05-09-2014، 12:23
بله گفتن در حیاط دانشگاه
دانشگاه جایی برای درس خواندن یا آشنایی برای ازدواج؟ مسئله این نیست مسئله این است که هر اشنایی قواعد خاص خود را دارد.
دوستی در دانشگاه
سال دوم دانشگاه بودم، توی سلف گاه گاهی می دیدمش. پسر خوب و موجهی بود. چند بار اتفاقی در حیاط یک جا نشستیم. خیلی زود متوجه شدم که نسبت به من توجه خاصی دارد. راستش من هم از او خوشم امده بود. بعد از چند روز یکبار که در حیاط شسته بودم، کنار من نشست و سر صحبت را باز کرد. دانشجوی کارشناسی ارشد بود. از شهرستان به تهران امده بود و در خوابگاه سکونت داشت. کمی در مورد رشته ی تحصیلی من، و چیزهای دیگر سوال کرد. من هم که از شهرستانی خیلی دور تر از شهر او امده بودم و ساکن خوابگاه، از دوری و دلتنگی خانواده برایش گفتم.
خیلی زود با هم احساس نزدیکی کردیم. اوایل در دانشگاه قرار می گذاشتیم و بعد چند بار با هم بیرون رفتیم. تا اینکه برای من خواستگاری پیدا شد و خانواده ام خواستند تا برای مراسم به شهرمان بروم. وقتی موضوع را به او گفتم، ناراحت شد و گفت خیلی زود با خانواده اش برای خواستگاری خواهند آمد. بعد از چند روز به من گفت که والدینش مخالف ازدواج او و من هستند ومی گویند که اختلاف فرهنگی شهر ها و آداب و رسوم مان آزار دهنده می شود. در ضمن چون او تک پسر خانواده است باید بعد از اتمام تحصیلاتش به شهر خودشان برگردد و من اگر بخواهم با او زندگی کنم باید این را بپذیرم.. .
****
تغییر روش زندگی، کمی در روش های انتخاب همسر هم تغییر ایجاد شده است، اما باز هم امن ترین و بهترین روش همان روش سنتی خودمان است حال با کمی مخلفات اما واقعیت این است که این روزها با حضور بیشتر خانم ها در جامعه و آشنایی دختر و پسر ها با هم، خیلی اوقات این اشنایی از مسیر خود طرفین ایجاد می شود. یعنی عروس و داماد آینده خودشان یک دیگر را می بینند و می پسندند و به خانواده ها اطلاع می دهند. این روش که خیلی اوقات در دانشگاه ها و بین دانشجویان کاربرد دارد، می تواند یک روش صحیح باشد به شرطی که از مسیر درست آن وارد شد.
بالاخره وقتی در یک فضای فرهنگی دختر و پسر کنار هم قرار می گیرند، با یکدیگر بیشتر آشنا شده و ممکن است احساس کنند برای زندگی آینده می توانند شریک مناسبی برای هم باشند. اما چند نکته در مورد ازدواج های دانشجویی وجود دارد:
همین امکان دیدار و با هم در یک فضا درس خواندن، علاوه بر اینکه کمک می کند به شناخت بهتر از یکدیگر،می تواند دلبستگی بدون پشتوانه هم ایجاد کند. اگر دختر و پسر همکلاس باشند، سال ها در یک فضا با هم تحصیل می کنند، این دیدارها وهمکلام شدن ها قبل از اینکه برای آینده تصمیم جدی گرفته باشند، می تواند بسیار مشکل زا باشد. هر جا که چشم و دل گرفتار شد، عقل کارایی خود را از دست می دهد.
در ازدواج های دانشجویی چیزی که باید خیلی به آن دقت کرد، اطلاع دادن به خانواده ها در ابتدای راه است. نباید دختر و پسر خود تا مرحله ی انتخاب پیش بروند. اگر یکدیگر را دیدند و احساس کردند برای زندگی مناسب هستند، خیلی زود والدین شان را در جریان قرار دهند
در محیط دانشگاه، فرد با طیف گسترده ای از افراد رو به رو است که ممکن است فرهنگ متفاوتی داشته باشند. از شهرهایی آمده باشند که کیلومترها با هم فاصله دارند و به آداب و رسوم یا عقایدی پایبند باشند که بسیار با هم متفاوت است. بزرگ ترین مشکل ازدواج های دانشگاهی تفاوت فرهنگی است که بین شهر های مختلف و قومیت های مختلف در کشور ما وجود دارد. ممکن است خود دختر و پسر در ابتدای راه گمان کنند،همین که انها یکدیگر را می خواهندف کفایت می کند اما حتی اگر والدین شان هم راضی باشند، بعد از ازدواج و از بین رفتن هیجان اولیه این تفاوت ها بیشتر خودش را نشان می دهد و می تواند باعث اختلاف شود.
موضوع دیگر ازدواج های دانشجویی عدم استقلال کامل دختر و پسر است. این مشکل بیشتر در پسرها وجود دارد. انها هنوز درسشان تمام نشده و سربازی هم پیش رو دارند و البته موضوع شغل هم مطرح است. البته اگر دو نفر باعلم به قبول مشکلات در دوره ای خاص و با حمایت خانواده ها اقدام به این کار کنند، این مشکل چندان جدی نیست اما وجود دارد و باید قبل از انتخاب خود به جوانب آن فکر کرد. در ازدواج های دانشجویی چیزی که باید خیلی به آن دقت کرد، اطلاع دادن به خانوده ها در ابتدای راه است. نباید دختر و پسر خود تا مرحله ی انتخاب پیش بروند. اگر یکدیگر را دیدند و احساس کردند برای زندگی مناسب هستند، خیلی زود والدین شان را در جریان قرار دهند. اگر قرار است مخالفتی باشند بهتر از قبل از دلبستگی دو نفر به هم مطرح شود. مهم ترین موضوع در انتخاب های دانشجویی همین در جریان قرار دادن خانواده هاست.
ازدواج یعنی انتخاب شریکی برای همه ی عمر پس باید تلاش کرد که این انتخاب آگاهانه باشد.
دانشگاه جایی برای درس خواندن یا آشنایی برای ازدواج؟ مسئله این نیست مسئله این است که هر اشنایی قواعد خاص خود را دارد.
دوستی در دانشگاه
سال دوم دانشگاه بودم، توی سلف گاه گاهی می دیدمش. پسر خوب و موجهی بود. چند بار اتفاقی در حیاط یک جا نشستیم. خیلی زود متوجه شدم که نسبت به من توجه خاصی دارد. راستش من هم از او خوشم امده بود. بعد از چند روز یکبار که در حیاط شسته بودم، کنار من نشست و سر صحبت را باز کرد. دانشجوی کارشناسی ارشد بود. از شهرستان به تهران امده بود و در خوابگاه سکونت داشت. کمی در مورد رشته ی تحصیلی من، و چیزهای دیگر سوال کرد. من هم که از شهرستانی خیلی دور تر از شهر او امده بودم و ساکن خوابگاه، از دوری و دلتنگی خانواده برایش گفتم.
خیلی زود با هم احساس نزدیکی کردیم. اوایل در دانشگاه قرار می گذاشتیم و بعد چند بار با هم بیرون رفتیم. تا اینکه برای من خواستگاری پیدا شد و خانواده ام خواستند تا برای مراسم به شهرمان بروم. وقتی موضوع را به او گفتم، ناراحت شد و گفت خیلی زود با خانواده اش برای خواستگاری خواهند آمد. بعد از چند روز به من گفت که والدینش مخالف ازدواج او و من هستند ومی گویند که اختلاف فرهنگی شهر ها و آداب و رسوم مان آزار دهنده می شود. در ضمن چون او تک پسر خانواده است باید بعد از اتمام تحصیلاتش به شهر خودشان برگردد و من اگر بخواهم با او زندگی کنم باید این را بپذیرم.. .
****
تغییر روش زندگی، کمی در روش های انتخاب همسر هم تغییر ایجاد شده است، اما باز هم امن ترین و بهترین روش همان روش سنتی خودمان است حال با کمی مخلفات اما واقعیت این است که این روزها با حضور بیشتر خانم ها در جامعه و آشنایی دختر و پسر ها با هم، خیلی اوقات این اشنایی از مسیر خود طرفین ایجاد می شود. یعنی عروس و داماد آینده خودشان یک دیگر را می بینند و می پسندند و به خانواده ها اطلاع می دهند. این روش که خیلی اوقات در دانشگاه ها و بین دانشجویان کاربرد دارد، می تواند یک روش صحیح باشد به شرطی که از مسیر درست آن وارد شد.
بالاخره وقتی در یک فضای فرهنگی دختر و پسر کنار هم قرار می گیرند، با یکدیگر بیشتر آشنا شده و ممکن است احساس کنند برای زندگی آینده می توانند شریک مناسبی برای هم باشند. اما چند نکته در مورد ازدواج های دانشجویی وجود دارد:
همین امکان دیدار و با هم در یک فضا درس خواندن، علاوه بر اینکه کمک می کند به شناخت بهتر از یکدیگر،می تواند دلبستگی بدون پشتوانه هم ایجاد کند. اگر دختر و پسر همکلاس باشند، سال ها در یک فضا با هم تحصیل می کنند، این دیدارها وهمکلام شدن ها قبل از اینکه برای آینده تصمیم جدی گرفته باشند، می تواند بسیار مشکل زا باشد. هر جا که چشم و دل گرفتار شد، عقل کارایی خود را از دست می دهد.
در ازدواج های دانشجویی چیزی که باید خیلی به آن دقت کرد، اطلاع دادن به خانواده ها در ابتدای راه است. نباید دختر و پسر خود تا مرحله ی انتخاب پیش بروند. اگر یکدیگر را دیدند و احساس کردند برای زندگی مناسب هستند، خیلی زود والدین شان را در جریان قرار دهند
در محیط دانشگاه، فرد با طیف گسترده ای از افراد رو به رو است که ممکن است فرهنگ متفاوتی داشته باشند. از شهرهایی آمده باشند که کیلومترها با هم فاصله دارند و به آداب و رسوم یا عقایدی پایبند باشند که بسیار با هم متفاوت است. بزرگ ترین مشکل ازدواج های دانشگاهی تفاوت فرهنگی است که بین شهر های مختلف و قومیت های مختلف در کشور ما وجود دارد. ممکن است خود دختر و پسر در ابتدای راه گمان کنند،همین که انها یکدیگر را می خواهندف کفایت می کند اما حتی اگر والدین شان هم راضی باشند، بعد از ازدواج و از بین رفتن هیجان اولیه این تفاوت ها بیشتر خودش را نشان می دهد و می تواند باعث اختلاف شود.
موضوع دیگر ازدواج های دانشجویی عدم استقلال کامل دختر و پسر است. این مشکل بیشتر در پسرها وجود دارد. انها هنوز درسشان تمام نشده و سربازی هم پیش رو دارند و البته موضوع شغل هم مطرح است. البته اگر دو نفر باعلم به قبول مشکلات در دوره ای خاص و با حمایت خانواده ها اقدام به این کار کنند، این مشکل چندان جدی نیست اما وجود دارد و باید قبل از انتخاب خود به جوانب آن فکر کرد. در ازدواج های دانشجویی چیزی که باید خیلی به آن دقت کرد، اطلاع دادن به خانوده ها در ابتدای راه است. نباید دختر و پسر خود تا مرحله ی انتخاب پیش بروند. اگر یکدیگر را دیدند و احساس کردند برای زندگی مناسب هستند، خیلی زود والدین شان را در جریان قرار دهند. اگر قرار است مخالفتی باشند بهتر از قبل از دلبستگی دو نفر به هم مطرح شود. مهم ترین موضوع در انتخاب های دانشجویی همین در جریان قرار دادن خانواده هاست.
ازدواج یعنی انتخاب شریکی برای همه ی عمر پس باید تلاش کرد که این انتخاب آگاهانه باشد.