24-10-2014، 14:06
سیدناصر هاشم زاده گفت: «در هم آمیختن حق با باطل دارد با رنگ و لعاب دینی توسعه پیدا کرده است، در فیلمهایی مثل مهمان داریم، امروز و بیشتر محصولات حوزه هنری این قضیه دیده میشود.»
به گزارش سینماپرس، هجدهمین جلسه از دور جدید نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب در حسینیه هنر برگزار شد. در این نشست که به اکران و نقد فیلمهای داستانی کوتاه «شربت سینه» و نیمه بلند «یک روز دیرتر» اختصاص داشت علاوه بر جمعی از علاقه مندان و فیلمسازان جوان سینمای انقلاب، موسی خانزادهپور و امیر داسارگر کارگردانهای این دو فیلم و سید ناصر هاشمزاده، فیلمنامه نویس و منتقد سینما حضور داشتند. همچنین احسان ثقفی، فیلمنامه نویس جوان سینمای انقلاب، مجری کارشناس این نشست بود.
* بازسازی خاطرهای که مرا منهدم کرد
امیر داسارگر نخستین مهمان این نشست بود که پس از اکران فیلمها صحبت کرد. «یک روز دیرتر» او در چهارمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار فانوس بهترین طراحی صحنه را از آن خود کرده بود. او گفت: «ایده یک روز دیرتر وقتی به ذهنم رسید که من به واسطه شنیدن یک خاطره منهدم شدم، یک روز دیرتر بازسازی همان خاطره است. فیلم با حمایت سازمان هنری اوج تولید شد و حدود ۱۳-۱۴ جلسه تصویربرداری داشت.»
* با این موضوعات ارتباط درونی دارم
وی افزود: «منظور ورود من به سینما خیلی ایدئولوژیک بود، من پیش از ورود به سینما کارهای فرهنگی مختلفی را تجربه کرده بودم که در همین فضا بودند، این موضوعات برای من جذابیت دارد. میگویند اولین شرط تولید یک کار موفق، برقراری ارتباط درونی با موضوع کار است، من با این موضوعات ارتباط درونی دارم و احساس میکنم این سوژهها مثل خوره من را میخورند.درباره سوژههای روز هم کار میکنم، یک فیلمنامه درباره کرانه باختری دارم که چون امکانات ساختش را ندارم ترجیح میدهم در کشوی پایینی میزم بگذارم»
* فیلمی برای محاکمه
یکی از گفتارمتنهای «یک روز دیرتر» به سرنوشت مردودیهای کنکور سراسری در دوران دفاع مقدس اشاره میکند که باید به خدمت سربازی در جبهه بروند. یکی از شرکت کنندگان در نشست دست روی همین نقطه از فیلم میگذارد و میگوید این حکایت را در فیلمها نشان ندادهاند که بعضیها در آن زمان برای نرفتن به جبهه به هر در و دیواری میزدند.
داسارگر در این مورد گفت: «اتفاقاً من میخواستم فیلمم محاکمه باشد، محاکمهای برای کسانی که در دوران دفاع مقدس به جنگ نرفتد. اصلاً معتقدم کسی که در تنها عاشورای زندگیاش مردود شود باید محاکمه شود.»
* دنبال چفت و بست فیلمنامه نبودم
یکی دیگر از حضار درباره خرده پی رنگهای فیلم از داسارگر سؤال کرد، اینکه آیا خرده پی رنگهایی مثل مجروح شدن شخصیت اصلی، موضوع جدایی دو رزمنده از هم، عکس دختر رفیق رزمنده یا فامیل شدن او با فرمانده، اینها جزئی از داستان هستند یا برای تکمیل قصه از بیرون به آن چسبانده شدهاند.
داسارگر جواب داد: «در هیچ قسمت از فیلمنامه دنبال درآوردن قصه نبودیم که چنین کاری بکنیم و اتفاقاتی را اضافه کنیم تا فیلمنامه چفت و بست شود. در ماجرای مجروح شدن رزمنده، او مجروح شد چون قبلاً هم یک بار به جبهه آمده بود و نسبت به رفیق کم سابقهتر خود، احساس غرور و برتری میکرد. خرده پی رنگهای دیگر هم به همین صورت جزء قصه هستند، البته شاید بعضی جاها آن طور که خواستم درنیامده باشد و این طور احساس شود که از بیرون وارد قصه شده است.»
* شربت سینه؛ دراماتیزه کردن یک واقعیت
پس از امیر داسارگر، موسی خانزادهپور درباره «شربت سینه» صحبت کرد: «شربت سینه اولین تجربه داستانی من بود که با همراهی عوامل حرفهای و نیمه حرفهای در سال ۹۲ تصویربرداری شد و سازمان اوج هم سرمایه گذار کار بود. برای تصویربرداری مجبور شدیم در شهرک غزالی یک داروخانه بسازیم، پلان دیگر فیلم هم مربوط به خانهای در یکی از محلات تهران است.»
وی افزود: «شربت سینه از یک داستان واقعی گرفته شده است، اتفاقی که در دوره پهلوی در یکی از داروخانههای خیابان پیروزی تهران افتاد و تا حدی هم زبان به زبان چرخیده و معروف شده است. ما فقط این اتفاق واقعی را دراماتیزه کردیم تا حرفهای امام را درباره دوران پهلوی در قاب تصویر نشان داده باشیم.»
* قهرمانان ملی فقرزایی
یکی از حاضران از خانزادهپور درباره چگونگی تبدیل این واقعیت به داستان یک فیلم سؤال کرد و او پاسخ داد: «الان خیلیها دارند سعی میکنند رضاشاه و محمدرضا را قهرمان ملی جلوه دهند ولی واقعیت این است که آن زمان چهل و شش درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند. اصل قصه این بود که زنی از فرط فقر در زمان شاه از داروخانه شربت سینه میگرفت و میبرد با آن غذا درست میکرد. ما قصه ساواک و شخصیتی مثل عباس را به فیلم اضافه کردیم.»
شرکت کننده دیگری شربت سینه را فیلمی قابل تقدیر و عاری از خودنمایی توصیف کرد و از کارگردان درباره نحوه تصویربرداری فیلم در شب سؤال کرد. خانزاده گفت: «تصویربرداری فیلم با آقای موسوی و آقای میرکریمی بودند که شاید جوان باشند ولی خیلی خوش ذوق هستند، کلاً برای اینکه تصاویر خوب در بیاید همه را شب گرفتیم، درباره جزئیات تصویربرداری شاید من بعضاً پیشنهاداتی به این دو نفر میدادم اما کار اصلی روی دوش آنها بود.»
* ارزیابی دو تلاش ارزشمند
سیدناصر هاشمزاده به عنوان مهمان اصلی، آخرین سخنران برنامه بود که صحبتهایش را با نکتهای درباره نشست شروع کرد: «زحمت این جوانها ارزشمند است، اما لازم نیست ما هم مثل صدا و سیما در چنین برنامههایی برای هم نوشابه باز کنیم، ترجیح میدهم در این برنامهها هم دیگر را ارزیابی کنیم و به این روش به هم کمک کرده باشیم.»
* هنوز نگران عدالت هستیم
چرایی پرداختن به سوژههای مربوط به گذشته، چیزی بود که هاشمزاده هم مثل کارگردان فیلمها ترجیح داد از دو بعد دربارهاش صحبت کند: «لازمه پرداختن به یک موضوع، لمس کردن و دیدن آن نیست، البته اگر کارگردان خودش چیزی را تجربه کند کار بهتر در میآید، الآن خیلی از فیلمنامهها درباره غزه و فلسطین نوشته شدهاند که به خاطر دوری نویسنده از ظرف مکانی موضوع، پر از اشکال هستند، دقیقاً مثل بعضی از فیلمهای پر هزینهای که در این مورد ساخته شدهاند.»
«هنوز به جایگاهی که باید نرسیدهایم و با موضوعاتی مثل عدالتخواهی درگیریم و نگرانش هستیم، این موضوع گم نشده است که بخواهیم رهایش کنیم، هنوز ماجرای شربت سینه در قالب مشکل مسکن و مشکلات دیگر وجود دارد. همین دیشب تلویزیون درباره بازیکنان خارجی فوتبال صحبت میکرد که چطور دلالان از قضیه استفاده میکنند و با آوردن بازیکنان کم کیفیت دنبال اهداف اقتصادی خودشان هستند و درصد بیشتر قراردادی را که از بیت المال به آن بازیکنان داده میشود برای خودشان بر میدارند.»
* چراغی برای آینده نه مرثیه برای گذشته
وی افزود: «پرداختن به موضوعات گذشته اشکال ندارد، مسئله مهم چگونه پرداختن به این موضوعات است، اینکه طوری مسئله مطرح شود که به کار امروز بیاید نه اینکه فقط مرثیهای برای گذشته باشد. عزاداری امام حسین (ع) هم دقیقاً همینطور است، تکرار یک موضوع مربوط به گذشته است که به درد امروز میخورد.»
* هنوز این فیلمها زنده هستند
این فیلمنامه نویس ادامه داد: «اسم فیلم یک روز دیرتر من را یاد ماجرایی در کربلا میاندازد که یکی از یاران اباعبدالله (ع) قبل از بسته شدن آب و بعد از اینکه حرفهای امام را شنید داشت میرفت. امام از او پرسیدند با ما نمیمانی؟ او جواب داد کاری دارم که میروم اما برمی گردم. آدم برنگشتن هم نبود، رفت اما یک روز دیر برگشت. اکثر توابین هم که بعداً با مختار قیام کردند کسانی بودند که یک روز دیر آمده بودند یا یک روز دیر متوجه شده بودند.»
وی گفت: «هنوز این دو فیلم زنده هستند، چون هنوز ما برخی مواقع دیر تصمیم میگیریم، فقط هم درباره مسائل سیاسی و جبهه نیست، در هر جایی که هستیم، هر شغلی که داریم، در همان شغل عاشورایی بودن مهم است، پیام این یک روز دیرتر و شربت سینه را باید به همه جای زندگی توسعه بدهیم.»
* فیلم «افسرده» نسازیم
هاشم زاده گفت: «امروز در بسیاری از فیلمها نوعی افسردگی میبینیم، حتی در موسیقیها و طراحی صحنهها. قرار نیست همه آنهایی که میمانند زاری کنند، حتی برخی از فیلمهای نام آوری که ماندهها را محاکمه میکنند بعضاً همین نگاه را دارند. فیلم یک روز دیرتر هم در یک جای فیلم که وقتی آن رزمنده از جبهه بر میگردد قدری به این سمت و سو میل پیدا کرده است که گویی همه چیز از بین رفته و سیاه است.»
* ضد جنگ یعنی مرثیه بدون حماسه
یکی از حضار از آقای هاشمزاده خواست صفت «ضدجنگ» را که برای برخی از فیلمها به کار برده میشود تعریف کند و ملاکی برای تشخیص فیلم ضد جنگ از فیلمهای دیگر ارائه کند. سؤالات شرکت کنندگان از هاشمزاده بهانهای شد تا وی در بعضی از قسمتهای صحبتش به نقد فیلمهای دفاع مقدسی هم بپردازد: «یک بار فیلمی را با حضور کارگردانش در یکی از دانشگاهها نقد میکردم. در این فیلم یک طرف ماجرا سرداری ایرانی است که با گلوله دشمن به شهادت رسیده است و آن سوی جبهه هم فرماندهی عراقی نشان داده میشود که از جنگ ناراحت است و تک تیرانداز ایرانی هم که او را میبیند حاضر نیست به سمتش شلیک کند، این یعنی شبیه هم نشان دادن دو طرف قصه، یعنی قاطی کردن حق با باطل، یک نگاه روشنفکری زده به جنگ، وگرنه صرف اینکه در فیلمی حسرت خورده شود که اگر ما فلان جور عمل میکردیم مشکل پیش نمیآمد دلیل ضد جنگ بودن نیست.»
وی گفت: «در هم آمیختن حق با باطل دارد با رنگ و لعاب دینی توسعه پیدا میکند، در فیلمهایی مثل مهمان داریم، امروز و بیشتر محصولات حوزه هنری این قضیه دیده میشود، جمله آقای کیارستمی را هم شنیدید که گفت اصل قصه جنگ بیهوده بوده است، در روضه خوانیهای ما هم تدریجاً جنبه حماسی دارد کم رنگ میشود.»
* غلطهای رایج فیلمسازی دفاع مقدس
هاشم زاده تاکید کرد: «ما تا حالا درباره جنگ دو نوع فیلم ساختهایم. یک دسته فیلمهای آرنولدی بودند که قهرمانان ما دو سه نفره میرفتند یک گردان عراقی را شکست میدادند که اینها نه قابل باور است و نه کسی باور کرده است، یک دسته هم فیلمهای مرثیه خوانی بودهاند که با مرثیههایی که در فرهنگ ما هستند که با حماسه فاصله دارند. در سینما باید دنبال این باشیم که یک مرثیه جنبه حماسیاش را از دست ندهد.»
* با طولانیتر شدن فیلم موافق نیستم
یکی از حاضران نشست در صحبتهای خود گفت فیلم یک روز دیرتر باید طولانیتر میشد که با نظر منفی هاشمزاده همراه بود: «من با این نظر که فیلم یک روز دیرتر باید طولانیتر میشد موافق نیستم، برخی از قسمتهای فیلم جاهایی که میتوانست بهتر باشد دیده میشد که نشانه خیلی خوبی است، اما بعضی جاها هم اضافاتی بیرون میزند که قدری قصه را طولانی میکند. یک قصه وقتی بضاعت طولانی شدن را دارد که بتوانیم شخصیتها را تصویر کنیم، اگر این بضاعت نباشد ما شخصیت را توصیف میکنیم نه تصویر، یعنی حالات را به جای اینکه تصویر کنیم از زبان این و آن توصیف میکنیم. توصیف کردن شاید به درد ادبیات میخورد اما در سینما باید به فکر تصویر کردن و نشان دادن باشیم. به هر حال شاید همه قصهها و اتفاقات بضاعت استفاده در مدیوم سینما را نداشته باشند.»
وی در پایان گفت: «این کار دوستان به عنوان تجربه اول آنها ارزشمند بود، ما نگاه میکنیم که در کارهای بعدی سراغ چه موضوعاتی میروند، به هر حال وقتی سراغ موضوعاتی درباره گذشته میرویم باید دقت کنیم که برای امروز ما مفید باشد، تاریخ را هم باید به همین شکل نگاه کرد که با خواندنش مسئله امروز را حل کنیم. این جلسات مفید است و من خوشحالم در این جلسه درباره این دو فیلم بحث کردیم.»
جلسات هفتگی فیلم سازان جوان سینمای انقلاب اسلامی پنج شنبه هر هفته برگزار میشود و علاقه مندان میتوانند علاوه بر شرکت حضوری در مراسم، از طریق سایت Ammarfilm. ir نیز این نشست را به صورت زنده مشاهده کنند.