11-12-2014، 17:45
کودتاي 28 مرداد1332 به نوعي تداعي کننده کودتاي سوم اسفند 1299 شد. در اين رخدادهاي تأسفبار مشابهتهاي متعددي وجود دارد. هر دو اين کودتاها، به حيآت هر چند نيمبند و کمفروغ نظام مشروطه در ايران پايان داد؛ در شکلگيري و مجرا ساختن هر دو اين رخدادها دولت انگلستان نقش تعيينکننده و درجهاولي ايفا کرد؛ هر دو اين کودتاها در راستاي حاکم ساختن روش استبدادي و خودکامانه حکومت صورتعملي بهخود گرفت؛ در هر دو اين حوادث موضوع تحکيم و تثبيت منافع نامشروع بريتانيا در مناطق نفتي ايران از اهميت قابلتوجهي برخوردار بود؛ هر دو اين کودتاها بهدستاويز جلوگيري از نفوذ کمونيسم در ايران به مورد اجرا گذارده شد؛ و نهايتاً اينکه کودتاي 28 مرداد 1332 براي تمام کساني که واقعه تأسفبار و بسيار بدفرجام کودتاي سوم اسفند 1299را در حافظه تاريخي خود داشتند، بار ديگر خاطره عدم مشروعيت سلسله پهلوي و نقش قاطعي را که قدرتهاي سلطهجوي خارجي در تکوين و شکلگيري آن ايفا کرده بودند، زنده ساخت.
[rtl] [/rtl]
[rtl]جامعه ايراني بار ديگر قرباني مطامع استعماري کشورهاي سلطهجوي بيگانه شده بود. سلطهجويي کشورهاي خارجي در ايران سابقه کمي نداشت؛ با اين حال هيچگاه کسي بهياد نداشت تا اين اندازه که پس از کودتاي 28 مرداد 1332رخ داد، حاکميت داوطلبانه و خودخواسته حمايت و سلطه بيگانگان را جهت تثبيت موقعيت خود و البته در راستاي تضييع حقوق و منافع مردم کشور بر خود پذيرا شده و در جبههاي واحد با بيگانگان سلطهجو در برابر جامعه ايراني و منافع و خواستهاي آنان در شئون و سطوح مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي موضع بگيرد. مهمترين اهداف و پيامدهاي کودتاي 28مرداد 1332 طي يک دهه آتي حکومت محمدرضاپهلوي را ميتوان به شرح زير صورتبندي کرد:[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]1. کودتاي 28 مرداد 1332 در نقض صريح حق حاکميت ملي ايرانيان و در راستاي از ميان برداشتن همان نظام ناقص و نيمبند مشروطه صورت عملي بهخود گرفته و به تبع آن مشروطيتزدايي و نقض قانون اساسي و متمم آن با شتاب و گستاخي بيشتر و عيانتري رخ نمود.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]2. همچنان که دلخواه حاميان خارجي حکومت کودتا بود، مخالفان و منتقدان سياسي و مذهبي و کساني که فعاليت سياسي مسالمتآميز در چارچوب قانون اساسي مشروطيت را حق قانوني خود ميدانستند به سرعت سرکوب و از ميان برداشته شدند و بالاخص دستاويز مبارزه با کمونيسم و گروههاي سياسي وابسته به سياست شوروي در ايران باعث شد تا افراد و گروههاي سياسي و مذهبي حامي حقوق و منافع مردم ايران بهگونهاي جديتر و حسابشدهتر از عرصه سياسي و اجتماعي کشور منزوي شده و کنار گذاشته شوند.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]3. کودتاي 28 مرداد 1332 تا حد زيادي حاصل و برآيند شکلگيري نظم نوين جهاني و آغاز جنگ سرد ميان دو بلوک شرق و غرب بود و اين خود البته باعث شد، حاميان و مجريان خارجي کودتا (انگلستان و آمريکا) در راستاي اهداف و منافع بزرگتر، حساستر و بدوناغماضتر خود در مقابله با اردوگاه شرق (تحت رهبري روسيه شوروي که مرزهاي آبي و خاکي بسيار گستردهاي با ايران داشت) پروسه سلطه روزافزون خود بر شئون مختلف کشور را با بياعتنايي بيشتري بهحقوق و مصالح جامعه ايراني دنبال کنند.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]4. و بنابراين ايران به زودي در رديف مهمترين قلمروهاي اقماري آمريکا و جهان غرب در مقابله با شوروي قرار گرفت.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]5. در اين برهه هيچگاه حاکميت پهلوي نشان نداد که بهمنافع ملت ايران و سرنوشت کشور در چارچوب مشروطيت و حق حاکميت ملي علاقهمند است و تقريباً تمام سياستگذاريها و برنامههاي داخلي و خارجي آن در پيوند با خواستها و علايق سلطهجويان بيگانه (آمريکا و سپس انگلستان) صورت عملي بهخود گرفت.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
6. و نهايتاً اينکه به رغم تمام اعمال فشارها، سرکوبگريها و طرحهاي ريز و کلان ديگري که حاکميت با حمايت و هدايت حاميان خارجي خود براي نقض حقوق مردم ايران در راستاي دکترين جديد سياست غرب در کشور و منطقه به مورد اجرا گذارد، شواهد و قراين موجود حکايت از آن داشت که کمتر از يک دهه پس از کوتاي 28 مرداد 1332 عصر جديد و در عينحال تعيينکنندهتري از مبارزه و مقابله ملت ايران با استبداد داخلي (با تمام انگارهها و نمادهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن) و سلطهجويان خارجي در حال شکلگيري و سر برآوردن است.