینبار، بهخلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی
دادند که او هرگز عاشق نشده است.
اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰
ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگینرا میخوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن
ادامه داد و صدایش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید...........
با
مشهور شدن آهنگ در اروپا، خودکشیهای مرتبط باآن نیز به خارج از مرزهای مجارستان
سرایت کرد.
در شهرهای مختلف
اروپا کسانیپیش از
اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریشانیکشنبه غمگیننواخته شود.
در میان اخبار راست
و دروغیکه از
تأثیر این نغمه به گوش میرسید، دو حادثه واقعی سر و صدای بیشتری به پاکرد:
اولی در شهر رم
اتفاق افتاد. پسربچهای با شنیدن آهنگ از نوازندهایدورهگرد، دوچرخهاش را کنار رودخانه
پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دورهگردبخشید و خود را از روی پل به آب انداخت.
در حادثه دوم در
شمال لندن،همسایههای
وحشتزدهی زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلششود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای
آهنگِ خودکشی مجار به طور مداوم از خانه اوشنیده میشده است.
وقتی پلیسها در را
شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند کهگرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود.
شهرت
سوماین آهنگ به
آمریکا هم رسید. شعرش به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی
هالیدی» خوانده شدهاست.
او از آهنگسازش
خواسته بود تا ترانه را به گونهای تغییر دهد کهشنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها
افسرده نشوند.
چند دهه بعد،
هنگامیکه «دیاماندا
گالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنهاجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را
برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثارموسیقی عامهپسند کرده بود: نخواستند شما را غمگین کنند. فکر میکنم موسقی پاپ با همین
تصمیم به دنیا آمد!
رزو سرس( RezsőSeress) اندکی پس از تولد۶۹سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید.
فردای مرگ سرس،
روزنامه نیویورکتایمز نوشت: روز گذشته رزو سرسسازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به
زندگی خود خاتمه داد. دیروزیکشنبهبود.
کشور هایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ رو ممنوع کردند.این آهنگ
اکنون در لیست آهنگ های بن شده توسط بی بی سی قرار دارد.
در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های
مجارستانی راجعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
1. اصل ترانه به مجار هست و برگردان های متفاوتی به زبان
انگلیسی دارهSunday is gloomy, my hours are slumberless
Dearest the shadows I livewith are numberless
Little white flowers will never awaken you
Notwhere the black coach of sorrow has taken you
Angels have no thought ofever returning you
Would they be angry if I thought of joiningyou?
Gloomy Sunday
Gloomy is Sunday, with shadowsI spend it all
My heart and I have decided to end it all
Soonthere’ll be candles and prayers that are sad I know
Let them not weep letthem know that I’m glad to go
Death is no dream for in death I’mcaressing you
With the last breath of my soul I’ll be blessingyou
Gloomy Sunday
Dreaming, I was onlydreaming
I wake and I find you asleep in the deep of my heart, here
Darling, I hope that my dream never haunted you
My heart istelling you how much I wanted you
GloomySunday
یکشنبه غم انگیز ... تا شب دوام نمی
اورم
در تاریکی و سایه ... تنهایی مرا می ازارد
با چشمانی بسته تو از کنارم میروی
تو ارامیده ای و من تا صبح منتظر
سایه های مبهمی را میبینم از تو خواهش میکنم
به فرشته ها بگویی مرا در اتاقم تنها بگذارند
یکشنبه غم انگیز
چه بسیار شنبه ها تنها در سایه ها
و من امشب خواهم رفت
چشمانم چون شمع پر فروغی می درخشد
دوستانم برایم گریه نکنید که مزارم نور باران است
به خانه باز میگردم جانم به لب رسیده است
در سرزمین سایه ها تنها بخواب میروم
یکشنبه غم انگیز
بود که یک سال پس از آنکه معشوقه اش به خاطر نداری و در به دری ترکش کرد پشت پیانو
نشست تا به خواست دوستش برای ترانه او آهنگی بسراید . صندلی اش را تنظیم
کرد و بالای دفترچه نت نوشت : تقدیم به معشوقه قهر کرده ام ...
یکشنبه غمگین تا سه سال پس از آن شهرت زیادی نداشت.
اولین بار ماموران پلیس بوداپست فوریه ۱۹۳۶هنگام
تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کلر به قدرت این آهنگ پی بردند.
آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشیاش را
توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از ترانهای گمنام بهجا گذاشته. آنها
گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی میکرده
است.
پس از مرگ جوزف کلر، خودکشیهای دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام
آنها رد پای یکشنبه
غمگین وجود داشت.
بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را بهجای وصیتنامه از خود باقی گذارده و
بعضیها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره
کرده بودند.
خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف( بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند
)از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تایکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود را
خلاص کرده بودند.
روزنامهها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوب شبانه میخواهد تا این
آهنگ را برایش بزند و سپس جلوی در **** بهصورت خود شلیک میکند.
ماهیگیران میگفتند که هر چند گاه یک بار، بدن بیجانی را از دانوب بالا
میکشند که در انگشتهای بههم چفتشدهاش کاغذی را چنگ زده و همیشه در
تکههایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غمگین را پیدا میکنند.
سوژه عاشقان شکستخوردهای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامهها
جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمیداشتند؛ تا روزی که ماهیگیران،
جنازه دختری ۱۴ ساله را ازعمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در
مشتش کاغذی پنهان بود. اما اینبار، بهخلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی
دادند که او هرگز عاشق نشده است.
اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰
ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگینرا میخوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن
ادامه داد و صدایش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید...........
با
مشهور شدن آهنگ در اروپا، خودکشیهای مرتبط باآن نیز به خارج از مرزهای مجارستان
سرایت کرد.
در شهرهای مختلف
اروپا کسانیپیش از
اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریشانیکشنبه غمگیننواخته شود.
در میان اخبار راست
و دروغیکه از
تأثیر این نغمه به گوش میرسید، دو حادثه واقعی سر و صدای بیشتری به پاکرد:
اولی در شهر رم
اتفاق افتاد. پسربچهای با شنیدن آهنگ از نوازندهایدورهگرد، دوچرخهاش را کنار رودخانه
پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دورهگردبخشید و خود را از روی پل به آب انداخت.
در حادثه دوم در
شمال لندن،همسایههای
وحشتزدهی زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلششود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای
آهنگِ خودکشی مجار به طور مداوم از خانه اوشنیده میشده است.
وقتی پلیسها در را
شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند کهگرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود.
شهرت
سوماین آهنگ به
آمریکا هم رسید. شعرش به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی
هالیدی» خوانده شدهاست.
او از آهنگسازش
خواسته بود تا ترانه را به گونهای تغییر دهد کهشنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها
افسرده نشوند.
چند دهه بعد،
هنگامیکه «دیاماندا
گالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنهاجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را
برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثارموسیقی عامهپسند کرده بود: نخواستند شما را غمگین کنند. فکر میکنم موسقی پاپ با همین
تصمیم به دنیا آمد!
رزو سرس( RezsőSeress) اندکی پس از تولد۶۹سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید.
فردای مرگ سرس،
روزنامه نیویورکتایمز نوشت: روز گذشته رزو سرسسازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به
زندگی خود خاتمه داد. دیروزیکشنبهبود.
کشور هایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ رو ممنوع کردند.این آهنگ
اکنون در لیست آهنگ های بن شده توسط بی بی سی قرار دارد.
در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های
مجارستانی راجعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
1. اصل ترانه به مجار هست و برگردان های متفاوتی به زبان
انگلیسی دارهSunday is gloomy, my hours are slumberless
Dearest the shadows I livewith are numberless
Little white flowers will never awaken you
Notwhere the black coach of sorrow has taken you
Angels have no thought ofever returning you
Would they be angry if I thought of joiningyou?
Gloomy Sunday
Gloomy is Sunday, with shadowsI spend it all
My heart and I have decided to end it all
Soonthere’ll be candles and prayers that are sad I know
Let them not weep letthem know that I’m glad to go
Death is no dream for in death I’mcaressing you
With the last breath of my soul I’ll be blessingyou
Gloomy Sunday
Dreaming, I was onlydreaming
I wake and I find you asleep in the deep of my heart, here
Darling, I hope that my dream never haunted you
My heart istelling you how much I wanted you
GloomySunday
یکشنبه غم انگیز ... تا شب دوام نمی
اورم
در تاریکی و سایه ... تنهایی مرا می ازارد
با چشمانی بسته تو از کنارم میروی
تو ارامیده ای و من تا صبح منتظر
سایه های مبهمی را میبینم از تو خواهش میکنم
به فرشته ها بگویی مرا در اتاقم تنها بگذارند
یکشنبه غم انگیز
چه بسیار شنبه ها تنها در سایه ها
و من امشب خواهم رفت
چشمانم چون شمع پر فروغی می درخشد
دوستانم برایم گریه نکنید که مزارم نور باران است
به خانه باز میگردم جانم به لب رسیده است
در سرزمین سایه ها تنها بخواب میروم
یکشنبه غم انگیز