30-07-2014، 22:21
می دونی دلتنگی یعنی چی ؟
دلتنگی یعنی اینکه بشینی با یادش به خاطراتت فک کنی …
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شروع اشکهای لعنتی …
.
.
یه آدمایی هستن که دلت رو واسه آدمایی که نیستن تنگ می کنن …
.
.
“دل”
این کلمه ی بی نقطه ، گاهی برایت تنگ می شود تا حد یک نقطه …
.
.
دلتنگی های من به تو رفته اند …
آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند !
.
.
دلم تنگ می شود گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطیلی در زمستان
چهار «خنده ی بلند»
و پنج « انگشت » دوست داشتنی !
.
.
گاهی که دلم عجیب می گیرد ، دیگر ول نمیکند …
.
.
به مدت تمام دلتنگی هایم به من بدهکاری ، وعده ی ما باشد روزی که دلتنگم شدی …
.
.
دلم عجیب تنگ شده برای تمام لحظه هایی که دلت عجیب برایم تنگ میشد …
.
.
دلتنگی تموم نمیشه ، فقط از روزی به روز دیگه منتقل میشه !
.
.
اولش دلت برا اون آدم تنگ میشه ، بعد دلت برا اون روزاتون تنگ میشه ، آخرش دلت برا خودت تنگ میشه ؛ آدمی که تو اون روزا بودی و دیگه نیستی …
.
.
هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم …
نه برای تو !!! برای کسی که فکر میکردم تویی …
.
.
دلم برای خودم تنگ شده ، همونی که قبلا بودم ، همونی که هنوز قلبش نشکسته بود !
.
.
دلتنگی ام را با تو تقسیم می کنم …
دلم مال تو ، تنگنایش برای من …
.
.
خیاط خوبی است خدا اما دل مرا به عمد یا سهو ، نمیدانم ؟ شاید بی هوا “تنگ” به سینه ام کوک زد …
.
.
یه وقتایی هست که جواب همه نگرانیات و دلتنگیات میشه یه جمله :
“بهم گیر نده ، حوصله ندارم”
.
.
وقتی تمام بدنم از دلتنگی درد می کند کجاست مخدر آغوشت ؟؟؟
.
.
اگر دلت گرفت ، سکوت کن !
این روزها هیچکس معنای دلتنگی را نمیفهمد …
.
.
دلتنگ کودکیم ، یادش بخیر …
قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد …
.
.
کاش جایی برویم تابلویی داشته باشد که رویش خدا نوشته باشد :
“پایان تمام دلتنگی ها”
.
.
برگرد …
این دل هرچه تنگ تر شود ، جای خودت تنگ تر میشود …
.
.
سهم دلتنگی من قطره اشکی ست که در پشت قدم های تو آرام چکید !
.
.
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود نه با دکمه های سرد کیبورد …
دلتنگی را با اشک می نویسند !
.
.
سخت است میدانی ؟
این همه دل در دنیا هست که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود !
.
.
یه زمانهایی میرسه که واحد سنجش دلتنگی ، “نگاه به موبایل بر ثانیه” میشه …
.
.
اصلا من به درک ؛ دل خیابانهای شهر تنگ شده برای رد پایت !
دلتنگی یعنی اینکه بشینی با یادش به خاطراتت فک کنی …
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شروع اشکهای لعنتی …
.
.
یه آدمایی هستن که دلت رو واسه آدمایی که نیستن تنگ می کنن …
.
.
“دل”
این کلمه ی بی نقطه ، گاهی برایت تنگ می شود تا حد یک نقطه …
.
.
دلتنگی های من به تو رفته اند …
آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند !
.
.
دلم تنگ می شود گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطیلی در زمستان
چهار «خنده ی بلند»
و پنج « انگشت » دوست داشتنی !
.
.
گاهی که دلم عجیب می گیرد ، دیگر ول نمیکند …
.
.
به مدت تمام دلتنگی هایم به من بدهکاری ، وعده ی ما باشد روزی که دلتنگم شدی …
.
.
دلم عجیب تنگ شده برای تمام لحظه هایی که دلت عجیب برایم تنگ میشد …
.
.
دلتنگی تموم نمیشه ، فقط از روزی به روز دیگه منتقل میشه !
.
.
اولش دلت برا اون آدم تنگ میشه ، بعد دلت برا اون روزاتون تنگ میشه ، آخرش دلت برا خودت تنگ میشه ؛ آدمی که تو اون روزا بودی و دیگه نیستی …
.
.
هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم …
نه برای تو !!! برای کسی که فکر میکردم تویی …
.
.
دلم برای خودم تنگ شده ، همونی که قبلا بودم ، همونی که هنوز قلبش نشکسته بود !
.
.
دلتنگی ام را با تو تقسیم می کنم …
دلم مال تو ، تنگنایش برای من …
.
.
خیاط خوبی است خدا اما دل مرا به عمد یا سهو ، نمیدانم ؟ شاید بی هوا “تنگ” به سینه ام کوک زد …
.
.
یه وقتایی هست که جواب همه نگرانیات و دلتنگیات میشه یه جمله :
“بهم گیر نده ، حوصله ندارم”
.
.
وقتی تمام بدنم از دلتنگی درد می کند کجاست مخدر آغوشت ؟؟؟
.
.
اگر دلت گرفت ، سکوت کن !
این روزها هیچکس معنای دلتنگی را نمیفهمد …
.
.
دلتنگ کودکیم ، یادش بخیر …
قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد …
.
.
کاش جایی برویم تابلویی داشته باشد که رویش خدا نوشته باشد :
“پایان تمام دلتنگی ها”
.
.
برگرد …
این دل هرچه تنگ تر شود ، جای خودت تنگ تر میشود …
.
.
سهم دلتنگی من قطره اشکی ست که در پشت قدم های تو آرام چکید !
.
.
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود نه با دکمه های سرد کیبورد …
دلتنگی را با اشک می نویسند !
.
.
سخت است میدانی ؟
این همه دل در دنیا هست که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود !
.
.
یه زمانهایی میرسه که واحد سنجش دلتنگی ، “نگاه به موبایل بر ثانیه” میشه …
.
.
اصلا من به درک ؛ دل خیابانهای شهر تنگ شده برای رد پایت !