18-12-2014، 12:23
رعایت نکاتی برای خروج از خانه!!
دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.
چگونه در اجتماع ظاهر شویم؟
انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاكیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن كریم در آیهاى «1» انسانها را به آراستگى و برگرفتن زینتهاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مىكند. (كه البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینتهاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مىشود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)
در سیره پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است كه هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن كسى را داشت، موى سر خود را شانه مىزد، سر و وضع خود را مرتّب مىكرد، خویش را مىآراست و براى آن كه تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مىنگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى كه بندهاش به سوى برادرانش مىرود، خود را براى دیدار آنان آماده كند و بیاراید. هزینهاى كه آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مىكرد، از هزینه خوراكش بیشتر بود و در شب تاریك قبل از آن كه با چشم دیده شود، از بوى خوشى كه از پیكر مطهّرش در فضا پراكنده بود، شناخته مىشد. «3»
از امام باقر علیه السلام نقل شده كه رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر كوى و برزنى كه عبور مىكرد، تا مدّتها بوى خوشى فضاى آنجا را معطّر مىساخت بهگونهاى كه مردم مىفهمیدند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»
در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیههاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاكیزه و آراسته، شانهزدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آنها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، كوتاهكردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه كه موجب نفرت و كراهت دیگران مىشود، از قبیل بوى بد دهان كه ناشى از مسواكنزدن و خلالنكردن دندانهاست.«5»
كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
چگونه در اجتماع قدم برداریم؟
امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گامنهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مىفرماید: نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفكّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تكبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مكن) و بسیار خدا را یاد كن كه در خبر آمده است: مكانهایى كه تو در آن به یاد خدا بودهاى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مىدهند و برایت از او طلب بخشش خواهند كرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.
و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى كه نشانه بىادبى است. بدان كه بسیارى از راهها كمینگاهها و تجارتخانههاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حركاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»
غرور
این گونه راه نرویم:
1. با خودپسندی: قرآن كریم راهرفتن با غرور و خودپسندى را نهى كرده و مىفرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.
2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن كریم اعتدال و میانهروى هنگام راهرفتن را توصیه كرده است: وَاقْصُدْ فى مَشْیِكَ «8» در راهرفتن خود میانهرو باش. یعنى نه چنان بىحال و كَسِل راه برو كه تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حركت كن كه وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راهرفتن ارزش مۆمن را از بین مىبرد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمین با فروتنى راه مىروند.
چگونه در اجتماع با دیگران برخورد کنیم؟
آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را كه از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار كند كه توقّع دارد با وى رفتار شود. قرآن كریم، انجامندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نكوهش فرموده و آن را نشانه بىخردى انسان مىداند و مىفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیكى وامىدارید و خود را فراموش مىكنید در حالى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنید. آیا عقل خود را به كار نمىگیرید؟ پس باید دانست كه جامعه بر عهده هر یك از اعضاى خود حقوقى دارد كه همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است.
نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفكّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباك مباش و با ناز و تكبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند
از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ «12» كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
علاوه بر آن كه در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژهاى برخوردارند، پیران و سالخوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مىكند، كه همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است كه اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سالخورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بىتفاوتى در گرامىداشت سالمندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مىداند و مىفرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ كَبیرَنا «14» آن كه بزرگسالان ما را احترام نكند، از ما نیست.
و نیز مىفرماید: عَظِّمُوا كِبارَكُمْ «15» سالمندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به كار رفته در احادیث بالا و مانند آنها به راحتى مىتوان دریافت كه رابطه افراد جامعه با سالخوردگان نهتنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلكه باید از شكوه و كیفیّتى والا برخوردار باشد، به شكلى كه انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده كرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.
بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.
پی نوشت:
1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ كـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملك (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6
2. بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294
3.همان، ص 248
4. همان ، ص 249
5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم
6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301
7. اسراء (17) ، آیه 37
8. لقمان (31) ، آیه 19
9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302
10. فرقان (25) ، آیه 63
11. بقره (2) ، آیه 44
12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224
13. اصول كافى ، ج 2 ، ص 165
14. همان
15. همان
دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.
چگونه در اجتماع ظاهر شویم؟
انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاكیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن كریم در آیهاى «1» انسانها را به آراستگى و برگرفتن زینتهاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مىكند. (كه البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینتهاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مىشود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)
در سیره پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است كه هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن كسى را داشت، موى سر خود را شانه مىزد، سر و وضع خود را مرتّب مىكرد، خویش را مىآراست و براى آن كه تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مىنگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى كه بندهاش به سوى برادرانش مىرود، خود را براى دیدار آنان آماده كند و بیاراید. هزینهاى كه آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مىكرد، از هزینه خوراكش بیشتر بود و در شب تاریك قبل از آن كه با چشم دیده شود، از بوى خوشى كه از پیكر مطهّرش در فضا پراكنده بود، شناخته مىشد. «3»
از امام باقر علیه السلام نقل شده كه رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر كوى و برزنى كه عبور مىكرد، تا مدّتها بوى خوشى فضاى آنجا را معطّر مىساخت بهگونهاى كه مردم مىفهمیدند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»
در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیههاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاكیزه و آراسته، شانهزدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آنها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، كوتاهكردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه كه موجب نفرت و كراهت دیگران مىشود، از قبیل بوى بد دهان كه ناشى از مسواكنزدن و خلالنكردن دندانهاست.«5»
كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
چگونه در اجتماع قدم برداریم؟
امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گامنهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مىفرماید: نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفكّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تكبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مكن) و بسیار خدا را یاد كن كه در خبر آمده است: مكانهایى كه تو در آن به یاد خدا بودهاى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مىدهند و برایت از او طلب بخشش خواهند كرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.
و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى كه نشانه بىادبى است. بدان كه بسیارى از راهها كمینگاهها و تجارتخانههاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حركاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»
غرور
این گونه راه نرویم:
1. با خودپسندی: قرآن كریم راهرفتن با غرور و خودپسندى را نهى كرده و مىفرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.
2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن كریم اعتدال و میانهروى هنگام راهرفتن را توصیه كرده است: وَاقْصُدْ فى مَشْیِكَ «8» در راهرفتن خود میانهرو باش. یعنى نه چنان بىحال و كَسِل راه برو كه تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حركت كن كه وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راهرفتن ارزش مۆمن را از بین مىبرد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمین با فروتنى راه مىروند.
چگونه در اجتماع با دیگران برخورد کنیم؟
آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را كه از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار كند كه توقّع دارد با وى رفتار شود. قرآن كریم، انجامندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نكوهش فرموده و آن را نشانه بىخردى انسان مىداند و مىفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیكى وامىدارید و خود را فراموش مىكنید در حالى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنید. آیا عقل خود را به كار نمىگیرید؟ پس باید دانست كه جامعه بر عهده هر یك از اعضاى خود حقوقى دارد كه همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است.
نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفكّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباك مباش و با ناز و تكبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند
از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ «12» كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
علاوه بر آن كه در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژهاى برخوردارند، پیران و سالخوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مىكند، كه همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است كه اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سالخورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بىتفاوتى در گرامىداشت سالمندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مىداند و مىفرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ كَبیرَنا «14» آن كه بزرگسالان ما را احترام نكند، از ما نیست.
و نیز مىفرماید: عَظِّمُوا كِبارَكُمْ «15» سالمندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به كار رفته در احادیث بالا و مانند آنها به راحتى مىتوان دریافت كه رابطه افراد جامعه با سالخوردگان نهتنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلكه باید از شكوه و كیفیّتى والا برخوردار باشد، به شكلى كه انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده كرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.
بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.
پی نوشت:
1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ كـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملك (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6
2. بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294
3.همان، ص 248
4. همان ، ص 249
5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم
6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301
7. اسراء (17) ، آیه 37
8. لقمان (31) ، آیه 19
9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302
10. فرقان (25) ، آیه 63
11. بقره (2) ، آیه 44
12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224
13. اصول كافى ، ج 2 ، ص 165
14. همان
15. همان