12-12-2014، 20:47
بیانات حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی در هفتمین كنفرانس وحدت اسلامی
شنبه ۲۶ اسفندماه ۸۵ دوازدهمین سالروز ارتحال یادگار امام (ره) ، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی است. وی كه پس از شهادت برادر بزرگوارش، آیت الله سید مصطفی خمینی، مسئولیت اصلی ارتباط امام (ره) با یارانش را عهده دار بود تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، این ارتباط را كاملاً حفظ كردو در تمامی لحظات در كنار حضرت امام بود.آنچه در پی می آید، بیانات ایشان در هفتمین كنفرانس وحدت اسلامی است كه تقدیم خوانندگان محترم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوهٔ و السلام علی نبیه سید المرسلین و علی آله و اصحابه اجمعین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا میلاد امین وحی الهی، پیامبر رحمت و منادی وحدت بر همه پیروان ادیان الهی و بر رهروان آن رسول گرامی و بر شما حضار محترم مبارك باد.
به طبع پژوهشگران و اندیشمندان در این گردهمایی ابعاد و زوایای مختلف مقوله وحدت را مورد نقد و بررسی قرار داده و اهمیت و نقش عامل وحدت در حل مشكلات جهان اسلام را از جنبه های مختلف به ارزیابی نشسته اند. من سعی خواهم كرد در این مجال كوتاه پس از ذكر یك مقدمه، مروری بر اندیشه و آرای بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این زمینه داشته باشم.
شناخت مواضع و دیدگاه های مردی كه خود منادی وحدت امت اسلام در عصر خویش بود و بر همین مبنا نیز موفق به پایه گذاری نظام الهی در بخشی از قلمرو سرزمین های اسلامی شد، راهگشای مطمئنی برای رهروان این مسیر خواهد بود.
فطرت الهی بشر، بر گرایش به توحید استوار است و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی بشر آنجا كه به غرض ها و تمایلات نفسانی و شیطانی آلوده نگشته است، بر همین گرایش حكم كرده و منازعات و پراكندگی ها و تفرقه ها را خلاف مصلحت جوامع انسانی و گامی در مسیر انحطاط دانسته است. انبیا الهی از آدم تا خاتم صلوهٔ الله علیهم اجمعین نیز اساس دعوت دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرك و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد آن قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهایی ترین مرز اسلام و كفر است.
تمامی مشرب های فلسفی، عرفانی و اخلاقی و كلامی و تربیتی اسلام وحدت نگری در عالم هستی و اجزای آن را جزئی تكلیف ناپذیر از نحله خویش قرار داده اند و البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست كه گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن كثرت گرایی از ویژگی های بارز ماده پرستی و شرك به شمار می آید. در قرآن كریم تشكیل امت واحده به منزله زمینه و بسترعبادت واقعی الله معرفی شده است. «ان هذه امتكم امهٔ واحده و انا ربكم فاعبدون» تقابل دائمی جریان حق و باطل در طول تاریخ در تمامی اشكال و سطوح و عوامل و زمینه های مختلف آن در نهایت به تقابل همین دو جریان بازمی گردد. حضرت امام می فرمود: «تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است».
افسوس كه سلطه غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالك جهان اسلام امكان توسعه رشته های مختلف علوم انسانی را براساس دیدگاه های حیاتی بازستاند وگرنه دیدگاه فوق می توانست افق های جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راه حل های واقع بینانه ای برای چاره جویی مشكلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعه شناسان و روانشناسان و متخصصان امور پرورشی و كارشناسان امور سیاسی در ممالك اسلامی با اصول و روش هایی سراغ ارزیابی مسائل جامعه خویش می روند كه ریشه در مكاتب ماده پرست غرب معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.
حضرت امام(ره) در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه كه به ضرورت و اهمیت آن سفارش كرده است، بر توجه به لوازم آن نیز تأكید داشت و معتقد بود كه اتحاد بدون تحقق زمینه ها و راهبری جامعه بدان سمت شكل نمی گیرد یا آن كه پایدار نمی ماند.
امام(ره) وحدت را یك تكلیف الهی و وظیفه ای شرعی برای آحاد امت می دانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشنفكران و رؤسا و حكام قائل بود و فصلی خاص از پیام های عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
كشمكش ها و منازعات گذشته و كنونی جهان با وجود تلاش های گسترده رهبران جوامع و دولت ها همچنان رو به تزاید نهاده و هر روز بر میزان قربانیان اختلافات و منازعات داخلی، منطقه ای و بین المللی افزوده می شود و به موازات آن حجم بیشتری از سرمایه های مادی و معنوی ملت ها قربانی مطامع جنگ افروزان و تفرقه انگیزان می شود. استمرار این واقعیت های تلخ ثابت كرده است كه هیچ یك از عوامل و ابزارهایی كه تاكنون در مكتب های مادی به عنوان عوامل ایجاد اتحاد و رفع تنش ها تعریف شده و به كار گرفته شده اند كارآیی لازم را برای حل اختلاف های خانمانسوز نداشته، و بلكه خود نیز در نقش عوامل تشدیدكننده بحران ها و افزایش دهنده تنش ها و كشمكش ها ظاهر شده اند.
امروزه دانشمند ی كه به گذشته تاریخ اقوام و ملل و وضع كنونی جهان آشنایی دارد به خوبی واقف است تكیه بر عواملی همچون قومیت گرایی و ناسیونالیسم، زبان و گویش واحد، نژاد و رنگ و تاریخ و منافع مادی مشترك سرابی بیش نیست و بسیاری از رنج های گذشته و كنونی معلول امیدهای واهی است كه به اتحادیه هایی از این دست چشم دوخته بودند.
اگر عقل و فطرت توحیدگرای آدمی به جای اغراض و هواهای نفسانی و مادی مجال حكمرانی می یافت و اگر زورمندان ماده پرست با انواع دسیسه ها و خصومت ها راه را بر منادیان توحید نمی بستند، زندگانی بشر داستانی دیگر می یافت و این شعار و ادعا نیست. بشریت در طول تاریخ خویش بارها اعجاز تأثیر اعتقاد به توحید و خداگرایی را در ارائه عالی ترین نمونه های حیات انسانی تجربه كرده است.
آیا پهنه ای از حیات بشریت را سراغ دارید كه از ارزش های قابل دفاع برخوردار باشد بی آن كه اثرگذاری ادیان الهی و تعالی انبیا را در تمام سطوح آن مشاهده كنیم؟ و آیا می توان در این واقعیت تردید كرد كه ظلمت ها و كدورت ها، كشمكش ها و خونریزی ها و هزاران هزار مشكل حل نشدنی كه جهان معاصر از آن رنج می برد از همان جایی آغاز شده است كه آدمی راه خویش را از مسیر فطری توحید و صراط مستقیمی كه پیامبران الهی نشان داده اند جدا كرده است؟
آیا به راستی رابطه معكوس پیشرفت های مادی و تكنولوژیك با انحطاط اخلاقی و ذبح روزافزون ارزش های انسانی در جوامع كنونی بهترین دلیل بر اثبات این حقیقت نیست كه سعادت را در نگاهی دیگر باید جست وجو كرد. آری تكامل ابزار و تسلط انسان بر طبیعت و رفع نیازمندی های مادی آنجا كه نه وسیله ای برای گام نهادن در حیات معقول بلكه خود هدف غایی به شمار آیند و انسان و جایگاه او و نیازمندی های روحی وی فراموش شود و نقش و ربط او با دیگر اجزا و مقوله های بیكران عالم هستی نادیده گرفته شود و همه چیز حتی وجدان و فطرت و روح و روان از منظر محاسبات مكانیكی نگریسته و تعریف و ارزیابی شوند، نتیجه ای جز بن بست های كنونی در پی نخواهد داشت. مكتب های خود ساخته بشری كدام یك از رنج های بیشمار بشر را حل كرده و كدام نیاز اساسی انسان را پاسخ گفته اند؟
تردیدی نیست كه بحث از وحدت و راه های تحقق آن و مقوله هایی از این قبیل نیز نمی تواند جدای از مسائلی كه اشاره كردم مورد ارزیابی قرار گیرد. ما شاهد آن هستیم كه سازمان های بین المللی كه شعار و فلسفه وجودشان اتحاد ملت ها و دولت ها و كاهش تنش ها و تشنجات بوده است، در بیشتر موارد توفیقی به دست نیاورده اند و حتی خود به عنوان ابزاری در خدمت تشنج آفرینی صاحبان قدرت های بزرگ به كار گرفته شده اند.
صدها اتحادیه و قراردادهای همكاری و پیمان وحدت میان دولت ها كه در دهه های گذشته با تبلیغات فراوان آرزوها و امیدهای بسیاری در گوشه و كنار جهان به وجود آورده اند پیش از آن كه اثری قابل توجه بر جای بگذارند، متلاشی شدند و كمكی در حل منازعات و تنش ها نكردند. دیر زمانی است كه در جوامع اسلامی وحدت مسلمانان و اتحاد میان كشورهای اسلامی بر سر زبان هاست، و احزاب سیاسی در بسیاری از بلاد اسلامی با همین شعارها قدرت را به دست گرفته و حكومت می رانند. صدها كتاب و مقاله در این باب نوشته می شود و خطبا و گویندگان و نویسندگان بر اهمیت و ضرورت آن تأكید می ورزند. اما در عمل گامی مثبت و تعیین كننده برداشته نمی شود. به نظر من ریشه این ناكامی ها را باید در مبانی ای جست وجو كرد كه بدون توجه به آنها همه تلاش ها همچنان بی نتیجه خواهند ماند.
مشكل اصلی در خود انسان و باورهای اوست. وقتی كه روح تفكر توحیدی و اصول اخلاقی و ارزشی كه لازمه گرایش عمومی به وحدت است بر جوامع بشری حاكم نباشد، تلاش ها ثمری نخواهد بخشید. وحدت و لزوم حفظ آن تنها یك توصیه اجتماعی و نیاز مقطعی و تاكتیك سیاسی و اقدامی عملی برای حفظ منافع مادی مشترك نیست كه بتوان بر این اساس اتحادی نیرومند و پایدار بنا نهاد. به نظر من مهم ترین رسالت این گونه مجامع آن است كه رابطه تفكیك ناپذیر میان اعتقاد به وحدت و لوازم آن را با جهان بینی و نوع نظام های فكری و اصول عقیدتی و ارزشی و اخلاقی تبیین كنند. مگر می توان تفكر توحیدی داشت، خدای یگانه را پرستید، اراده الهی را در همه اشیا و عالم هستی ساری و جاری دانست، اما در میدان عمل و ارتباط با خلق خدا نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت ماند؟
مگر می توان موحد بود و در سپاه اصحاب تفرقه قرار گرفت؟ چگونه است كه در صدر اسلام وقتی آوای توحید به گوش جان آنان كه از ظلمت حاكمیت شرك و بت پرستی به ستوه آمده بودند می رسد عصبیت های جاهلی، فخرفروشی ها و قوم گرایی ها و افتخار به عشیره و نام و نسب فرومی ریزند و همه آنچه كه زمینه های اختلاف و تفرقه بودند، حتی روابط سببی و نسبی نیز در مقابل اعتقاد به خدای واحد و نور عبودیت رنگ می بازند و جامعه ای پدید می آورند كه خیر امت لقب می گیرد و آنچنان كانونی از وحدت و همدلی تشكیل می شود كه در آن بردگان سیه چرده پابرهنه در كنار رجال برجسته و ذی نفوذ قریش ارزش و نقشی همسان و بلكه افزون می یابند و چنان تمدنی را پایه می گذارند كه امپراتوری قدرتمند ایران و روم در مقابلش تاب مقاومت نمی آورد؟
و دیر زمانی نمی گذرد كه اقوام و ملت های مختلف بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و خصیصه های قومی و ملی خویش به استقبال حقیقت می شتابند. براستی چرا امروز مفهوم امت با همه اهمیتی كه در قرآن و سنت داشته مورد بی مهری قرار گرفته و دوباره سوابق باستانی، محدوده جغرافیایی و مسائلی از این قبیل منافع ملی مسلمانان را به صورت جداگانه و مجزای از سرنوشت دیگر برادران همكیش خود تعریف و مشخص می كنند.
اگر به حق دریافته ایم راه بازگشت به مجد و عظمت گذشته اسلام در وحدت تمامی نیروها و فرقه ها و ملت های مسلمان است، باید پیش از هر چیز به بازنگری مسائلی بپردازیم كه ما را از باور داشت مفهوم امت جدا كرده و زمینه های تجزیه بلاد و تفرقه صفوف مسلمانان را فراهم نموده است. باید یكبار دیگر به سنت و قرآن كریم به عنوان منشور هدایت امت و استوارترین محور وحدت بازگشت.
شنبه ۲۶ اسفندماه ۸۵ دوازدهمین سالروز ارتحال یادگار امام (ره) ، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی است. وی كه پس از شهادت برادر بزرگوارش، آیت الله سید مصطفی خمینی، مسئولیت اصلی ارتباط امام (ره) با یارانش را عهده دار بود تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، این ارتباط را كاملاً حفظ كردو در تمامی لحظات در كنار حضرت امام بود.آنچه در پی می آید، بیانات ایشان در هفتمین كنفرانس وحدت اسلامی است كه تقدیم خوانندگان محترم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوهٔ و السلام علی نبیه سید المرسلین و علی آله و اصحابه اجمعین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا میلاد امین وحی الهی، پیامبر رحمت و منادی وحدت بر همه پیروان ادیان الهی و بر رهروان آن رسول گرامی و بر شما حضار محترم مبارك باد.
به طبع پژوهشگران و اندیشمندان در این گردهمایی ابعاد و زوایای مختلف مقوله وحدت را مورد نقد و بررسی قرار داده و اهمیت و نقش عامل وحدت در حل مشكلات جهان اسلام را از جنبه های مختلف به ارزیابی نشسته اند. من سعی خواهم كرد در این مجال كوتاه پس از ذكر یك مقدمه، مروری بر اندیشه و آرای بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این زمینه داشته باشم.
شناخت مواضع و دیدگاه های مردی كه خود منادی وحدت امت اسلام در عصر خویش بود و بر همین مبنا نیز موفق به پایه گذاری نظام الهی در بخشی از قلمرو سرزمین های اسلامی شد، راهگشای مطمئنی برای رهروان این مسیر خواهد بود.
فطرت الهی بشر، بر گرایش به توحید استوار است و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی بشر آنجا كه به غرض ها و تمایلات نفسانی و شیطانی آلوده نگشته است، بر همین گرایش حكم كرده و منازعات و پراكندگی ها و تفرقه ها را خلاف مصلحت جوامع انسانی و گامی در مسیر انحطاط دانسته است. انبیا الهی از آدم تا خاتم صلوهٔ الله علیهم اجمعین نیز اساس دعوت دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرك و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد آن قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهایی ترین مرز اسلام و كفر است.
تمامی مشرب های فلسفی، عرفانی و اخلاقی و كلامی و تربیتی اسلام وحدت نگری در عالم هستی و اجزای آن را جزئی تكلیف ناپذیر از نحله خویش قرار داده اند و البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست كه گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن كثرت گرایی از ویژگی های بارز ماده پرستی و شرك به شمار می آید. در قرآن كریم تشكیل امت واحده به منزله زمینه و بسترعبادت واقعی الله معرفی شده است. «ان هذه امتكم امهٔ واحده و انا ربكم فاعبدون» تقابل دائمی جریان حق و باطل در طول تاریخ در تمامی اشكال و سطوح و عوامل و زمینه های مختلف آن در نهایت به تقابل همین دو جریان بازمی گردد. حضرت امام می فرمود: «تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است».
افسوس كه سلطه غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالك جهان اسلام امكان توسعه رشته های مختلف علوم انسانی را براساس دیدگاه های حیاتی بازستاند وگرنه دیدگاه فوق می توانست افق های جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راه حل های واقع بینانه ای برای چاره جویی مشكلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعه شناسان و روانشناسان و متخصصان امور پرورشی و كارشناسان امور سیاسی در ممالك اسلامی با اصول و روش هایی سراغ ارزیابی مسائل جامعه خویش می روند كه ریشه در مكاتب ماده پرست غرب معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.
حضرت امام(ره) در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه كه به ضرورت و اهمیت آن سفارش كرده است، بر توجه به لوازم آن نیز تأكید داشت و معتقد بود كه اتحاد بدون تحقق زمینه ها و راهبری جامعه بدان سمت شكل نمی گیرد یا آن كه پایدار نمی ماند.
امام(ره) وحدت را یك تكلیف الهی و وظیفه ای شرعی برای آحاد امت می دانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشنفكران و رؤسا و حكام قائل بود و فصلی خاص از پیام های عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
كشمكش ها و منازعات گذشته و كنونی جهان با وجود تلاش های گسترده رهبران جوامع و دولت ها همچنان رو به تزاید نهاده و هر روز بر میزان قربانیان اختلافات و منازعات داخلی، منطقه ای و بین المللی افزوده می شود و به موازات آن حجم بیشتری از سرمایه های مادی و معنوی ملت ها قربانی مطامع جنگ افروزان و تفرقه انگیزان می شود. استمرار این واقعیت های تلخ ثابت كرده است كه هیچ یك از عوامل و ابزارهایی كه تاكنون در مكتب های مادی به عنوان عوامل ایجاد اتحاد و رفع تنش ها تعریف شده و به كار گرفته شده اند كارآیی لازم را برای حل اختلاف های خانمانسوز نداشته، و بلكه خود نیز در نقش عوامل تشدیدكننده بحران ها و افزایش دهنده تنش ها و كشمكش ها ظاهر شده اند.
امروزه دانشمند ی كه به گذشته تاریخ اقوام و ملل و وضع كنونی جهان آشنایی دارد به خوبی واقف است تكیه بر عواملی همچون قومیت گرایی و ناسیونالیسم، زبان و گویش واحد، نژاد و رنگ و تاریخ و منافع مادی مشترك سرابی بیش نیست و بسیاری از رنج های گذشته و كنونی معلول امیدهای واهی است كه به اتحادیه هایی از این دست چشم دوخته بودند.
اگر عقل و فطرت توحیدگرای آدمی به جای اغراض و هواهای نفسانی و مادی مجال حكمرانی می یافت و اگر زورمندان ماده پرست با انواع دسیسه ها و خصومت ها راه را بر منادیان توحید نمی بستند، زندگانی بشر داستانی دیگر می یافت و این شعار و ادعا نیست. بشریت در طول تاریخ خویش بارها اعجاز تأثیر اعتقاد به توحید و خداگرایی را در ارائه عالی ترین نمونه های حیات انسانی تجربه كرده است.
آیا پهنه ای از حیات بشریت را سراغ دارید كه از ارزش های قابل دفاع برخوردار باشد بی آن كه اثرگذاری ادیان الهی و تعالی انبیا را در تمام سطوح آن مشاهده كنیم؟ و آیا می توان در این واقعیت تردید كرد كه ظلمت ها و كدورت ها، كشمكش ها و خونریزی ها و هزاران هزار مشكل حل نشدنی كه جهان معاصر از آن رنج می برد از همان جایی آغاز شده است كه آدمی راه خویش را از مسیر فطری توحید و صراط مستقیمی كه پیامبران الهی نشان داده اند جدا كرده است؟
آیا به راستی رابطه معكوس پیشرفت های مادی و تكنولوژیك با انحطاط اخلاقی و ذبح روزافزون ارزش های انسانی در جوامع كنونی بهترین دلیل بر اثبات این حقیقت نیست كه سعادت را در نگاهی دیگر باید جست وجو كرد. آری تكامل ابزار و تسلط انسان بر طبیعت و رفع نیازمندی های مادی آنجا كه نه وسیله ای برای گام نهادن در حیات معقول بلكه خود هدف غایی به شمار آیند و انسان و جایگاه او و نیازمندی های روحی وی فراموش شود و نقش و ربط او با دیگر اجزا و مقوله های بیكران عالم هستی نادیده گرفته شود و همه چیز حتی وجدان و فطرت و روح و روان از منظر محاسبات مكانیكی نگریسته و تعریف و ارزیابی شوند، نتیجه ای جز بن بست های كنونی در پی نخواهد داشت. مكتب های خود ساخته بشری كدام یك از رنج های بیشمار بشر را حل كرده و كدام نیاز اساسی انسان را پاسخ گفته اند؟
تردیدی نیست كه بحث از وحدت و راه های تحقق آن و مقوله هایی از این قبیل نیز نمی تواند جدای از مسائلی كه اشاره كردم مورد ارزیابی قرار گیرد. ما شاهد آن هستیم كه سازمان های بین المللی كه شعار و فلسفه وجودشان اتحاد ملت ها و دولت ها و كاهش تنش ها و تشنجات بوده است، در بیشتر موارد توفیقی به دست نیاورده اند و حتی خود به عنوان ابزاری در خدمت تشنج آفرینی صاحبان قدرت های بزرگ به كار گرفته شده اند.
صدها اتحادیه و قراردادهای همكاری و پیمان وحدت میان دولت ها كه در دهه های گذشته با تبلیغات فراوان آرزوها و امیدهای بسیاری در گوشه و كنار جهان به وجود آورده اند پیش از آن كه اثری قابل توجه بر جای بگذارند، متلاشی شدند و كمكی در حل منازعات و تنش ها نكردند. دیر زمانی است كه در جوامع اسلامی وحدت مسلمانان و اتحاد میان كشورهای اسلامی بر سر زبان هاست، و احزاب سیاسی در بسیاری از بلاد اسلامی با همین شعارها قدرت را به دست گرفته و حكومت می رانند. صدها كتاب و مقاله در این باب نوشته می شود و خطبا و گویندگان و نویسندگان بر اهمیت و ضرورت آن تأكید می ورزند. اما در عمل گامی مثبت و تعیین كننده برداشته نمی شود. به نظر من ریشه این ناكامی ها را باید در مبانی ای جست وجو كرد كه بدون توجه به آنها همه تلاش ها همچنان بی نتیجه خواهند ماند.
مشكل اصلی در خود انسان و باورهای اوست. وقتی كه روح تفكر توحیدی و اصول اخلاقی و ارزشی كه لازمه گرایش عمومی به وحدت است بر جوامع بشری حاكم نباشد، تلاش ها ثمری نخواهد بخشید. وحدت و لزوم حفظ آن تنها یك توصیه اجتماعی و نیاز مقطعی و تاكتیك سیاسی و اقدامی عملی برای حفظ منافع مادی مشترك نیست كه بتوان بر این اساس اتحادی نیرومند و پایدار بنا نهاد. به نظر من مهم ترین رسالت این گونه مجامع آن است كه رابطه تفكیك ناپذیر میان اعتقاد به وحدت و لوازم آن را با جهان بینی و نوع نظام های فكری و اصول عقیدتی و ارزشی و اخلاقی تبیین كنند. مگر می توان تفكر توحیدی داشت، خدای یگانه را پرستید، اراده الهی را در همه اشیا و عالم هستی ساری و جاری دانست، اما در میدان عمل و ارتباط با خلق خدا نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت ماند؟
مگر می توان موحد بود و در سپاه اصحاب تفرقه قرار گرفت؟ چگونه است كه در صدر اسلام وقتی آوای توحید به گوش جان آنان كه از ظلمت حاكمیت شرك و بت پرستی به ستوه آمده بودند می رسد عصبیت های جاهلی، فخرفروشی ها و قوم گرایی ها و افتخار به عشیره و نام و نسب فرومی ریزند و همه آنچه كه زمینه های اختلاف و تفرقه بودند، حتی روابط سببی و نسبی نیز در مقابل اعتقاد به خدای واحد و نور عبودیت رنگ می بازند و جامعه ای پدید می آورند كه خیر امت لقب می گیرد و آنچنان كانونی از وحدت و همدلی تشكیل می شود كه در آن بردگان سیه چرده پابرهنه در كنار رجال برجسته و ذی نفوذ قریش ارزش و نقشی همسان و بلكه افزون می یابند و چنان تمدنی را پایه می گذارند كه امپراتوری قدرتمند ایران و روم در مقابلش تاب مقاومت نمی آورد؟
و دیر زمانی نمی گذرد كه اقوام و ملت های مختلف بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و خصیصه های قومی و ملی خویش به استقبال حقیقت می شتابند. براستی چرا امروز مفهوم امت با همه اهمیتی كه در قرآن و سنت داشته مورد بی مهری قرار گرفته و دوباره سوابق باستانی، محدوده جغرافیایی و مسائلی از این قبیل منافع ملی مسلمانان را به صورت جداگانه و مجزای از سرنوشت دیگر برادران همكیش خود تعریف و مشخص می كنند.
اگر به حق دریافته ایم راه بازگشت به مجد و عظمت گذشته اسلام در وحدت تمامی نیروها و فرقه ها و ملت های مسلمان است، باید پیش از هر چیز به بازنگری مسائلی بپردازیم كه ما را از باور داشت مفهوم امت جدا كرده و زمینه های تجزیه بلاد و تفرقه صفوف مسلمانان را فراهم نموده است. باید یكبار دیگر به سنت و قرآن كریم به عنوان منشور هدایت امت و استوارترین محور وحدت بازگشت.