29-10-2014، 23:15
بارانِ سربی میشود
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتت . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن . . .
ته نشین میشن توی قلبت . . .
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ، اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
هیس . . .
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
مرا محکـم تر در آغوش خود بگیـر . . .
من هنوز هم نـمی خواهم تـو را . . .
به دسـت خاطرات ” لـعنـتـی ” بسپـارم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
دست خالی که نمیشود به پیشواز خاطره رفت !
من هم وقتی چمدانم پر از گریه شد راه میافتم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود
تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می کشیدم ،
تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی . . .
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
موقع Delete فولدر خاطراتت ، ذهنم Error می دهد !
گمانم یکی از فایلها در حال اجراست . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
به هم میرسیم ۳ نفر میشیم
من و تو و شادی
از هم دور میشیم ۴ نفر میشیم
تو و تنهایی , من و خاطره
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
زیر درخت سیب نذر کرده ام به آمدنت . . .
فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده ؛ تا قبل از سیل برگرد . . .
سیل که بیاید همه را با خود می برد حتی خاطراتت را !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
من خاطرت را میخواستم نه خاطره ات را . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
از بعضی از آدمها تنها خاطره می ماند !
از بعضی های دیگر هم هیچ !
خاطره ساختن لیاقت می خواهد !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
میگوینـد: بـاران کـه میزنـد ,
بـوی ” خـاک “بلنـد می شـود. . .
امـا ,اینجـا بـاران کـه میزنـد ;
بـوی ” خاطـره ” بلنـد می شود . . .!
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .
عادتی که باور شود . . .
باوری که خاطره شود . . .
و خاطره ای که درد شود . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند !
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم
و به آنها وابسته می شویم
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها خاموش شود !
خودم شعرهای شبانه اشک را فراموش نکردم !
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم !
حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند ،
نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
دلم که گرفته باشد باصدای دستفروش دوره گرد هم گریه میکنم !
چه رسد به مرور خاطرات باهم بودنمان. . .
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتت . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن . . .
ته نشین میشن توی قلبت . . .
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ، اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
هیس . . .
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
مرا محکـم تر در آغوش خود بگیـر . . .
من هنوز هم نـمی خواهم تـو را . . .
به دسـت خاطرات ” لـعنـتـی ” بسپـارم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
دست خالی که نمیشود به پیشواز خاطره رفت !
من هم وقتی چمدانم پر از گریه شد راه میافتم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود
تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می کشیدم ،
تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی . . .
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
موقع Delete فولدر خاطراتت ، ذهنم Error می دهد !
گمانم یکی از فایلها در حال اجراست . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
به هم میرسیم ۳ نفر میشیم
من و تو و شادی
از هم دور میشیم ۴ نفر میشیم
تو و تنهایی , من و خاطره
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
زیر درخت سیب نذر کرده ام به آمدنت . . .
فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده ؛ تا قبل از سیل برگرد . . .
سیل که بیاید همه را با خود می برد حتی خاطراتت را !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
من خاطرت را میخواستم نه خاطره ات را . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
از بعضی از آدمها تنها خاطره می ماند !
از بعضی های دیگر هم هیچ !
خاطره ساختن لیاقت می خواهد !
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
میگوینـد: بـاران کـه میزنـد ,
بـوی ” خـاک “بلنـد می شـود. . .
امـا ,اینجـا بـاران کـه میزنـد ;
بـوی ” خاطـره ” بلنـد می شود . . .!
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .
عادتی که باور شود . . .
باوری که خاطره شود . . .
و خاطره ای که درد شود . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند !
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم
و به آنها وابسته می شویم
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها خاموش شود !
خودم شعرهای شبانه اشک را فراموش نکردم !
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم !
حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند ،
نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای . . .
- -- -- - -- -- - -- -- - -- -- - -- -- -
دلم که گرفته باشد باصدای دستفروش دوره گرد هم گریه میکنم !
چه رسد به مرور خاطرات باهم بودنمان. . .