23-10-2014، 15:45
در کشور ما افرادی سعی میکنند بعضی از ایده های غربی را در لباس دین به مردم معرفی کنند. این افراد که آشنایی چندانی با علوم اسلامی ندارند به راحتی سراغ آیات و روایات رفته و به ذوق خود به تفسیر متون دینی و روایات معصومین میپردازند. قانون جذب یا راز در کشور ما امروز به همین وضعیت مبتلاست؛ یعنی بعضی تلاش می کنند اثبات نمایند که قانون جذب همان چیزی است که در روایات به نام فال و تفأل وارد شده است.
تعریف قانون جذب:
آنچه در قانون «راز» بر آن تکیه میشود « قدرت خداگونه ذهن» یا همان «تجسّم» است . منادیان جذب، فقط از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان ذهن و پدیده ها، سخن نمیگویند؛ بلکه از خالقیّت ذهن میگویند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت میدهند و ادعا می کنند که ذهن انسان هرچه را ـ مثبت یا منفی ـ تجسّم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج (نه در درون انسان) به وقوع میپیوندد. آنها رابطة بین ذهن و «امور تجسّم شده» را رابطة علّت تامّه نسبت به معلولش می دانند و مدعیاند همچنان که خطّ تولید یک کارخانه، مواد خام را به محصول تبدیل میکند، ذهن انسان نیز قادر است تصویرهای ذهنی را به حقایق عینی و خارجی تبدیل نماید و همه چیز را به سمت خویش جذب کند. کارگردان فیلم راز در این باره میگوید:
کل دنیای تو ساخته شده از تمام چیزهایی است که به ذهن می آوری. هر چیزی که داری یا نداری، هر وضعیت و شرایط زندگیات، حاصل تجسم خودت بوده است.( قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص 73)
افکار ما به اجسام تبدیل می شوند. هر آن چه در فکرت بگذرد، به زودی در مشت خواهی گرفت.(فیلم راز، راز 1)
خلاصه در قانون جذب ادعا این است که اگر پیش بینیِ نیکو و نفوس خوب داشته باشی همان در زندگی اتفاق می افتد. بنابراین نباید تصوّر شود که منظور از قانون جذب فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوشبینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است.
تعریف تفأل
فال به کلمه نیک و میمون و پیش بینی خوب گویند. فال در مقابل طیره(تطیر) قرار دارد. نفوس بد و شوم که تطیر نام دارد اگر به نفوس خوب و مبارک تبدیل گردد فال نام دارد.
درباره فال بین علمای اسلامی دو قول وجود دارد.
گروهی این عمل را صرفا نوعی القای کلام مثبت می دانند و تأثیر آن را به میزان اندکی که باعث تقویت انگیزه یا خوش بینی می شود پذیرفته اند نه به معنای ایجاد رویدادهای زندگی و آفرینشِ پدیده های بیرونی.
در مقابل گروهی دیگر (که نظریه مشهور هم هست) فال را نوعی علم می دانند که ناشی از قوه پیشگویی و اِخبار از آینده در انسان است.
محدث مشهور شیخ عباس قمی در این باره می گوید: علم فال علمی است که به واسطه آن انسان از بعضی از حوادث آتیه مطلع میشود و از جنس کلام مسموع است یا از کسی یا از مصحف. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج7، دارالاسوه، ص 11)
از سوی دیگر باید گفت که فال در مقابل استخاره هم هست؛ یعنی استخاره طلب خیر است(خیرخواهی)، فال طلبِ خبر است، یعنی علم پیشگویی است(خبرگیری). از نظر متون دینی وقایع آتی و رویدادهای زندگی انسان، علت خاص خودشان را دارند؛ در حالی که فال در قانون جذب، سبب است. از این رو فالهای پیامبر هم پیشگویی های وی بوده است نه ایجاد سبب که در قانون جذب گفته میشود.
روایات فال چه می گویند؟
در قرآن موضوع فال وارد نشده است، ولی در روایات به فال اشاره شده است. مهم در مورد روایات فال، غیر از سند آن، دلالت آنهاست. به عبارت دیگر روایات تفأل، هم از حیث سند و هم از نظر دلالت دچار کمبودند. در مورد روایات فال باید گفت که این دسته روایات کمتر از طریق منابع شیعی وارد شده است و احادیثی که در مورد نیکو بودن فال وارد شده بیشتر از طریق منابع اهل سنت است که کسانی مانند ابوهریره و عایشه در سند حدیث قرار دارند. اضافه می کنیم که این دسته روایات بیش از آن که از پیامبر نقل قول گردد، برداشتهای راویان و ناقلان از سیره پیامبر بوده است که آن را به فال نیکو تعبیر کرده اند. مانند این جمله که «ان النبی یحب الفال الحسن» پیامبر فال نیکو را دوست میداشت. عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَال كَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْجِبُهُ الْفَأْلُ الْحَسَنُ وَیَكْرَهُ الطِّیَرَةَ)) (سنن ابن ماجة)
در این دسته از روایات این گونه نیامده که پیامبر چه گفت، بلکه اینطور آمده که پیامبر اینگونه بود؛ یعنی راوی کلام خود را به صورت گزارش آورده، نه نقل قول مستقیم از پیامبر. در منابع شیعی همین اندازه آمده که پیامبر فال را امری نیکو میدانست.
از نظر دلالت هم روایات فأل اساسا ارتباطی با ادعای رهبران قانون جذب ندارد. چرا که حتی اگر فال را به معنی اول تفسیر کنیم (فال به معنی القاءِ امرِ مثبت نه به معنای پیشگویی) باز ادعای طرفداران راز اثبات نمیشود. چرا که روایات نمیگویند که با فال رویدادهای آتی تغییر می کنند و فال، امور مثبت را به سمت انسان جذب میکند. در روایات (با وجود ضعف سند) تعبیر به فال خیر آمده، نه فال مطلق.
خیر یعنی هر چه خدا برای مصلحت اخروی انسان پیش آورد؛ در حالی که در قانون جذب به شدت نتیجه گروی مطرح است یعنی گفته میشود که همان دقیقا اتفاق می افتد نه آنچه که صلاح اخروی انسان باشد. به عبارت دقیق تر در روایات، هیچ تضمینی بر آن چه که فال زننده، انتظارِ وقوعِ آن داده، نشده است. از این رو طبق این دسته از روایات ممکن است امری پیش آید که اساسا ناگوار است، ولی در واقع خیر اخروی انسان در همان رویداد است. و معنای فال خیر دقیقا همین است. بنابراین اختلاف اساسی قانون جذب با فال خیر در همین نکته است که قانون جذب نتیجه گراست؛ ولی فال خیر، نه تنها بر نتیجه دلخواه تأکید ندارد، بلکه اساسا رها نمودن نتیجه و سپردنِ امور به خالق هستی است.
کلام مشهوری در بعضی از سایتها و بعضی کتب به نقل از پیامبر اسلام آمده که «تفألوا بالخیر تجدوه» (فال خوب بزنید تا آن را بیابید). اما باید توجه داشت که این جمله حدیث نیست، بلکه ضربالمثل مشهوری است که به شکل کلمه قصار و حکمت درآمده است. این جمله به صورت حدیث نه در منابع حدیثی اهل سنت و نه در منابع شیعی هیچ کدام وارد نشده است.
بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید: «در این باب قول مشهوری هست که تفألوا بالخیر تجدوه. ولی حدیث بودنش مسلم نیست: (فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید).»(حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، بخش اول، صص 332، 375)
جمع بندی و نتیجه گیری:ادله دینی فال را تایید کرده است، اما نه با ملاکی که در قانون جذب مورد قبول واقع شده است و اساسا فال در متون دینی یا به معنای تلقین در روانشاسی است که اثری نفسانی دارد و با پدیدههای عالم خارج (که در قانون جذب مورد ادعاست) ارتباطی ندارد.
یا به معنای انتظار حقایق معنوی و امور خیر است که نشان از محوریت مصالح اخروی دارد نه وقوعِ آنچه که فال زننده انتظار آن را دارد. در حالی که قانون جذب معتقد است که تمامی برداشتهای مثبت و شگون خوب به صورت رویدادهای واقعی، به زندگی انسان وارد شده و تبدیل به وقایع خارجی میشوند. از این رو نظر دین در باب تفال، با نگرش هواداران قانون جذب هیچ قرابتی ندارد.
تعریف قانون جذب:
آنچه در قانون «راز» بر آن تکیه میشود « قدرت خداگونه ذهن» یا همان «تجسّم» است . منادیان جذب، فقط از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان ذهن و پدیده ها، سخن نمیگویند؛ بلکه از خالقیّت ذهن میگویند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت میدهند و ادعا می کنند که ذهن انسان هرچه را ـ مثبت یا منفی ـ تجسّم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج (نه در درون انسان) به وقوع میپیوندد. آنها رابطة بین ذهن و «امور تجسّم شده» را رابطة علّت تامّه نسبت به معلولش می دانند و مدعیاند همچنان که خطّ تولید یک کارخانه، مواد خام را به محصول تبدیل میکند، ذهن انسان نیز قادر است تصویرهای ذهنی را به حقایق عینی و خارجی تبدیل نماید و همه چیز را به سمت خویش جذب کند. کارگردان فیلم راز در این باره میگوید:
کل دنیای تو ساخته شده از تمام چیزهایی است که به ذهن می آوری. هر چیزی که داری یا نداری، هر وضعیت و شرایط زندگیات، حاصل تجسم خودت بوده است.( قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص 73)
افکار ما به اجسام تبدیل می شوند. هر آن چه در فکرت بگذرد، به زودی در مشت خواهی گرفت.(فیلم راز، راز 1)
خلاصه در قانون جذب ادعا این است که اگر پیش بینیِ نیکو و نفوس خوب داشته باشی همان در زندگی اتفاق می افتد. بنابراین نباید تصوّر شود که منظور از قانون جذب فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوشبینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است.
تعریف تفأل
فال به کلمه نیک و میمون و پیش بینی خوب گویند. فال در مقابل طیره(تطیر) قرار دارد. نفوس بد و شوم که تطیر نام دارد اگر به نفوس خوب و مبارک تبدیل گردد فال نام دارد.
درباره فال بین علمای اسلامی دو قول وجود دارد.
گروهی این عمل را صرفا نوعی القای کلام مثبت می دانند و تأثیر آن را به میزان اندکی که باعث تقویت انگیزه یا خوش بینی می شود پذیرفته اند نه به معنای ایجاد رویدادهای زندگی و آفرینشِ پدیده های بیرونی.
در مقابل گروهی دیگر (که نظریه مشهور هم هست) فال را نوعی علم می دانند که ناشی از قوه پیشگویی و اِخبار از آینده در انسان است.
محدث مشهور شیخ عباس قمی در این باره می گوید: علم فال علمی است که به واسطه آن انسان از بعضی از حوادث آتیه مطلع میشود و از جنس کلام مسموع است یا از کسی یا از مصحف. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج7، دارالاسوه، ص 11)
از سوی دیگر باید گفت که فال در مقابل استخاره هم هست؛ یعنی استخاره طلب خیر است(خیرخواهی)، فال طلبِ خبر است، یعنی علم پیشگویی است(خبرگیری). از نظر متون دینی وقایع آتی و رویدادهای زندگی انسان، علت خاص خودشان را دارند؛ در حالی که فال در قانون جذب، سبب است. از این رو فالهای پیامبر هم پیشگویی های وی بوده است نه ایجاد سبب که در قانون جذب گفته میشود.
روایات فال چه می گویند؟
در قرآن موضوع فال وارد نشده است، ولی در روایات به فال اشاره شده است. مهم در مورد روایات فال، غیر از سند آن، دلالت آنهاست. به عبارت دیگر روایات تفأل، هم از حیث سند و هم از نظر دلالت دچار کمبودند. در مورد روایات فال باید گفت که این دسته روایات کمتر از طریق منابع شیعی وارد شده است و احادیثی که در مورد نیکو بودن فال وارد شده بیشتر از طریق منابع اهل سنت است که کسانی مانند ابوهریره و عایشه در سند حدیث قرار دارند. اضافه می کنیم که این دسته روایات بیش از آن که از پیامبر نقل قول گردد، برداشتهای راویان و ناقلان از سیره پیامبر بوده است که آن را به فال نیکو تعبیر کرده اند. مانند این جمله که «ان النبی یحب الفال الحسن» پیامبر فال نیکو را دوست میداشت. عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَال كَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْجِبُهُ الْفَأْلُ الْحَسَنُ وَیَكْرَهُ الطِّیَرَةَ)) (سنن ابن ماجة)
در این دسته از روایات این گونه نیامده که پیامبر چه گفت، بلکه اینطور آمده که پیامبر اینگونه بود؛ یعنی راوی کلام خود را به صورت گزارش آورده، نه نقل قول مستقیم از پیامبر. در منابع شیعی همین اندازه آمده که پیامبر فال را امری نیکو میدانست.
از نظر دلالت هم روایات فأل اساسا ارتباطی با ادعای رهبران قانون جذب ندارد. چرا که حتی اگر فال را به معنی اول تفسیر کنیم (فال به معنی القاءِ امرِ مثبت نه به معنای پیشگویی) باز ادعای طرفداران راز اثبات نمیشود. چرا که روایات نمیگویند که با فال رویدادهای آتی تغییر می کنند و فال، امور مثبت را به سمت انسان جذب میکند. در روایات (با وجود ضعف سند) تعبیر به فال خیر آمده، نه فال مطلق.
خیر یعنی هر چه خدا برای مصلحت اخروی انسان پیش آورد؛ در حالی که در قانون جذب به شدت نتیجه گروی مطرح است یعنی گفته میشود که همان دقیقا اتفاق می افتد نه آنچه که صلاح اخروی انسان باشد. به عبارت دقیق تر در روایات، هیچ تضمینی بر آن چه که فال زننده، انتظارِ وقوعِ آن داده، نشده است. از این رو طبق این دسته از روایات ممکن است امری پیش آید که اساسا ناگوار است، ولی در واقع خیر اخروی انسان در همان رویداد است. و معنای فال خیر دقیقا همین است. بنابراین اختلاف اساسی قانون جذب با فال خیر در همین نکته است که قانون جذب نتیجه گراست؛ ولی فال خیر، نه تنها بر نتیجه دلخواه تأکید ندارد، بلکه اساسا رها نمودن نتیجه و سپردنِ امور به خالق هستی است.
کلام مشهوری در بعضی از سایتها و بعضی کتب به نقل از پیامبر اسلام آمده که «تفألوا بالخیر تجدوه» (فال خوب بزنید تا آن را بیابید). اما باید توجه داشت که این جمله حدیث نیست، بلکه ضربالمثل مشهوری است که به شکل کلمه قصار و حکمت درآمده است. این جمله به صورت حدیث نه در منابع حدیثی اهل سنت و نه در منابع شیعی هیچ کدام وارد نشده است.
بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید: «در این باب قول مشهوری هست که تفألوا بالخیر تجدوه. ولی حدیث بودنش مسلم نیست: (فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید).»(حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، بخش اول، صص 332، 375)
جمع بندی و نتیجه گیری:ادله دینی فال را تایید کرده است، اما نه با ملاکی که در قانون جذب مورد قبول واقع شده است و اساسا فال در متون دینی یا به معنای تلقین در روانشاسی است که اثری نفسانی دارد و با پدیدههای عالم خارج (که در قانون جذب مورد ادعاست) ارتباطی ندارد.
یا به معنای انتظار حقایق معنوی و امور خیر است که نشان از محوریت مصالح اخروی دارد نه وقوعِ آنچه که فال زننده انتظار آن را دارد. در حالی که قانون جذب معتقد است که تمامی برداشتهای مثبت و شگون خوب به صورت رویدادهای واقعی، به زندگی انسان وارد شده و تبدیل به وقایع خارجی میشوند. از این رو نظر دین در باب تفال، با نگرش هواداران قانون جذب هیچ قرابتی ندارد.