15-10-2014، 11:04
بدترین توشه برای آخرت ستم بر بندگان خداست." (حکمت ۲۲۱)
سعادت اخروی و حیات جاودانی بهشت را بدون زاد و توشه نمی توان بدست آورد .
این دعوت و دستور صریح خداوند است که : « برای خود توشه برگیرید ، که بهترین توشه ها تقوی است . »
همانطور که زاد و توشه آخرت را باید از راه های مختلف کسب کرد ،برخی امور هم « توشه منفی » تلقی می شوند و به عنوان باری سنگین بر دوش انسان قرار می گیرند که ملازم و همراه با انسان ، تا عالم محشر و رسیدگی نهایی به پرونده اعمال ، موجب خسران و بدبختی انسان می گردند .
از طرفی یکی از بهترین زاد و توشه های آخرت ، خدمت به خلق خدا البته درراه خدا است . اگرچه ، غیر از خدمت به خلق ، عبادت های بزرگ و مؤثردیگری هم وجود دارد و عبادت ، منحصر در خدمت به خلق نمی شود ، ولی قطعاً یکی از بهترین عبادات ، برآوردن حاجت ها و نیازهای مردمان و حل مشکلات آنان ، بخصوص مؤمنان و محرومان است ، خدمتی که در راه خداباشد و انگیزه های دنیوی آن را آلوده نکرده باشد .
از طرف دیگر دشمنی با بندگان خدا ، زیان وارد کردن به آنان ، اذیت وآزار مردم ، شکستن دل بی گناه ، مشکل تراشی برای جامعه ، ایجاد انحراف فکری و اخلاقی ، اشاعه و ترویج فساد و فحشاء و هر آنچه برای سعادت مردم در زندگی مادی و حیات اخروی زیان و ضرر دارد ، از بدترین توشه های آخرت است به همین جهت برعهده داشتن « حق الناس » و عدم ادای آن ،مشکل تر از عدم ادای « حق الله » شمرده شده است .
از نظر اسلام ، علّت عمده گرفتاری ِ خلایق در عالَم محشر و عرصه حسابرسی ِ نهایی ، ناشی از حقوق مردمان است که به خوبی اداء نشده است .
دشمنی و ظلم به بندگان ِ خدا هیچ جایی در نگرش اسلام به فرد وجامعه ندارد و به عنوان گناهی بزرگ شمرده می شود که حتی مانع استجابت دعا و قبول اعمال عبادی فرد می گردد .
در تعالم دینی، بعد از کفر و شرک، مردم را از هیچ چیزی به اندازه ظلم به بندگان برحذر نکرده اند .
در گفتار پیشوایان دینی آمده است که عقوبت ستم به مردم ، پیش از عقوبت هر کار ناشایست دیگر ،دامنگیر فرد ظالم می شود ؛ به این معنا که هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جای خواهد گذاشت.
اثر وضعی ظلم در دنیا این است که بالأخره انسان ستمگر، قوم ستمگر، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید . بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد ؛ خداوند می چنانچه
فرماید :« مسلماً ظالمان ، رستگار نخواهند شد .» (انعام ،۲۱)
بدترین توشه چیست ؟
بدترین توشه بی تقوایی و خداوند را در امور و کارها در نظر نداشتن و حدود الهی را مراعات ننمودن است که این نیز دارای دامنه گسترده ای است .
در روایتی از حضرت علی(ع) صریحاً از ظلم ، به عنوان توشه نامناسب و بد ، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخه ای از بی تقوایی است و چنین می فرماید : می فرماید : « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد ؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است .( میزان الحکمه، ج ۵ ، ص ۵۹۶).
ظلم چیست ؟
ظلم به معنای ستم (آزار) بیان شده است . اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شئ در غیرموضوع خویش است .
بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار ظلم به حساب می آید وبه تعبیر قرآن معنای ظلم عبارت است از خروج از عدالت و حد وسط. ( انعام ، ۱۳۵؛ قصص ، ۳۷)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست»
ظالم کیست ؟
از نظر قرآن هر کسی که به نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است .
در عرف همیشه ظالم را کسی می دانند که به غیرظلم کرده ویا به حقوق مردم تجاوز می کند . اما معنای ظالم در دنیای قرآن ، اعم است از کسی که به غیر تجاوز کند یا به خود .در اصطلاح قرآن کسی که به غیر تجاوز کند ، درحقیقت به خود ظلم کرده است .
چه قومی هلاک نمی شوند ؟
خداوند می فرماید : « و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون ؛ پروردگار تو هرگز چنین نیست که مردمی را به موجب ظلمی هلاک کند در حالی که آنها مصلح و اصلاح کننده اند .»(هود ، ۱۱۷ )
هم ظالمند و هم اصلاح کننده ، یعنی چه ؟
مقصود از ظلم در اینجا آن ظلم عظیم است که شرک نام دارد ، و مقصود از مصلح ، یعنی در میان خودشان مصلحند . پس ظلمشان در حق الله است ، اصلاحشان در حق الناس .
بنابراین قرآن می گوید : اگر مردمی خودشان برای خودشان در دنیا خوب و مصلح باشند اما کافر و مشرک هستند ، به عبارتی عدالت در میانشان برقرار است ولی مشرک هستند ، در این دنیا خدا آنها را معذب نمی کند .
هر گناهی اثر خود را دارد !
پس معلوم می شود هر گناهی یک اثری دارد . این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست .»
هم کفر گناه است و هم ظلم ، اما هر گناهی در یک جهت تأثیر دارد .
پس اگر دو جمعیت داشته باشیم ، یک جمعیت مسلمان باشند ولی در میان خودشان ظلم برقرار باشد وخودشان به یکدیگر ظلم کنند ، و جمعیت دیگر کافر باشند اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند ، پایدارترخواهند بود .
اقسام ظلم چیست ؟
ظلم به خدا
ظلم به خدا اشکال و اقسام مختلف و متنوعی دارد که از جمله آن ها شریک قایل شدن برای خدا است که در آیه ۱۴ سوره کهف از آن به ظلم به خدا و بیرون رفتن از راه راست یاد شده است.
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید : منظور از آن قایل شدن شریک برای خداست که آن را به عنوان ظلم برشمرده است . (تفسیر قمی ، ج ۲ ، ص ۳۴ و نیزتفسیر نورالثقلین ج ۳ ، ص ۲۵۱ )
ظلم به خویشتن
ظلم به خویش آن است که شخص جایگاه خود را نشناسد و خود را برتر از آن چیزی که هست قرار دهد و به تبع این خودبرتربینی ، تن به اطاعت خدا نسپارد و این گونه است که گرفتار غم و اندوه (انبیاء ، ۸۷ و ۸۸) و ذلت و خواری (نحل ، ۲۷ و ۲۸) و دیگر عذاب های دنیوی (اعراف ، ۱۶۰ تا ۱۶۲) چون عذاب (هود ،۱۰۰ و ۱۰۲) ، نابودی اقوام و جوامع و به ارث ماندن سرزمین و مساکن آنان برای دیگران (ابراهیم ، ۴۵) ، خودکشی (بقره ، ۵۱ تا ۵۴) و فروپاشی جامعه (سبا ، ۱۷ و ۱۹) می شوند .
در روایتی از حضرت علی (ع) صریحاً از ظلم، به عنوان توشه نامناسب و بد، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخه ای از بی تقوایی است و چنین می فرماید: می فرماید: « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است.
ظلم اجتماعی چیست ؟
ظلم و ستم اجتماعی به آن دسته از ظلم ها و تجاوز از حدود و قوانینی را گویند که دارای تأثیر در سرنوشت جمعی همگان داشته باشد .
از این روست که در آیه ۴۷ و نیز ۱۵۰ سوره اعراف رواج ظلم و ستم در جامعه را دارای تأثیری مخرب بر زندگی و سرنوشت جمعی جامعه برمی شمارد و در آیه ۹۴ سوره مؤمنون به شکل دعا و نیایش و در آیه ۲۵ سوره انفال ظلم و ستم را به شکلی تحلیلی بیان می کنند که آثار آن حتی کسانی را که مخالف ظلم جمعی هستند را در بر می گیرد .
به عبارتی آثار ظلم اجتماعی و ظلم جمعی به فرد و جامعه تعدی می کند . افرادی که در جامعه زندگی می کنند ، نمی توانند از ظلم اشخاص در امان باشند و اشخاص نیز نمی توانند خود را از ظلم جمعی جامعه در امان نگه دارند .
از مهم ترین آثار ی که قرآن برای ظلم در حوزه عمل اجتماعی بیان می کند ، ایجاد و یا افزایش اختلاف و تفرقه است .
خداوند در آیه ۲۱۳ سوره بقره و نیز آیه ۱۹ آل عمران بیان می دارد که چگونه تجاوز انسان در جامعه ، موجب شد تا اختلافات در میان امت ها پدیدار شود و همبستگی و همگرایی به واگرایی تبدیل شده و جامعه دچار فروپاشی و سستی می گردد .
در آیه ۶۵ سوره زخرف و آیات ۳۷ و ۳۸ سوره مریم به مسئله احزاب اشاره می کند و می کند که چگونه تقدم خواسته های گروهی بر خواسته های جمعی و اجتماعی جامعه ، موجب شده است تا این گروه ها و احزاب از قانون و مسیر عدالت بیرون رفته و جامعه را دچار چنددستگی نمایند .
خیانت در امانت های الهی و مردمی (احزاب ، ۷۲) ، نابهنجاری و اعمال زشت و بد (نحل ،۲۸ و ۳۳ و ۳۴) ، قتل بی گناهان (بقره ، ۶۱ و آل عمران ، ۱۱۲) از آثاری است که در قرآن به بیان و تفصیل پرداخته شده است .
خداوند در آیه ۸۱ و ۸۲ سوره انعام از مردم و جامعه می خواهد برای دست یابی به امنیت اجتماعی از هرگونه ظلم پرهیز کنند .
از مصادیق و بازتاب های ظلم به خویشتن، عجب، خوشگذرانی، خورشید پرستی و جهل و نادانی می باشند هلاکت جامعه
قرآن در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره سبا و نیز ۷۶ و ۷۷ سوره زخرف و ۴۵ و ۱۳۱ سوره انعام و بسیاری از آیات دیگر به مسئله هلاکت جوامع در نتیجه ظلم آنان به خود و جامعه اشاره می کند و در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره سبا ظلم اکثریت افراد جامعه را زمینه ساز هلاکت و عذاب الهی بر می شمارد .
ریشه ظلم اجتماعی
ریشه و خاستگاه ظلم و ستم اجتماعی را می بایست در ظلم به خدا و خود جستجو کرد که به شکل اجتماعی و رفتاری بروز و ظهور می کند .به عبارتی ظلم به نفس دارای بازتاب اجتماعی است و به شکل ظلم به دیگری نیز تجلی می یابد .
از این رو است که در آیه ۲۳۱ سوره بقره ظلم و اذیت و آزار همسر را به عنوان ظلم به نفس قلمداد می کند و می فرماید : « کسانی که با رجوع خویش به زن مطلقه می کوشند تا به وی آزار رسانده و اذیت کنند ، مصداق کسانی اند که به خود ظلم روا داشته اند .»
خداوند در آیه ۲۳۰ و ۲۳۱ سوره بقره تجاوز از حدود وقوانین الهی و مرزها و خطوط قرمز را از جمله مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد و ارتکاب جرم (توبه ، ۶۶ و ۷۰ زخرف ، ۷۴ تا ۷۶) و ترک اطاعت خدا و پیامبر(ص) به عنوان حاکم دولت اسلامی (نساء ، ۶۴) را از دیگر مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد .
مصادیق ظلم به خویشتن
از مصادیق و بازتاب های ظلم به خویشتن ، عجب (کهف ، ۳۴ و ۳۵) ، خوشگذرانی (انبیاء، ۱۳ و ۱۴) ، خورشید پرستی (نمل ، ۲۴ و ۴۴) و جهل و نادانی (نساء ، ۹۷ و ۹۸) می باشند .
سعادت اخروی و حیات جاودانی بهشت را بدون زاد و توشه نمی توان بدست آورد .
این دعوت و دستور صریح خداوند است که : « برای خود توشه برگیرید ، که بهترین توشه ها تقوی است . »
همانطور که زاد و توشه آخرت را باید از راه های مختلف کسب کرد ،برخی امور هم « توشه منفی » تلقی می شوند و به عنوان باری سنگین بر دوش انسان قرار می گیرند که ملازم و همراه با انسان ، تا عالم محشر و رسیدگی نهایی به پرونده اعمال ، موجب خسران و بدبختی انسان می گردند .
از طرفی یکی از بهترین زاد و توشه های آخرت ، خدمت به خلق خدا البته درراه خدا است . اگرچه ، غیر از خدمت به خلق ، عبادت های بزرگ و مؤثردیگری هم وجود دارد و عبادت ، منحصر در خدمت به خلق نمی شود ، ولی قطعاً یکی از بهترین عبادات ، برآوردن حاجت ها و نیازهای مردمان و حل مشکلات آنان ، بخصوص مؤمنان و محرومان است ، خدمتی که در راه خداباشد و انگیزه های دنیوی آن را آلوده نکرده باشد .
از طرف دیگر دشمنی با بندگان خدا ، زیان وارد کردن به آنان ، اذیت وآزار مردم ، شکستن دل بی گناه ، مشکل تراشی برای جامعه ، ایجاد انحراف فکری و اخلاقی ، اشاعه و ترویج فساد و فحشاء و هر آنچه برای سعادت مردم در زندگی مادی و حیات اخروی زیان و ضرر دارد ، از بدترین توشه های آخرت است به همین جهت برعهده داشتن « حق الناس » و عدم ادای آن ،مشکل تر از عدم ادای « حق الله » شمرده شده است .
از نظر اسلام ، علّت عمده گرفتاری ِ خلایق در عالَم محشر و عرصه حسابرسی ِ نهایی ، ناشی از حقوق مردمان است که به خوبی اداء نشده است .
دشمنی و ظلم به بندگان ِ خدا هیچ جایی در نگرش اسلام به فرد وجامعه ندارد و به عنوان گناهی بزرگ شمرده می شود که حتی مانع استجابت دعا و قبول اعمال عبادی فرد می گردد .
در تعالم دینی، بعد از کفر و شرک، مردم را از هیچ چیزی به اندازه ظلم به بندگان برحذر نکرده اند .
در گفتار پیشوایان دینی آمده است که عقوبت ستم به مردم ، پیش از عقوبت هر کار ناشایست دیگر ،دامنگیر فرد ظالم می شود ؛ به این معنا که هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جای خواهد گذاشت.
اثر وضعی ظلم در دنیا این است که بالأخره انسان ستمگر، قوم ستمگر، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید . بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد ؛ خداوند می چنانچه
فرماید :« مسلماً ظالمان ، رستگار نخواهند شد .» (انعام ،۲۱)
بدترین توشه چیست ؟
بدترین توشه بی تقوایی و خداوند را در امور و کارها در نظر نداشتن و حدود الهی را مراعات ننمودن است که این نیز دارای دامنه گسترده ای است .
در روایتی از حضرت علی(ع) صریحاً از ظلم ، به عنوان توشه نامناسب و بد ، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخه ای از بی تقوایی است و چنین می فرماید : می فرماید : « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد ؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است .( میزان الحکمه، ج ۵ ، ص ۵۹۶).
ظلم چیست ؟
ظلم به معنای ستم (آزار) بیان شده است . اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شئ در غیرموضوع خویش است .
بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار ظلم به حساب می آید وبه تعبیر قرآن معنای ظلم عبارت است از خروج از عدالت و حد وسط. ( انعام ، ۱۳۵؛ قصص ، ۳۷)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست»
ظالم کیست ؟
از نظر قرآن هر کسی که به نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است .
در عرف همیشه ظالم را کسی می دانند که به غیرظلم کرده ویا به حقوق مردم تجاوز می کند . اما معنای ظالم در دنیای قرآن ، اعم است از کسی که به غیر تجاوز کند یا به خود .در اصطلاح قرآن کسی که به غیر تجاوز کند ، درحقیقت به خود ظلم کرده است .
چه قومی هلاک نمی شوند ؟
خداوند می فرماید : « و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون ؛ پروردگار تو هرگز چنین نیست که مردمی را به موجب ظلمی هلاک کند در حالی که آنها مصلح و اصلاح کننده اند .»(هود ، ۱۱۷ )
هم ظالمند و هم اصلاح کننده ، یعنی چه ؟
مقصود از ظلم در اینجا آن ظلم عظیم است که شرک نام دارد ، و مقصود از مصلح ، یعنی در میان خودشان مصلحند . پس ظلمشان در حق الله است ، اصلاحشان در حق الناس .
بنابراین قرآن می گوید : اگر مردمی خودشان برای خودشان در دنیا خوب و مصلح باشند اما کافر و مشرک هستند ، به عبارتی عدالت در میانشان برقرار است ولی مشرک هستند ، در این دنیا خدا آنها را معذب نمی کند .
هر گناهی اثر خود را دارد !
پس معلوم می شود هر گناهی یک اثری دارد . این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست .»
هم کفر گناه است و هم ظلم ، اما هر گناهی در یک جهت تأثیر دارد .
پس اگر دو جمعیت داشته باشیم ، یک جمعیت مسلمان باشند ولی در میان خودشان ظلم برقرار باشد وخودشان به یکدیگر ظلم کنند ، و جمعیت دیگر کافر باشند اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند ، پایدارترخواهند بود .
اقسام ظلم چیست ؟
ظلم به خدا
ظلم به خدا اشکال و اقسام مختلف و متنوعی دارد که از جمله آن ها شریک قایل شدن برای خدا است که در آیه ۱۴ سوره کهف از آن به ظلم به خدا و بیرون رفتن از راه راست یاد شده است.
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید : منظور از آن قایل شدن شریک برای خداست که آن را به عنوان ظلم برشمرده است . (تفسیر قمی ، ج ۲ ، ص ۳۴ و نیزتفسیر نورالثقلین ج ۳ ، ص ۲۵۱ )
ظلم به خویشتن
ظلم به خویش آن است که شخص جایگاه خود را نشناسد و خود را برتر از آن چیزی که هست قرار دهد و به تبع این خودبرتربینی ، تن به اطاعت خدا نسپارد و این گونه است که گرفتار غم و اندوه (انبیاء ، ۸۷ و ۸۸) و ذلت و خواری (نحل ، ۲۷ و ۲۸) و دیگر عذاب های دنیوی (اعراف ، ۱۶۰ تا ۱۶۲) چون عذاب (هود ،۱۰۰ و ۱۰۲) ، نابودی اقوام و جوامع و به ارث ماندن سرزمین و مساکن آنان برای دیگران (ابراهیم ، ۴۵) ، خودکشی (بقره ، ۵۱ تا ۵۴) و فروپاشی جامعه (سبا ، ۱۷ و ۱۹) می شوند .
در روایتی از حضرت علی (ع) صریحاً از ظلم، به عنوان توشه نامناسب و بد، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخه ای از بی تقوایی است و چنین می فرماید: می فرماید: « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است.
ظلم اجتماعی چیست ؟
ظلم و ستم اجتماعی به آن دسته از ظلم ها و تجاوز از حدود و قوانینی را گویند که دارای تأثیر در سرنوشت جمعی همگان داشته باشد .
از این روست که در آیه ۴۷ و نیز ۱۵۰ سوره اعراف رواج ظلم و ستم در جامعه را دارای تأثیری مخرب بر زندگی و سرنوشت جمعی جامعه برمی شمارد و در آیه ۹۴ سوره مؤمنون به شکل دعا و نیایش و در آیه ۲۵ سوره انفال ظلم و ستم را به شکلی تحلیلی بیان می کنند که آثار آن حتی کسانی را که مخالف ظلم جمعی هستند را در بر می گیرد .
به عبارتی آثار ظلم اجتماعی و ظلم جمعی به فرد و جامعه تعدی می کند . افرادی که در جامعه زندگی می کنند ، نمی توانند از ظلم اشخاص در امان باشند و اشخاص نیز نمی توانند خود را از ظلم جمعی جامعه در امان نگه دارند .
از مهم ترین آثار ی که قرآن برای ظلم در حوزه عمل اجتماعی بیان می کند ، ایجاد و یا افزایش اختلاف و تفرقه است .
خداوند در آیه ۲۱۳ سوره بقره و نیز آیه ۱۹ آل عمران بیان می دارد که چگونه تجاوز انسان در جامعه ، موجب شد تا اختلافات در میان امت ها پدیدار شود و همبستگی و همگرایی به واگرایی تبدیل شده و جامعه دچار فروپاشی و سستی می گردد .
در آیه ۶۵ سوره زخرف و آیات ۳۷ و ۳۸ سوره مریم به مسئله احزاب اشاره می کند و می کند که چگونه تقدم خواسته های گروهی بر خواسته های جمعی و اجتماعی جامعه ، موجب شده است تا این گروه ها و احزاب از قانون و مسیر عدالت بیرون رفته و جامعه را دچار چنددستگی نمایند .
خیانت در امانت های الهی و مردمی (احزاب ، ۷۲) ، نابهنجاری و اعمال زشت و بد (نحل ،۲۸ و ۳۳ و ۳۴) ، قتل بی گناهان (بقره ، ۶۱ و آل عمران ، ۱۱۲) از آثاری است که در قرآن به بیان و تفصیل پرداخته شده است .
خداوند در آیه ۸۱ و ۸۲ سوره انعام از مردم و جامعه می خواهد برای دست یابی به امنیت اجتماعی از هرگونه ظلم پرهیز کنند .
از مصادیق و بازتاب های ظلم به خویشتن، عجب، خوشگذرانی، خورشید پرستی و جهل و نادانی می باشند هلاکت جامعه
قرآن در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره سبا و نیز ۷۶ و ۷۷ سوره زخرف و ۴۵ و ۱۳۱ سوره انعام و بسیاری از آیات دیگر به مسئله هلاکت جوامع در نتیجه ظلم آنان به خود و جامعه اشاره می کند و در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره سبا ظلم اکثریت افراد جامعه را زمینه ساز هلاکت و عذاب الهی بر می شمارد .
ریشه ظلم اجتماعی
ریشه و خاستگاه ظلم و ستم اجتماعی را می بایست در ظلم به خدا و خود جستجو کرد که به شکل اجتماعی و رفتاری بروز و ظهور می کند .به عبارتی ظلم به نفس دارای بازتاب اجتماعی است و به شکل ظلم به دیگری نیز تجلی می یابد .
از این رو است که در آیه ۲۳۱ سوره بقره ظلم و اذیت و آزار همسر را به عنوان ظلم به نفس قلمداد می کند و می فرماید : « کسانی که با رجوع خویش به زن مطلقه می کوشند تا به وی آزار رسانده و اذیت کنند ، مصداق کسانی اند که به خود ظلم روا داشته اند .»
خداوند در آیه ۲۳۰ و ۲۳۱ سوره بقره تجاوز از حدود وقوانین الهی و مرزها و خطوط قرمز را از جمله مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد و ارتکاب جرم (توبه ، ۶۶ و ۷۰ زخرف ، ۷۴ تا ۷۶) و ترک اطاعت خدا و پیامبر(ص) به عنوان حاکم دولت اسلامی (نساء ، ۶۴) را از دیگر مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد .
مصادیق ظلم به خویشتن
از مصادیق و بازتاب های ظلم به خویشتن ، عجب (کهف ، ۳۴ و ۳۵) ، خوشگذرانی (انبیاء، ۱۳ و ۱۴) ، خورشید پرستی (نمل ، ۲۴ و ۴۴) و جهل و نادانی (نساء ، ۹۷ و ۹۸) می باشند .