یه داستان کوتاه قشنگ فقط بخون مهم نیست سپاس بدی یا نه

[سوزان 14]

مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!
در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید …
با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد..
او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان
بود، به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:
««دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دوستت دارم بابایی »»
…..
…..
روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!!

[سوربهی222]

من اینو یک شب تو کتاب خوندم یعنی تا حد مرگ اشک ریختم

[سوزان 14]

به خدا نمیدونم من بودم خودمو نمیکشتم ولی تا اخر عمر خودمو نمیبخشیدم

[moon like]

بمیره راستی بچه 4 ساله میتونه چیزی بنویسه درووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووغه

[سوزان 14]

عزیزم کار نشد نداره که من داداشم5سالشه اعداد وانگلیسی والفبا رو میتونه بنویسه از وقتی بالا بالا اومده چرا که نه

[سوزان 14]

ممنون از نظرات و سپاس هاتون

[no~name]

الان من دارم نظر ميدم ميگم خوبع
بعد مديراي محترم اسپم حساب ميكنن
جالبه

[00sadegh00]

پسر 4 ساله مگه میتونه بنویسه ؟؟ :|