مشاعره

[(nasim)]

نيلوفرجون اون كلمه بيگانگان هست : من از بيگانگان هرگز ننالم كه بامن هرچه كرد ان اشنا كرد

در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند

[M.K.N]

ديگه بهت نمي رسم
وصال تو خياليه
واي كه دلم چه حاليه
بازياي عروسكي
آخ كه چه حيف شد كودكي
يه كم برس باز به خودت
مي خوام بيام تولدت
اونوقتا اينجوري نبود
راهت به اين دوري نبود
حالا كه عاشقت شدم
نيستي ديگه مال خودم
پاييز چه فصل زرديه
عاشقيم چه درديه
گم شده باز بادبادكم
تو نمي ياي به كمكم ؟
مي خوام دستاتو بگيرم
تو بموني من بميرم
عاشقي ام نوبتيه
آخ كه چه بد عادتيه
من نگرانم واسه تو
قبله ي ديگران نشو
اشكم به اين زلاليه
دل تو از من خاليه
تو مه عشق تو گمم
هلاك يه تبسم
تو شدي مال ديگري
چه جور دلت اومد بري
قفلا كه بي كليد شدن
چشا به در سفيد شدن
چه امتحان خوبيه
دوريت عجب غروبيه
بارون شديده نازنين
از تو بعيده نازنين
خاطره رو جا نذاري
باز من و تنها نذاري
اونوقتا مهمونت بودم
دنيا رو مديونت بودم
اونقتا مجنونم بودي
كلي پريشونم بودي
قصه حالا عوض شده
صحبت يه تولده
قلبت رو دادي به كسي
يه كم واسم دلواپسي
مي ترسي كه من بشكنم
پشت سرت حرف بزنم
من مني كه بوسيدمت
تو اون غروب كه ديدمت
تو واسه من ناز مي كني
ناز مي كشم باز مي كني ؟
اين رسمشه نيلوفرم
من كه ازت نمي گذرم
ستارمون يادت مي ياد
دلواپسم خيلي زياد
فقط تماشا مي كني
بعد عشق و حاشا مي كني
مي گي گذشت گذشته ها
چه راحتن فشرته ها
سر به سرم كه نذاري
بگو يه كم دوسم داري ؟
نمي موني من مي مونم
ميري يه روزي مي دونم
اولا مهربونترن
اونايي كه همسفرن
اشك منم كه جاريه
نگه دار يادگاريه
مي سپرمت دست خدا
يه كم دوستم داشتي بيا

[niloofar joon]

در زندگی مطالعه ی دل غنیمت است خواهی بخوان و خواهی نخوان ما,نوشته ایم

---

ان که ورا دوست ترین بود گفت در بن چاهیش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز اشکار تا نشویم از پدرش شرمسار

[M.K.N]

من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

[niloofar joon]

ان شیر زن بمیرد؟او شهریار زاد
هرگز نمیرد ان که دلش زنده شده به عشق

[j0oj0o]

قایقی خواهم ساخت
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق قهرمانان را بیدار کند ...

[خانوم گل]

درانجمن خود راه مده همچو منی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
ما افسرده دلان ساکن کوی غم ودردیم
در عشق شکسته خورده ولی توبه نکردیم....

[j0oj0o]

مــــرا امید وصــال تو زنده می دارد / و گرنه هــر دمم از هـجر توست بیم هــلاک
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت / زمان زمان چون گل از غم کنم گریبان چاک

[niloofar joon]

کاش غصه تموم می شد
کاش گریه نمی کردم
من باعث و بانیشم دنبال چی می گردم
تقصیر خودم بوده هر چی که سرم اومد
از هر چی که ترسیدم عینا به سرم اومد

[(nasim)]

دارد تمام عشق از دستم مي رود

انگيزه هاي زيستن از دستم مي رود.