03-11-2014، 15:16
جایگاه دعا در نظام هستی
طبیعت با ماورای طبیعت در ارتباط است و اجابت دعا نمودار گشتن پدیده های سیستماتیک همین جهان به شمار می رود که به وسیله دعا ظاهر شده است. شاید تاکنون به افرادی برخورد کرده باشیم که به دلیل ضعف آگاهی و بینش به مخالفت با دعا و استجابت آن برخاسته اند. این افراد اعتقاد به استجابت دعا را از سوی خدای حکیم در تضاد با قوانین هستی تلقی می کنند. خلاصه معتقدات این گروه را می توان چنین برشمرد:نظام هستی، نظامی حکیمانه و مبتنی بر قانون لایتخلف علی و معلولی است. در نظام علی ومعلولی هر معلولی علت خاص خود را داراست. اجابت دعا و نیایش، امری خارج از نظام هستی و قانون علی و معلولی است. جایگزینی دعا به جای علت ها منجر به نقض قوانین هستی می شود. در نتیجه، اجابت دعا از سوی خدا به معنی پذیرش دگرگونی درنظام هستی خواهد بود.مهمترین مسئله در اندیشه این گونه افراد این است که این افراد اجابت دعا و نیایش را امری خارج از نظام هستی و قانون حاکم بر جهان می دانند.
پس اگر ثابت شود که دعا خود یکی از عوامل دست اندر کار در نظام هستی تلقی می شود نه امری خارج یا مخالف با آن، مشکل موجود حل می شود.همچنان که می بایست تصوری درست از حقیقت جهان هستی و کیفیت جریان آن یافت و واقعیت جهان هستی را اعم از جهان مادی تلقی کرد و دوام تسلط جهان آفرین را بر آن دائمی و سرمدی دید. هنوز علم بشری به طور جزم و قطع نتوانسته خطی محدود بر هستی کشد و دامنه آن را تا مرز عادی قلمداد نماید. برعکس دائما درمی یابیم که دانشمندان و متفکران بریده از معنویت و ماورا چشمان حقیقت بین بیشتری پیدا کرده و زبان به اقرار در مورد وجود این عوامل می گشایند.برتراند راسل که خود یکی از مصادیق این افراد به شمار می رود پس از سالها عناد و لجاجت بالاخره می گوید: تصور این که پدیده ها و موضوعات جهان طبیعت از ماورای این عالم که ابدی است سرازیر می شود تصویر صحیحی است.
اینکه فردی دست دعا برگشوده و از خالق هستی درخواست و مسئلت دارد، نشان دهنده این حقیقت است که سیستم طبیعت با ماورای طبیعت سیستمی باز بوده و اجابت دعا به عنوان نمودار شدن پدیده های سیستماتیک همین جهان به شمار می رود که به وسیله دعا ظاهر و عیان شده است.استاد محمد تقی جعفری در این باره می گوید: همان خداوندی که برای آتش خاصیت سوزانندگی داده برای روح انسان آن قدرت را داده است که اگر ارتباط صحیح با قدرت مطلقه خداوندی برقرار کند خاصیت آتش را با خاصیت روح که قوی تر از آن است سلب می کند. (ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج ۱۵).مرحوم هبه الدین شهرستانی می گوید: درست است که جهان دارای اسباب و بنای دنیا بر بنیان علت و معلول نهاده شده است، ولی علت العلل و مسبب الاسباب خداوند بی نیاز است و غیر او هر که و هرچه باشد معدات و اسبابند و علت تامه نیستند.
قرآن کریم و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عقل سلیم هم گواه صادق و شاهد این مدعاست، درعین حال سوال از حضرت حق و دعا و تضرع در پیشگاه آفریدگار و مسئلت از مسبب الاسبات منافات با این مطلب ندارد بلکه موید آن است و دعا خود یکی از معدات و سببی از اسباب رسیدن به مقصود است.امام صادق (ع) به یکی از شاگردانش می فرماید: ... دعا بکن و مگو هرچه مقدر شده است خواهد شد، بدرستی که نزد خدا منزلتی است که نمی توان بدان رسید مگر به دعا و مسئلت و اگر کسی دهان خود را ببندد و دعا نکند و سوال ننماید، خدا چیزی به او نمی دهد پس بطلبد تا عطا کند. ...هر که دری را بسیار می کوبد البته بر رویش می گشایند.(عین الحیوه ملامحمد باقر مجلسی). حیرت و هراس در برابر عظمت وجود و شکوه ابدیت و زیبایی خداست و این احساس ها را دلی می تواند دریابد که استعداد فهم و احساس این ها را داشته باشد و دامنه ادراکش تا دیوارهای نهایی هستی گسترش یابد.
به همین دلیل است که می بینیم پیامبر اسلام آرزو می کند که خدایا بر حیرت من بیفزای. این حیرت زاده شناخت است و پریشانی زاده جهل و هراس یا خشیت معلول آشنایی با عظمت و شگفتی است و ترس یا جبن معلول گناه و گمراهی.هرگاه که دعا می شود و هرگاه که دل با نیایش به سوی آن کانون عظیم جهان متصل می شود بعد نیایشگر باید آثار این اتصال را در همه حالات و همه روابط زندگی روزانه اش در جامعه و درخانواده و در خویش حفظ بکند تا اثر دعا به صورت یک اشتغال در درون او پرتوافکن شود و گسترش یابد در سراسر روح و هستی او.نیایش تنها وسیله ای برای کسب نیازمندیهای ما نیست بلکه خود تجلی یک عشق نیز هست. غالبا آنچه با منطق و بررسی تحلیلی و علم و تفکر علمی و فلسفی به چنگ نمی آید با عشق و با پیوستگی روح به معشوق و با اخلاص درون و تخلیه از هر چه غیر او به دست می آید.
طبیعت با ماورای طبیعت در ارتباط است و اجابت دعا نمودار گشتن پدیده های سیستماتیک همین جهان به شمار می رود که به وسیله دعا ظاهر شده است. شاید تاکنون به افرادی برخورد کرده باشیم که به دلیل ضعف آگاهی و بینش به مخالفت با دعا و استجابت آن برخاسته اند. این افراد اعتقاد به استجابت دعا را از سوی خدای حکیم در تضاد با قوانین هستی تلقی می کنند. خلاصه معتقدات این گروه را می توان چنین برشمرد:نظام هستی، نظامی حکیمانه و مبتنی بر قانون لایتخلف علی و معلولی است. در نظام علی ومعلولی هر معلولی علت خاص خود را داراست. اجابت دعا و نیایش، امری خارج از نظام هستی و قانون علی و معلولی است. جایگزینی دعا به جای علت ها منجر به نقض قوانین هستی می شود. در نتیجه، اجابت دعا از سوی خدا به معنی پذیرش دگرگونی درنظام هستی خواهد بود.مهمترین مسئله در اندیشه این گونه افراد این است که این افراد اجابت دعا و نیایش را امری خارج از نظام هستی و قانون حاکم بر جهان می دانند.
پس اگر ثابت شود که دعا خود یکی از عوامل دست اندر کار در نظام هستی تلقی می شود نه امری خارج یا مخالف با آن، مشکل موجود حل می شود.همچنان که می بایست تصوری درست از حقیقت جهان هستی و کیفیت جریان آن یافت و واقعیت جهان هستی را اعم از جهان مادی تلقی کرد و دوام تسلط جهان آفرین را بر آن دائمی و سرمدی دید. هنوز علم بشری به طور جزم و قطع نتوانسته خطی محدود بر هستی کشد و دامنه آن را تا مرز عادی قلمداد نماید. برعکس دائما درمی یابیم که دانشمندان و متفکران بریده از معنویت و ماورا چشمان حقیقت بین بیشتری پیدا کرده و زبان به اقرار در مورد وجود این عوامل می گشایند.برتراند راسل که خود یکی از مصادیق این افراد به شمار می رود پس از سالها عناد و لجاجت بالاخره می گوید: تصور این که پدیده ها و موضوعات جهان طبیعت از ماورای این عالم که ابدی است سرازیر می شود تصویر صحیحی است.
اینکه فردی دست دعا برگشوده و از خالق هستی درخواست و مسئلت دارد، نشان دهنده این حقیقت است که سیستم طبیعت با ماورای طبیعت سیستمی باز بوده و اجابت دعا به عنوان نمودار شدن پدیده های سیستماتیک همین جهان به شمار می رود که به وسیله دعا ظاهر و عیان شده است.استاد محمد تقی جعفری در این باره می گوید: همان خداوندی که برای آتش خاصیت سوزانندگی داده برای روح انسان آن قدرت را داده است که اگر ارتباط صحیح با قدرت مطلقه خداوندی برقرار کند خاصیت آتش را با خاصیت روح که قوی تر از آن است سلب می کند. (ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج ۱۵).مرحوم هبه الدین شهرستانی می گوید: درست است که جهان دارای اسباب و بنای دنیا بر بنیان علت و معلول نهاده شده است، ولی علت العلل و مسبب الاسباب خداوند بی نیاز است و غیر او هر که و هرچه باشد معدات و اسبابند و علت تامه نیستند.
قرآن کریم و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عقل سلیم هم گواه صادق و شاهد این مدعاست، درعین حال سوال از حضرت حق و دعا و تضرع در پیشگاه آفریدگار و مسئلت از مسبب الاسبات منافات با این مطلب ندارد بلکه موید آن است و دعا خود یکی از معدات و سببی از اسباب رسیدن به مقصود است.امام صادق (ع) به یکی از شاگردانش می فرماید: ... دعا بکن و مگو هرچه مقدر شده است خواهد شد، بدرستی که نزد خدا منزلتی است که نمی توان بدان رسید مگر به دعا و مسئلت و اگر کسی دهان خود را ببندد و دعا نکند و سوال ننماید، خدا چیزی به او نمی دهد پس بطلبد تا عطا کند. ...هر که دری را بسیار می کوبد البته بر رویش می گشایند.(عین الحیوه ملامحمد باقر مجلسی). حیرت و هراس در برابر عظمت وجود و شکوه ابدیت و زیبایی خداست و این احساس ها را دلی می تواند دریابد که استعداد فهم و احساس این ها را داشته باشد و دامنه ادراکش تا دیوارهای نهایی هستی گسترش یابد.
به همین دلیل است که می بینیم پیامبر اسلام آرزو می کند که خدایا بر حیرت من بیفزای. این حیرت زاده شناخت است و پریشانی زاده جهل و هراس یا خشیت معلول آشنایی با عظمت و شگفتی است و ترس یا جبن معلول گناه و گمراهی.هرگاه که دعا می شود و هرگاه که دل با نیایش به سوی آن کانون عظیم جهان متصل می شود بعد نیایشگر باید آثار این اتصال را در همه حالات و همه روابط زندگی روزانه اش در جامعه و درخانواده و در خویش حفظ بکند تا اثر دعا به صورت یک اشتغال در درون او پرتوافکن شود و گسترش یابد در سراسر روح و هستی او.نیایش تنها وسیله ای برای کسب نیازمندیهای ما نیست بلکه خود تجلی یک عشق نیز هست. غالبا آنچه با منطق و بررسی تحلیلی و علم و تفکر علمی و فلسفی به چنگ نمی آید با عشق و با پیوستگی روح به معشوق و با اخلاص درون و تخلیه از هر چه غیر او به دست می آید.