02-12-2011، 17:18
اون که با ب شروع میشه
|
مشاعره |
||||||||||||||
02-12-2011، 17:18
اون که با ب شروع میشه
03-12-2011، 14:36
اره اون باب هست...باید بات بگی...
01-01-2012، 18:10
سوسک گفت : کسی دوستم ندارد . می دانی که چه قدر سخت است ، این که کسی دوستت نداشته باشد ؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی . حتی تو هم بدون دوست داشتن … خدا هیچ نگفت . گفت : به پاهایم نگاه کن ! ببین چقدر چندش آور است . چشم ها را آزار می دهم . دنیا را کثیف می کنم . آدم هایت از من می ترسند . مرا می کشند . برای این که زشتم . زشتی جرم من است . خدا هیچ نگفت . گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست . مال گل ها و پروانه ها . مال قاصدک ها . مال من نیست . خدا گفت : چرا ، مال تو هم هست . خدا گفت : دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندانی نیست . اما دوست داشتن یک سوسک ، دوست داشتن " تو " کاری دشوار است . دوست داشتن ، کاری ست آموختنی و همه کس ، رنج آموختن را نمی برد . ببخش ، کسی را که تو را دوست ندارد ، زیرا که هنوز مومن نیست ، زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته ، او ابتدای راه است . مومن دوست می دارد . همه را دوست می دارد . زیرا همه از من است و من زیبایم ، چشم های مومن جز زیبا نمی بیند . زشتی در چشم هاست . در این دایره ، هر چه که هست ، نیست الا زیبایی ... آن که بین آفریده های من خط کشید شیطان بود . شیطان مسئول فاصله هاست . حالا قشنگ کوچکم ! نزدیک تر بیا و غمگین نباش . قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست
05-01-2012، 14:37
تو و آن باغ پر از نور و بلور / منو اين مردم از عشق به دور
عشق مقياس كمال است و بلوغ / مردم كوچه رنگين دروغ
05-01-2012، 15:51
غم دارم ز دوریت نمیدانم که چه کنم
![]()
05-01-2012، 18:36
مونس ناخوشی من ،عسل زندگیم
قبل از انی که شوم بددل و بیمار بیا می روی باز دلم میجهد از سینه برون به خدا جان به لبم زود تر اینبار بیا می نویسم زغمت تا که دلم وا بشود قبل از انی که شود عشق تو انکار بیا...
08-01-2012، 0:10
ای صبح دم ، ببین که کجا میفرستمت / نزدیک آفتاب وفا میفرستمت
این سر به مُهرنامه ، بدان مهربان رسان / کس را خبر مکن که کجا میفرستمت
10-01-2012، 1:31
تمام ناتمام من بات و تو تمام ميشود / شاعر بي نام و نشان صاحب نام ميشود
10-01-2012، 4:38
دیدار یار غایب دانی چه زوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
10-01-2012، 4:56
دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی آهو نگران است، بزن تیر خطا را صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟ | ||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
▪◆▪مشاعره با شعر نو▪◆▪ | |||||
مشاعره با اشعار خودمان | |||||
مشاعره (نسخه دوم) |