امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 2.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

#1
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».
وضعیت غیرعادی اونو نگران کرد!
با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خواند.
پدر عزیزم
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم ماریا فرار کنم، چون می خواستم جلوی رویارویی با مادر و تو رو بگیرم
من احساسات واقعی رو با ماریا پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره
اون یک کلبه توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون .ماریا به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم
ما فقط احساسات نیست، پدر، اون حامله است
ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. ماریا چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، تا حال ماریا بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره.
نگران نباش پدر، من ۱۵ سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم.
یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی
با عشق
پسرت
John
پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه ی تامی
فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن











وپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و
آن طرف می برد.

دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد…
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و
خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری
بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم…
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده
انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد!!


















زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است!
“گلوریا استاینم “
*****
شوهرم گفت به فضای بیشتری احتیاج دارد ، من هم او را به بیرون خانه فرستادم و در را پشت سرش قفل کردم!
“رز آنی “











زدواج با یک مرد مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید.
” جین کر “
.
مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد.
” سینکلر لوییس”
.
قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود!
” هلن رولان “
پاسخ
 سپاس شده توسط gole_pazhmorde ، sev sevil ، ɱɪɾʌʛє ، [χσℓσνєѕтєя] ، "تنها" ، mahru ، мoвιɴα т ، maryamB ، ♪neGar♪
آگهی
#2
امضات تو حلقم
••بِخَند

••بیخیْال دُنیا
••هَر چی غُصهْ خوردیمْ
••چیزی عوضْ نَشُد Smile
پاسخ
 سپاس شده توسط "تنها" ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛
#3
(02-10-2014، 18:30)baran81 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
امضات تو حلقم


چرا؟به این خوبی
پاسخ
 سپاس شده توسط "تنها"
#4
خیلیییییییی قدیمیه
پاسخ
 سپاس شده توسط ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛
#5
Heart



خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ 1خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ 1




پاسخ
 سپاس شده توسط ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛
#6
تکراری://
پاسخ
 سپاس شده توسط ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛
#7
(04-10-2014، 15:52)^MôBįŇą^ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
تکراری://

HuhHuhHuhHuhHuh
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بغلستان........خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان