نظرسنجی: بازم بزارم؟!؟!؟!
آره
نه
[نمایش نتایج]
 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان زیبای ” اثر خشم “

#1
Star 
به نام خدا
سلامممممممممممممممممممممممم
.
.
يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و
يك چكش داد و گفت [b]هر وقت عصباني شدي
، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.
روز اول …..
[/b]

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد
كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي
كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد.. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه
عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد.

بالأخره به اين دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ترتيب روزي رسيد كه دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود
و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر
روزي كه دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده
بوده است را از ديوار بيرون بكشد.

روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از
ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي
آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد.

پدر رو به پسر كرد و گفت: « دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به
سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت
ديوار قبلي نخواهد بود.

پسرم وقتي تو در حال دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل
طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم
نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده
ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزكي به همان بدي يك
زخم شفاهي است.
             تو نباید کسیو مجبور کنی که بخوادت 
                  اونا خودشون باید تورو بخوان :> 
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
آگهی
#2
خوب راس گفته و واقعا درسته ادم وقتی عصبانی میشه کنترل خودش از دس خودش خارج میشهههه



مرسی مارالی بیست بود عالییییییی
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان