برف…و این همه حرف…که دلمان اب میشود که بزنیم
سال هاست که کوهستان دلم به حرمت رد پایت به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
برف هایش اجازه آب شدن نمیدهد
جز روزگار من
همه چیز را سفید کرده برف
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست…
اگر برف بیاید هستند…
اگر برف نیاید نیستند…
مثل دنیای من…
اگر تو باشی هستم، اگر نباشی نیستم
.
برف ها
کم کم آب میشوند…
شب امیرافبی
ذره ذره آفتاب میشود…
و دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب میشود
برف را دوست ندارم! همه از رده پایم میفهمندازکجای خیابان تنهاشدم
حـرفـهـایـت شـبـیـه بــرف انـد!
از آن برف های بـی مـوقـع که نزدیکِ بـهــار میبارند و فقط ، جــانِ شـکـوفـه هـای درختان را میگیرند
سه راه رسیدن به شوهر
.
.
.
.
شرمنده به علت بارش برف سنگین راه ها مسدود میباشند
من
عاشقی کردم
تو اما
سرد گفتی:
از برف اگر ادم بسازی دل ندارد
دنبال من می گردی و حاصل ندارد !
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !
باید ببندم کوله بار رفتنم را افبی
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد
برای یخ زدن نیاز به بارش برف نیست
همین که
“تو”
سرد حرف بزنی
“من”
یخ می زنم
برف نگرانم میکند…
مرا گاهی شعر گرم میکند…
حصار یخ رنجم نمیدهد…
مرا برای گرم شدن راهی نیست
جز اینکه عاشقانه نویسم برایت
سال هاست که کوهستان دلم به حرمت رد پایت به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
برف هایش اجازه آب شدن نمیدهد
جز روزگار من
همه چیز را سفید کرده برف
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست…
اگر برف بیاید هستند…
اگر برف نیاید نیستند…
مثل دنیای من…
اگر تو باشی هستم، اگر نباشی نیستم
.
برف ها
کم کم آب میشوند…
شب امیرافبی
ذره ذره آفتاب میشود…
و دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب میشود
برف را دوست ندارم! همه از رده پایم میفهمندازکجای خیابان تنهاشدم
حـرفـهـایـت شـبـیـه بــرف انـد!
از آن برف های بـی مـوقـع که نزدیکِ بـهــار میبارند و فقط ، جــانِ شـکـوفـه هـای درختان را میگیرند
سه راه رسیدن به شوهر
.
.
.
.
شرمنده به علت بارش برف سنگین راه ها مسدود میباشند
من
عاشقی کردم
تو اما
سرد گفتی:
از برف اگر ادم بسازی دل ندارد
دنبال من می گردی و حاصل ندارد !
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !
باید ببندم کوله بار رفتنم را افبی
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد
برای یخ زدن نیاز به بارش برف نیست
همین که
“تو”
سرد حرف بزنی
“من”
یخ می زنم
برف نگرانم میکند…
مرا گاهی شعر گرم میکند…
حصار یخ رنجم نمیدهد…
مرا برای گرم شدن راهی نیست
جز اینکه عاشقانه نویسم برایت