تو بودی که هر شب صداتو میشنیدم و جون میگرفتم؟
تو بودی که لحظه شماری میکردم تا بهت یه زنگ بزنم تو برداری مثل همیشه با صدای دلنشینت جوابمو بدی؟
تو بودی که سال تا سال بهم اس ام اس نمیدادی مگه اینکه ازت سوال بپرسم؟
تو بودی که وقتی بهم اس ام اس میدادی اون قدر ذوق میکردم که نمیدونستم چیکار کنم؟
تو بودی که وقتی زنگ میزدم و جوابمو میدادی اون قدر حرفای عاشقونه بهم میزدی که به خودم امیدوارم میشدم؟اون قدر امیدوارم میشدم که منو مطمئن میکردی که چه قدر خوب شد بهت اعتماد کردم؟
تو بودی که اگه یه روز باهم حرف نمیزدیم خوابمون نمیبرد؟
تو بودی که هر وقت میرفتیم بیرون اونقدر بهم اشاره میکردی تا نگات کنم تا تو بهم یه چشمک بزنی؟
تو بودی که کلی قول بهم داده بودی و اون قدر با اعتماد به نفس گفتی زیر قولم نمیزنم که یه غریبه ای که شاید ازت متنفر بود یا هرچیز دیگه بهت اعتماد میکرد؟
اره خودت بودی که ارزو داشتیم همدیگرو ببینیم(اونم تنها)ولی مگه فامیل میزاشت. یادته اخریا فامیلامون اون قدر با هم جور شده بودن که ماهی دوبار میرفتیم مسافرت اونم چندروزه؟
ولی تموم شد درسته هنوزم دوست دارم و میدونم تو هم دوستم داری ولی تموم شد تو زیر قول های با ارزشت زدی قول هایی که بهم گفتی تا اخر عمرت نمیزنی حتی بهت گفتم اگه مطمئن نیستی قول نده ولی تو قول دادی.
ما روز های خیلی خوبی رو با هم گذروندیم ولی... ولی الان چی؟الان دیگه با هم کاری نداریم ولی نمیدونم چرا خیلی دوست داری دوباره نگات کنم مثل قدیما یه نگاه عاشقانه؟
خدایا!بهم بفهمون دوستم داره یا نه؟پشیمونه یا نه؟امیدوارم پشیمون شده باشه.:crying
.
.
.
.
.
.
.
.
نگران نباش عزیزم هنوزم دوست دارم از ته دلامیدوارم یعنی میدونم به زودی پشیمون میشی
.
.
.
.
.
منتطر سپاس های عاشقونتون هستم
تو بودی که لحظه شماری میکردم تا بهت یه زنگ بزنم تو برداری مثل همیشه با صدای دلنشینت جوابمو بدی؟
تو بودی که سال تا سال بهم اس ام اس نمیدادی مگه اینکه ازت سوال بپرسم؟
تو بودی که وقتی بهم اس ام اس میدادی اون قدر ذوق میکردم که نمیدونستم چیکار کنم؟
تو بودی که وقتی زنگ میزدم و جوابمو میدادی اون قدر حرفای عاشقونه بهم میزدی که به خودم امیدوارم میشدم؟اون قدر امیدوارم میشدم که منو مطمئن میکردی که چه قدر خوب شد بهت اعتماد کردم؟
تو بودی که اگه یه روز باهم حرف نمیزدیم خوابمون نمیبرد؟
تو بودی که هر وقت میرفتیم بیرون اونقدر بهم اشاره میکردی تا نگات کنم تا تو بهم یه چشمک بزنی؟
تو بودی که کلی قول بهم داده بودی و اون قدر با اعتماد به نفس گفتی زیر قولم نمیزنم که یه غریبه ای که شاید ازت متنفر بود یا هرچیز دیگه بهت اعتماد میکرد؟
اره خودت بودی که ارزو داشتیم همدیگرو ببینیم(اونم تنها)ولی مگه فامیل میزاشت. یادته اخریا فامیلامون اون قدر با هم جور شده بودن که ماهی دوبار میرفتیم مسافرت اونم چندروزه؟
ولی تموم شد درسته هنوزم دوست دارم و میدونم تو هم دوستم داری ولی تموم شد تو زیر قول های با ارزشت زدی قول هایی که بهم گفتی تا اخر عمرت نمیزنی حتی بهت گفتم اگه مطمئن نیستی قول نده ولی تو قول دادی.
ما روز های خیلی خوبی رو با هم گذروندیم ولی... ولی الان چی؟الان دیگه با هم کاری نداریم ولی نمیدونم چرا خیلی دوست داری دوباره نگات کنم مثل قدیما یه نگاه عاشقانه؟
خدایا!بهم بفهمون دوستم داره یا نه؟پشیمونه یا نه؟امیدوارم پشیمون شده باشه.:crying
.
.
.
.
.
.
.
.
نگران نباش عزیزم هنوزم دوست دارم از ته دلامیدوارم یعنی میدونم به زودی پشیمون میشی
.
.
.
.
.
منتطر سپاس های عاشقونتون هستم