30-12-2014، 23:16
هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی[sup] نبودنت [/sup]چقدر مهم است...!
ﻭﻗﺘــﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﻟﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ! ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻦ برای اوست…
ته سیگارهایم پوکه های خاطرات است؛ شلیک که میکنم وسطمغزم...
مــــــی کــُــشـــد مـــرآ...
برگشتی . . . !
دیدی همان گونه فکر می کردم شد . . .
فرق گذاشتی
بهانه گرفتی
فاصله انداختی
میان خودت و خودم !
برگشتی ، اما دیر . . .
من برای فراموشی تو به بی راهه زدم ” برگشتی ندارم
خودم را گم کرده ام چه برسد به راه .
برگرد عزیزم به همان جایی که بودی تا برای تو هم دیر نشده ... .
هی لعنتی...!
هی لعنتی ...!
موجه نیست روزهای نبودنت...
گــــــــریه ام میگــــــیرد
وقتــــــی که می بینم
آنکـــــــــه برایش
میمیــــرم
مـــنَــت دیگَری را میکِـــشد
خطش را عوض کرد...
و من ماندم و دوستت دارم هایی که..
هیچوقت تحویل داده نشد...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عـــ ـآشِق هَـــ ــم شــ ـدی
مِـــ ـثــلـ ــہ زلـ ـیخــ ـا ســــِمِج بــــ ـاش...
آنـــقَــ ــدر رســ ـــوا بـــ ـــازی دَر بــــ ـیار
تــا خــ ـدا خـ ـــودَش پــا دَر میــانــی کـند...
میخوام بنویسـم
از نامرכے כوست
میخوام بازے ڪـنـم با ڪـلمات
و بنویسـم
از כوستایــے ڪﮧ دلتو میشـڪـونـن
ولی تو سـڪوت مــے ڪنــے
چون دوستشون כارے
میخوام بنویسم از
כوستــے ڪـﮧ باهات مونـد،
ولــے موندنش از هر رفتنــے سختره
میخوام بنویسـم از כلـم
از تــــﮧ تــــﮧ כلـم ...
از همون جایــے ڪـﮧ رفیقش نـﮧ تنها بـﮧ عشقش...
بلڪـﮧ بـﮧ باباشـم چشـم כاره!
میخوام بنویسم
از رفیق نا رفیقــے ڪـﮧ گفت تنهات نمیذارم
گفت همیشـﮧ باهاتـم ولــے رفت
و خیانت ڪرכ ا ــــے نارفیق.
بــﮧ ڪدامین گناه ناڪرכه..
تازیانـﮧ مــے زنــے بر اعتماכم؟
زیر پایم را زوכ خالــے کردے
سلام پر مهرت را باور ڪنم ، یا پاشیـכن زهر خیانتت را ؟
از دورتورا دوست دارم
بی هیچ عطری،
آغوشی ،
لمسیو یا حتی...
بوسه ای ..
تنها ، دوستت دارماز دور!