15-09-2014، 18:07
ویل دورانت مورخ، فیلسوف و نویسنده آمریکایی و مولف «تاریخ تمدن» که ایرانیان را مردمانی میهندوست، متفکر و باهوش خوانده است پنجم نوامبر سال ۱۹۸۱ درگذشت. وی بسال ۱۸۸۵ به دنیا آمده و ۹۶ سال عمر کرده بود. او اعتراف کرده است که بدون زن دلبندش، آریل، موفق به نوشتن تاریخ تمدن ۱۱ جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید. اثر او که جلد به جلد پس از آماده شدن انتشار می یافت جمعا در ۱۷ میلیون نسخه چاپ شده است.
«ویلیام جمیز دورانت»، مشهور به«ویل دورانت»، نویسنده و تاریخ نگار مشهور در پنجم نوامبر سال ۱۸۸۵ میلادی در «نورث آدامز» ماساچوست به دنیا آمد.
مهمترین اثر ویل دورانت،«تاریخ تمدن» نام دارد که در یازده جلد انتشار یافته است و نام این کتاب ها عبارت است از : «مشرق زمین» ، «گاهواره زمین»،«یونان باستان»، «قیصر و مسیح»،«عصر ایمان»، «رنسانس»، «اصلاح دینی»، «آغاز عصر خرد»، «عصر لویی چهاردهم»، «عصر ولتر»، «روسو و انقلاب» و «عصر ناپلئون.»
او با اینکه می خواست کشیش شود، اما در دانشگاه، بیشتر دانش ها، از زیست شناسی گرفته تا آموزش و پرورش را تجربه کرد و سرانجام پس از خواندن کتاب«اخلاق» اسپینوزا به سراغ فلسفه رفت، آن را تا دکترا ادامه داد و استاد دانشگاه شد و کتابهای فلسفی زیادی را تألیف کرد.«هنری توماس» یک بخش از کتاب خود را با نام «بزرگان فلسفه» ویژه او کرده و نوشته است:
«بزرگترین کار ویل دورانت در فلسفه این بود که اندیشه های پیچیده فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را که دور از دسترس مردم عادی بود به خانه های آنها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد.»
اما همه اینها دورانت را خشنود نکرد، تا اینکه به گفته خود، برای «برآوردن حس کنجکاوی»، سر از تاریخ درآورد و در زمان استادی دانشگاه«کالیفرنیا»، کتاب «تاریخ فلسفه» اش را نوشت که اندیشمندان و منتقدان دانشگاه، آن را تحسین کردند. پس از آن بود که دورانت تصمیم به نوشتن«تاریخ تمدن جهان» گرفت.در حقیقت، او کار پژوهشی و علمی خود را از فلسفه آغاز کرد و با تاریخ به پایان رساند. دورانت پس از گذراندن دوران تحصیل، دانشنامه اش را از دانشگاه«کلمبیا» دریافت کرد.مدتی خبرنگار روزنامه «شب نیویورک» بود و سپس به کار تدریس زبان لاتین، فرانسه و انگلیسی در کالج «سیتون هال» پرداخت. در سال ۱۹۱۲ قاره اروپا را گشت و در سال ۱۹۱۳ در دانشگاه «کلمبیا» سرگرم تحصیل زیست شناسی و فلسفه شد و از محضر استادانی همچون «دیویی» بهره برد.
او برای نوشتن هر بخش از کتاب به گوشه ای از دنیا سفر می کرد؛ از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن. هدف او نوشتن جلد اول کتاب تاریخ تمدن با نام «مشرق زمین، گهواره تمدن» بود. پس از چاپ جلد اول، سفرهای دور دنیای او آغاز شد که ۵۰ سال ادامه یافت. در نهایت در سال ۱۹۷۵ نگارش تمامی سی جلد کتاب و همچنین سفرهایش به پایان رسید.
وی در این کتاب توانسته است با بهره گیری از آثار مورخان دیگر، از«هرودوت» تا«آرنولد توین بی»، که از ابتدای تاریخ بشر تاکنون زیسته اند، مکتب نوینی از تاریخ نگاری را به وجود آورد.
بر خلاف دیگر تاریخ نگاران که تنها تمرکزشان بر رویدادهای تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدن ساز در طول تاریخ نیز توجه نمود. ویل دورانت در این ارتباط بیان داشت:
«تمدن رودی است با دو ساحل، اما بیشتر تاریخ نگاران تنها به خودِ رود توجه دارند.»
این نقل قول به این مساله اشاره دارد که تاریخ نگاران در بیشتر موارد، نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانه در جریان تاریخ نموده اند که به طور معمول، پرآشوب و پرهیاهوست و اجازه برداشتها و تفسیرهای درست را نمی دهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح می کند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحل ها)، می توانند به اندازه خود متن تاریخ مهم باشند. به نظر او، همه مردمانی که در طول تاریخ، خانه و مجسمه ساخته یا شعر سراییده اند نیز در شکل گیری تمدن نقش داشته اند.
او با نهایت فروتنی بیان کرده است که بدون همسر دلبندش، «آریل»، موفق به نوشتن تاریخ تمدن چند جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید.دورانت مطالب کتاب را به آریل دیکته می کرد. دلبستگی این زن و شوهر به یکدیگر به اندازه ای بود که در سال ۱۹۸۱ پس از انتقال دورانت به بیمارستان، وقتی آریل از دکتر شنید که شانس زنده ماندن شوهرش اندک است دیگر لب به غذا نزد تا اینکه درگذشت. قلب دورانت نیز پس از این که شنید آریل فوت شده از حرکت باز ماند و به او پیوست و زن و شوهر در یک روز در کنار هم دفن شدند. آریل، سیزده سال جوانتر از دورانت و در گذشته، شاگرد او بود.
اندیشمند تاریخ تمدن در این مجموعه با نگاهی تحلیلی، تاریخ تمدن بشری را مورد بررسی قرار داده است. این مجموعه را مترجمانی چون «احمد بطحایی»، «احمد آرام» و«ع پاشایی» ... به فارسی ترجمه کرده اند. از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده مشهور ، «تاریخ ادبیات انگلیسی» در سال ۱۹۰۴،«تاریخ فلسفه» در سال ۱۹۲۶ و «تصویرهای زندگی» است که به کمک همسرش آریل دورانت نوشته است. وی پیش از نوشتن کتاب تاریخ تمدن، «اصول حکمت و مسائل اجتماعی دوران معاصر» را تالیف کرده بود.
دورانت از جوانی به سوسیالیسم به عنوان روشی که خواهد توانست به برابری انسان ها در طول زندگانی و رفاه و سعادت آنان بینجامد دل بست و بر خلاف نظر مادرش که مایل بود پسرش کشیش شود، به تحصیل تاریخ، فلسفه و ادبیات پرداخت و مدرس شد و سپس به پژوهش و کار تالیف روی آورد.
مردم قدرشناس، نام دورانت را که به دریافت عالی ترین نشان آزادی نائل شده، نه تنها بر خیابان های شهرها و مدارس و دانشکده ها گذارده اند بلکه شهرک های متعدد، روزنامه و حتی هتل ها را به یاد او نامگذاری کرده اند.
سخنرانی های ویل دورانت درباره ادبیات ایران در دهه ۱۹۵۰ در دانشگاه «کلمبیا»، ادبیات ایران را به جهانیان شناساند. وی یک جلسه تمام، تنها به تفسیر این بیت حافظ پرداخته بود:
«غلام و بنده آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است»
دورانت درباره «فردوسی» گفته است که در میهن دوستی، همتای فردوسی به دنیا نخواهد آمد و از این بابت، ایران، سرزمینی منحصر به فرد در سراسر جهان است.ویل دورانت در کتاب «درس هایی از تاریخ» که در سال های آخر زندگی خود نوشت، می گوید: تاریخ ملت ها را باید با توجه به پدیده های علمی جدید نوشت.