امتیاز موضوع:
  • 36 رأی - میانگین امتیازات: 4.31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ

میخوام دوباره متولدشم
تادوباره کنارعزیزانم باشمgrou
بیا بغل بابا

:bighug:


آگهی
خستــــــه ام
از تـــــظاهر به ایستــــادگی...
از پنـــــهان کردن زخـــــم هایم...
زور که نیـــــست !
دیگر نمـــــیتوانم بی دلیــل بخندم و..
بالبخندی مسخــــره وانــــــمود کنم همــــه چیز رو بـــه راه است.!
اصلأدیگر نمیــــخواهم که بخـندم
میخواهم لـــج کنم ،
باخــــــودم،
باتـــو،
باهمه ی دـــنیا...!
چقدربگویم فردا روزدیـــگریست
وامروزبیــــایدومثل هـــرروز باشی....؟؟
خســــــته ام ...
از تـــــــو...
ازخــــودم....
ازهمــــه ی زندگی .....
میـــخواهم بکـــــشم کنار!
ازتــو ...
ازخــــودم...
از همــــــه ی زندگی ..!!!
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not
 سپاس شده توسط S R U H ، OnLy-HiDdEn ، First Star ، mahru
عشق |:

ارگاسمی هست که بعد خارج شدن از بدن هیچ وقت به وجود نمیاد !


" مارک روتمبرگ (شاعر ، نویسنده آلمانی) ، رمان عشق در رختخواب "
Би садар эм нь бэлгийн хавьталд орсон

Тэр ...  нэртэй байсан
 سپاس شده توسط OnLy-HiDdEn ، mahru
بگو بینم هنوزم باهاشیا
این بدبختم رف قاطی داداشیا
 سپاس شده توسط First Star
ای تف به حهان تا ابد غم بودن ..


ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن..
 سپاس شده توسط First Star
نمیتونی مث من باشی
فرقی نداری با یه نقاشی
  نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ
خواســـتی بــآش…
خواســـتی نَبــآش…
 سپاس شده توسط First Star ، mahru
سخت ترین کارِ دنیا

لبخند زدن به دوستیه که میدونی از صدتا دشمنم برات بدتره

اما این وسط یه سری مسائل نمیذارن دهنشو سرویس کنی..‼
 سپاس شده توسط mahru ، ღSηow Princessღ ، S R U H
نـورا این جمله ی من بود .__.

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم .. ؟

با غم انگیز ترین حالت تهرآن چه کنم ..؟!
 سپاس شده توسط S R U H
درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک درش / می رود آب دیده ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش / سخنانی شنیده ام که مپرس

سوی من لب چه می گزی که مگوی / لب لعلی گزیده ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش / رنج هایی کشیده ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق / به مقامی رسیده ام که مپرس

حافظ ...
Би садар эм нь бэлгийн хавьталд орсон

Тэр ...  нэртэй байсан
 سپاس شده توسط saba 3


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 44 مهمان