امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد 1





دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/url]
[url=http://www.cloob.com/share/link/add?url=http://www.jamnews.ir/detail/News/414306&title=یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد]











به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، پدر و مادرم در خانه رابطه خوبی با یکدیگر نداشتند، اما مادر همیشه در بین دوستان و اقوام با تعریف از پدرم از اینکه با مردی مانند وی ازدواج کرده بود، به خود می‌بالید. هر چند حنای مادرم نزد اقوام و نزدیکان هم رنگی نداشت، ولی وی در میان دوستان و آشنایانی که از خانه ما خبری نداشتند، در خصوص رابطه خوب خود و پدرم به خوبی جولان می‌داد.
پدر هر چند دارای وضع مالی خوبی بود اما اخلاقش هیچ وقت به باکلاسی‌اش نمی‌رسید و آنچنان که باید به مادرمان توجهی نمی‌کرد. به خاطر تبلیغاتی که مادرم از تیپ و قیافه پدرم می‌کرد، من هم در زندگی آرزوی داشتن مردی شبیه پدرم را در سر می‌پروراندم، شاید به همین دلیل بود که به محض دیدن «محسن» در لحظه‌های نخست، مهرش به دلم نشست.  محسن با اینکه نسبت به من ابراز علاقه زیادی می‌کرد، از اینکه شرایط ازدواج را نداشت می‌نالید.
 
پس از مدتی آشنایی با محسن آنچنان به وی احساس وابستگی می‌کردم که چشم و گوش بسته خواسته‌هایش را برآورده می‌کردم، از نظر مالی نیز وی را بی‌نهایت حمایت می‌کردم.  محسن پول زیادی را از من می‌گرفت، علاقه‌ام به محسن در حدی بود که همیشه زود خام وی می‌شدم. یک روز بیرون از خانه خیلی اتفاقی محسن را با یکی از دختران آشنا دیدم، موضوعی که عذابم داد. از همان روز، رابطه‌ام را با محسن قطع کردم تا وی با تماس‌های مکرر و ارسال پیام‌های مختلف از من تقاضای بخشش کرد.
سر به سر گذاشتن محسن برای من کار سختی بود، قهر کردن با وی بیشتر از دو هفته طول نکشید. بعد از آن محسن عاجزانه از من خواست تا پدر و مادرم را برای جلسه خواستگاری آماده کنم. می‌دانستم که محسن باید به خدمت سربازی برود، از طرفی امکان نداشت پدرم به سرباز اجازه خواستگاری بدهد. در چنین شرایطی دوباره به محسن اعتماد کردم و به شرط اینکه وضعیت سربازی‌اش را مشخص کند، رابطه‌ام با وی را دوباره آغاز کردم. اما وی که مرا با کیف پول خود اشتباه گرفته بود برای اطمینان از اینکه همیشه تحت سلطه‌اش باشم، با فریب مرا به شیشه معتاد و به خود بیش از پیش وابسته کرد.
 
پس از آن محسن به سربازی رفت تا من با درد شیشه تنها بمانم. با رفتن محسن اوضاعم به هم ریخته بود، تا اینکه یکی از دوستانش را پیدا کردم و با دادن پول زیادی مقداری شیشه از وی خریدم. پس از آن هر از گاهی با «کامبیز» تماس می‌گرفتم و از وی شیشه می‌خریدم. با آمدن محسن از سربازی، وی به خواستگاری‌ام آمد و با رضایت پدرم ما به عقد هم درآمدیم.
 
محسن در فرش فروشی پدرم مشغول به کار شد. ما در آپارتمانی که پدرم در کرج به نام من خرید، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، در چشم برهم زدنی فهمیدم باردارم و چیزی هم نگذشت که پسرم به دنیا آمد، اما تنها یک ماه بعد از تولد پسرم، درحالی که همه شادمان بودند، پزشک متخصص به ما گفت که بچه‌مان، به نوعی بیماری قلبی دچار است که یکی از دلایل آن استفاده از داروهای غیرمجاز در زمان بارداری از سوی من یا اعتیاد من به موادمخدر می‌تواند باشد. بچه‌ام تنها دوماه پس از تولد از دنیا رفت و من فهمیدم که هیچ وقت قادر به ترک موادمخدر و سرانجام قادر به به دنیا آوردن بچه‌ای سالم نیستم.
 
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط ❤уαѕαмιη❤ ، ★★★melika★★★ ، خوشتیپ انجمن ، حقوقدان انجمن ، پرنسس ارزوها ، بی کس2 ، ~~SARA:HIVA~~ ، しíþ ßしâçk ، لاراجون ، sev sevil
آگهی
#2
به نظر من تقصیر خودش بوده حتی بعد از اینکه ازدواج کرده هم شیشه رو ترک نکرده.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون
#3
ناراحت شدم ولی خوب اینقدر خنگ بوده که عواقب شیشه رو نمیدونسته Huh
از ورژךּ جـבیـב פֿـوבҐ פֿـوشҐ میاـב
 شـــــــــــــــــــــבҐ یهـ בـפֿـتــــــــــــــــر:
 
منطـᓆـے
 
√سنگـבل
√ بے رפـــــــــــــــــҐ
 
√פֿـشــــــــــــــــڪً
 
√عصبے
 
√رڪًــــــــــــــــــــــــــــــ
√ لجــــــــــــــباز
√ بے اـפـســــــــــــــــــا๛
 
√اـפֿـــــــــــــــــــــــهـ زنـבگے (عوضم) ڪًـرב
 ولے פֿـوشـפـالҐ ڪًـــــــــــــــــــــــہ (عوضـــــــــــــــــــــــــــــیҐ ) نڪًــــــــــــرב

 
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون
#4
بیچاره نداره
اینجا هم مادره  مقصر بوده هم بدره
عشق اونجاش قشنگه
که یکیو دوس داشته باشی بعد ندونی اونوقت اونم همون اندازه


                     ******تورو دوس داشته باشه**********Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط しíþ ßしâçk ، L²evi ، لاراجون
#5
دلم سوختcryingSad
یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون
#6
بيچارهcryingcrying
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون
#7
خودش تقصیر کار بوده....UndecidedUndecided
یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون
#8
هردو مقصرنSmileWink
یک اشتباه دختر جوان، زندگی اش را تباه کرد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، لاراجون


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  عاقبت تلخ حرف زدن یک دختر با یک پسر غریبه!! + عکس
  خودکشی دختر دانش‌آموز به خاطر ترس از تنبیه+دست نوشته‌وصیت‌نامه دختر 12 ساله
Star ..جسد سها رضا نژاد دختر گمشده پیدا شد..
  قتل دختر هفده ساله توسط دوست پسر جوان
  کشته شدن خواننده ی جوان اسپانیایی در صحنه ی کنسرتش
  قتل دختر دانشجو به دست هم کلاسی اش
Exclamation این مرد یک دختر پلاستیکی دارد! +عکس
  زن جوان قربانی اتاق انجماد سالن زیبایی‌ شد + عکس
  دختر زیبایی که باعث دختر شدن یک پسر جوان شد
  کابوس زنان جوان، یک نوجوان 17 ساله بود/ پخش ویدیو زنده از 8 ساعت آزار و اذیت شیطانی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان