امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان واقعی که برام اتفاق افتاد

#1
Wink 
سلامــــ.

قرار بود دوستم ادرینا بیاد خونمون.من ساعت 12 ظهر رفته بودم بیرون و ساعت 1 برگشتم.بعد اینقدر خسته بودم که خوابیدم.معمولا خواب های من 4 ساعت طول میکشه.بعد سری لباسامو درآوردم وانداختمشون رو کاناپه.خلاصه بیدار شدم دیدم ساعت 5 هستش.یهو دیدم ادرینا اومده.بهش گفتم اتاقمو دیدی گفتش نه.منم بهش گفتم برو ببین ناگهان رفتم تو اتاق دیدم نیست.هرجا دنبالش گشتم نیست.بعد فردا دیدمش بهش گفتم تو دیروز کجا رفتی گفتش بهت کلی اس ام اس دادم تا بگم که نمی یام ولی جواب دادی.وقتی اینو شنیدم بد جور ترسیدم.با خودم گفتم خونه ما جن داره؟؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، בחור משוגע ، BlAcK dAy ، ♣yas♣ ، [χσℓσνєѕтєя] ، saba 3 ، $yamna$ ، Ranger* ، کسی پشت سرم اب نریخت ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √
آگهی
#2
خـُدآ اِجـآزه دیدن جن و بـ×ــه انسانا نداده!!!
خــــواب بود!!!
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3 ، || Mιѕѕ α.η.т ||
#3
خداکنه هیچ کس هیچ جنی نبینه
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#4
منم برام اتفاق افتاده شاید 
از خواب بیدار شدی توهم زدی؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#5
کُلَّن نفهمیدم چی شد×...مشکل از گیرایی منه...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان واقعی که برام اتفاق افتاد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#6
سرکارت گذاشته بااااااااااووووووووووووووو
داستان واقعی که برام اتفاق افتاد 1
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#7
خدا نمیزاره اونا بنده هاشو اذیت کننSleepy
オコッテノセカイワイチバンキレイナデス .. 
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#8
احتمالا خواب دیدی


خیر باشه
پاسخ
#9
خخ هیچ نظری ندارم :|
>"<
چی بگم خو ⊙_⊙
داستان واقعی که برام اتفاق افتاد 1
پاسخ
#10
خواب دیدی
چقدر دوست داشتنی هستند.. آدم هایی که شبیه حرفهایشان هستند....
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اگه نفر قبلیت شنا بلد نبود افتاد تو اب ....
Information چرا کور شد!؟! داستان واقعی از یه پسر بچه ی نابینا
Heart این اتفاقی که برای من افتاد سعی کنید برای شما نیافته{این داستان واقعیه و دردناک}
Question |عجایب و تئوری های داستان Tag Der Toten|
  ترسناک ترین اتفاقی که براتون تو خونه یا هر جای دیگه ای افتاد چی بود؟
  فال 100درصد واقعی(عشق)
  0 تحلیل، نقد و پیشنهاداتِ داستان تــاریــخ اَدوار 0
  10 داستان ترسناک جدید و کوتاه که مو به تنتان سیخ میکند.اگه سپاس میدی بیا.
Sad میخوام درباره ی خودم بگم واقعی وقتی 11 سالم بود
Lightbulb داستان دو کلمه ای ؟!!!!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان