14-08-2012، 12:55
(آخرین ویرایش در این ارسال: 14-08-2012، 13:13، توسط میگ میگ سبنا.)
موشی در خانه تله موش دید ،به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.همه گفتند:تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
چند روز بعد،ماری در تله افتاد و زن خانه را که به سراغش رفته بود را گزید؛ بازماندگان از مرغ برایش سوپ درست کردند؛گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند؛ و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و تمام این مدت موش در سوراخ دیوار می نگریست و می گرست.
مولانا:در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی و تنها یک گناه وجود دارد
و آن جهل است.
چند روز بعد،ماری در تله افتاد و زن خانه را که به سراغش رفته بود را گزید؛ بازماندگان از مرغ برایش سوپ درست کردند؛گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند؛ و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و تمام این مدت موش در سوراخ دیوار می نگریست و می گرست.
مولانا:در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی و تنها یک گناه وجود دارد
و آن جهل است.