22-07-2014، 14:31
خداوند متعال در چهارمين آيه سوره مباركه قدر ميفرمايد:
« تنزّل الملائكه و الرّوح فيها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرماني (براي تقدير هركاري) فرود آيند.»
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «ليله القدر» دارد، و در آيات سوم و چهارم سوره دخان نيز:
« فيها يفرَق كلّ أمرٍ حكيم؛ (1) در آن شب، هر فرماني، برحسب حكمت صادر ميشود.»
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زيرا هيأت نحوي باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذيرش يا تكلف يا هر دو مينمايد. ظاهر اين فعلها، خبر از تفريق و تنزل امر در ليلهالقدرهاي آينده ميدهد.
اين امر كه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت نازل ميشدهاست، در هر شب قدر، بايد بر كسي نازل و تبيين و تحكيم يا كشف شود كه به افق نبوت نزديك و پيوسته باشد.
قبول اصل وصايت رسول اكرم و امامت، ناشي از اين معني و مبتني بر همين اساس است.
هنگامي كه كسي قرآن را به عنوان كلام خدا پذيرفت به اين معني كه همه سورهها و آيات آن را پذيرفته است و يك مسلمان واقعي هم كسي است كه تسليم همه آيات قرآن باشد، پس هر مسلماني الزاماً بايد سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قيامت بپذيرد و لازمه پذيرفتن آن، آيه (تنزّل الملائكه...) كه هر فرد با ايماني ناگزير از قبول آن است، اين است كه بپذيرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امري فرود ميآيند و اين امر يك متولي و ولي ميخواهد كه متولي و ولي آن امر باشد. اينكه خداوند در آيات سوم و چهارم سوره دخان ميفرمايد:
« در آن شب هر فرماني، برحسب حكمت صادر ميشود٭ فرماني از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهايم.»
دلالت بر تكرار و تجديد فرق و ارسال در آن شب دارد و به اين معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل ميشوند؛ پس بايد به طور مدام شخصي به عنوان «ولي» اين امر باشد كه به سوي او نازل و ارسال گردند كه او همان ولي جهان و جهانيان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همين سبب، هركس ادعا كرد كه من ولي امر هستم، بايد ثابت كند كه اين امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و ميشوند، و چون هيچ كس جز پيامبر و اوصياء معصومينش علیهم السلام نميتوانند مدعي اين امر باشند و اساساً هم نيستند، بايد از اوصياء و پيامبر همواره كسي باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب يزدان هر امري بر او نازل شود.
آيه مورد بحث، يكي از مستدلترين آيات قرآن كريم بر ضرورت وجود هميشگي يك ولي امر از جانب خداست كه امين بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهي باشد، و آن همان امام معصوم علیه السلام است.
و هركس نزول پيوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذيرد كه اگر به قرآن ايمان دارد بايد بپذيرد، ناگزير بايد ولي امر را هم بپذيرد وگرنه كافر به بعضي از آيات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنين كسي بنابر بيان خود قرآن كريم كافر واقعي است.
چنان كه خداوند در آيات 150 و 151 سوره نساء ميفرمايد:
« إنّ الّذين يكفرون بالله و رسله و يريدون ان يفرّقوا بين الله و رسله و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و يريدون أن يتّخذوا بين ذلك سبيلاً٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرين عذاباً مهينا؛ كساني كه به خدا و پيامبران خدا كافر شدهاند و ميخواهند بين خدا و رسولانش جدايي اندازند و ميگويند به برخي ايمان ميآوريم و به بعضي كافر ميشويم و ميخواهند در اين ميان (بينابين) اتخاذ كنند، اينان حقا كافرند و ما براي كفركيشان عذاب خواركنندهاي مهيا كردهايم.»
و ميبينيد كه خداوند، كساني را كه پارهاي از آيات خدا را بپذيرند و برخي را نپذيرند، كافر حقيقي ميداند.
بنابراين مؤمن حقيقي كسي است كه هم استمرار ليلهالقدر را تا قيامت پذيرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولي امر، و امام معصومي كه امر الهي را دريافت ميكند و امين بر آن در جهت پاسداري، بهكار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ يعني همان بزرگواري كه در زمان وجود مقدس بقيهالله الاعظم حضرت مهدي(عج) ميباشد و به همين سبب پيامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شيعه و سني از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند:
« من أنكر المهدي فقد كفر؛(2) كسي كه وجود مهدي را انكار كند، رهسپار ديار كفر شده است.»
و در كتب شيعه، از اين قبيل احاديث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طريق از جد عاليقدرشان و از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمودهاند:
« القائم من ولدي اسمه إسمي و كنيته كنيتي و شمائله شمائلي و سنّته سنتي يقيم النّاس علي ملتّي و شريعتي و يدعوهم إلي كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعني و من عصاه عصاني، و من أنكره في غيبته فقد أنكرني، و من كذبه فقد كذّبني، و من صدّقه فقد صدّقني، إلي الله اشكو المكذّبين لى فى أمره، و الجاهدين لقولي و المضلّين لأمتّي عن طريقته و سيعلم الذين ظلموا ايّ منقلبٍ ينقلبون؛(3)
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنيه او، كنيه من «ابوالقاسم» و سيماي او سيماي من و سنت او سنت من است، دين و آيين و ملت و شريعت مرا در بين مردم برپا ميدارد و آنان را به كتاب خداي عزوجل فراميخواند. كسي كه او را طاعت كند، مرا پيروي كرده و كسي كه او را نافرماني كند، مرا نافرماني كرده است و كسي كه او را در دوران غيبتش انكار كند، تحقيقاً مرا انكار كرده و كسي كه او را تكذيب كند هر آينه مرا تكذيب كرده و كسي كه او را تصديق كند، هر آينه مرا تصديق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذيب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار ميكنند و امت مرا از راه او گمراه ميسازند، به خدا شكايت ميبرم. بهزودي آنها كه ستم كردند و ميدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونيها مجازات ستمگريهاي خود را در دنيا و آخرت خواهند ديد).»
در اين حديث شريف انكار و تكذيب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذيب پيامبر به حساب آمده است، و در نتيجه همه پيامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاري به وادي كفر خواهد بود.
علي بن ابراهيم قمي در تفسيري درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر ميگويد:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان علیه السلام نازل ميشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقديم ميدارند.
و همين محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتي از حضرتش پرسيدند: آيا شما ميدانيد كه ليله القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:
« چگونه ندانيم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف ميكنند.»(4)
حضرت امام سجاد علیه السلام، در اين باره، ميفرمايند:
« همانا سال به سال در شب قدر تفسير و بيان كارها، بر ولي امر (امام زمان علیه السلام) فرود ميآيد.»
و نيز آن حضرت فرمودهاند:
« اي گروه شيعه، با سوره « انا انزلناه في ليله القدر» با مخالفين امامت ائمه معصومين علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنيد تا كامياب و پيروز شويد، به خدا كه آن سوره، پس از پيغمبر اكرم حجت خداي تبارك و تعالي است بر مردم، و آن سوره آقاي دين شماست و نهايت دانش و آگاهي ماست. اي گروه شيعه، با «حم و الكتاب المبين؛ انا انزلناه في ليله مباركه اناكنا منذرين» مخاصمه و مناظره كنيد، زيرا اين آيات مخصوص واليان امر امامت بعد از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است.»
همچنين از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
« به شب قدر ايمان بياوريد، زيرا آن شب براي علي بن ابيطالب علیه السلام و يازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.»
از آنچه كه نگارش يافت، استفاده ميشود كه شب قدر تا قيامت باقي است و در هر شب قدر هم ولي امر و صاحب امري هست كه آن امر را دريافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجه بن الحسن المهدي، ارواحنا فدا، است و براي آنكه بهتر بدانيم كه ليله القدر بيانگر مقام شامخ ولايت اهل بيت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخيز ميباشد. حديثي را هم كه در بخش فضيلتهاي حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، ملاحظه ميكنيم كه در آن به طور كنايه از آن بانوي عظيم القدر تعبير به ليله القدر شده است و آن در تفسير فرات بن ابراهيم از حضرت صادق علیه السلامنقل شده كه فرمودهاند:
« «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسي كه فاطمه سلام الله علیها را آنگونه كه بايد، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.»
و اين اشاره به مقام ولايت آن بانوي معصوم سلام الله علیها نيز دارد.
و از طرفي، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود ميآيد، نزولگاه نور پاك امامان معصوم علیهم السلام نيز وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است؛ كه حقيقتاً هركس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پيبرد، شب قدر را درك كرده است.
« تنزّل الملائكه و الرّوح فيها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرماني (براي تقدير هركاري) فرود آيند.»
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «ليله القدر» دارد، و در آيات سوم و چهارم سوره دخان نيز:
« فيها يفرَق كلّ أمرٍ حكيم؛ (1) در آن شب، هر فرماني، برحسب حكمت صادر ميشود.»
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زيرا هيأت نحوي باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذيرش يا تكلف يا هر دو مينمايد. ظاهر اين فعلها، خبر از تفريق و تنزل امر در ليلهالقدرهاي آينده ميدهد.
اين امر كه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت نازل ميشدهاست، در هر شب قدر، بايد بر كسي نازل و تبيين و تحكيم يا كشف شود كه به افق نبوت نزديك و پيوسته باشد.
قبول اصل وصايت رسول اكرم و امامت، ناشي از اين معني و مبتني بر همين اساس است.
هنگامي كه كسي قرآن را به عنوان كلام خدا پذيرفت به اين معني كه همه سورهها و آيات آن را پذيرفته است و يك مسلمان واقعي هم كسي است كه تسليم همه آيات قرآن باشد، پس هر مسلماني الزاماً بايد سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قيامت بپذيرد و لازمه پذيرفتن آن، آيه (تنزّل الملائكه...) كه هر فرد با ايماني ناگزير از قبول آن است، اين است كه بپذيرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امري فرود ميآيند و اين امر يك متولي و ولي ميخواهد كه متولي و ولي آن امر باشد. اينكه خداوند در آيات سوم و چهارم سوره دخان ميفرمايد:
« در آن شب هر فرماني، برحسب حكمت صادر ميشود٭ فرماني از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهايم.»
دلالت بر تكرار و تجديد فرق و ارسال در آن شب دارد و به اين معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل ميشوند؛ پس بايد به طور مدام شخصي به عنوان «ولي» اين امر باشد كه به سوي او نازل و ارسال گردند كه او همان ولي جهان و جهانيان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همين سبب، هركس ادعا كرد كه من ولي امر هستم، بايد ثابت كند كه اين امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و ميشوند، و چون هيچ كس جز پيامبر و اوصياء معصومينش علیهم السلام نميتوانند مدعي اين امر باشند و اساساً هم نيستند، بايد از اوصياء و پيامبر همواره كسي باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب يزدان هر امري بر او نازل شود.
آيه مورد بحث، يكي از مستدلترين آيات قرآن كريم بر ضرورت وجود هميشگي يك ولي امر از جانب خداست كه امين بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهي باشد، و آن همان امام معصوم علیه السلام است.
و هركس نزول پيوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذيرد كه اگر به قرآن ايمان دارد بايد بپذيرد، ناگزير بايد ولي امر را هم بپذيرد وگرنه كافر به بعضي از آيات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنين كسي بنابر بيان خود قرآن كريم كافر واقعي است.
چنان كه خداوند در آيات 150 و 151 سوره نساء ميفرمايد:
« إنّ الّذين يكفرون بالله و رسله و يريدون ان يفرّقوا بين الله و رسله و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و يريدون أن يتّخذوا بين ذلك سبيلاً٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرين عذاباً مهينا؛ كساني كه به خدا و پيامبران خدا كافر شدهاند و ميخواهند بين خدا و رسولانش جدايي اندازند و ميگويند به برخي ايمان ميآوريم و به بعضي كافر ميشويم و ميخواهند در اين ميان (بينابين) اتخاذ كنند، اينان حقا كافرند و ما براي كفركيشان عذاب خواركنندهاي مهيا كردهايم.»
و ميبينيد كه خداوند، كساني را كه پارهاي از آيات خدا را بپذيرند و برخي را نپذيرند، كافر حقيقي ميداند.
بنابراين مؤمن حقيقي كسي است كه هم استمرار ليلهالقدر را تا قيامت پذيرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولي امر، و امام معصومي كه امر الهي را دريافت ميكند و امين بر آن در جهت پاسداري، بهكار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ يعني همان بزرگواري كه در زمان وجود مقدس بقيهالله الاعظم حضرت مهدي(عج) ميباشد و به همين سبب پيامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شيعه و سني از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند:
« من أنكر المهدي فقد كفر؛(2) كسي كه وجود مهدي را انكار كند، رهسپار ديار كفر شده است.»
و در كتب شيعه، از اين قبيل احاديث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طريق از جد عاليقدرشان و از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمودهاند:
« القائم من ولدي اسمه إسمي و كنيته كنيتي و شمائله شمائلي و سنّته سنتي يقيم النّاس علي ملتّي و شريعتي و يدعوهم إلي كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعني و من عصاه عصاني، و من أنكره في غيبته فقد أنكرني، و من كذبه فقد كذّبني، و من صدّقه فقد صدّقني، إلي الله اشكو المكذّبين لى فى أمره، و الجاهدين لقولي و المضلّين لأمتّي عن طريقته و سيعلم الذين ظلموا ايّ منقلبٍ ينقلبون؛(3)
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنيه او، كنيه من «ابوالقاسم» و سيماي او سيماي من و سنت او سنت من است، دين و آيين و ملت و شريعت مرا در بين مردم برپا ميدارد و آنان را به كتاب خداي عزوجل فراميخواند. كسي كه او را طاعت كند، مرا پيروي كرده و كسي كه او را نافرماني كند، مرا نافرماني كرده است و كسي كه او را در دوران غيبتش انكار كند، تحقيقاً مرا انكار كرده و كسي كه او را تكذيب كند هر آينه مرا تكذيب كرده و كسي كه او را تصديق كند، هر آينه مرا تصديق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذيب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار ميكنند و امت مرا از راه او گمراه ميسازند، به خدا شكايت ميبرم. بهزودي آنها كه ستم كردند و ميدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونيها مجازات ستمگريهاي خود را در دنيا و آخرت خواهند ديد).»
در اين حديث شريف انكار و تكذيب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذيب پيامبر به حساب آمده است، و در نتيجه همه پيامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاري به وادي كفر خواهد بود.
علي بن ابراهيم قمي در تفسيري درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر ميگويد:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان علیه السلام نازل ميشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقديم ميدارند.
و همين محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتي از حضرتش پرسيدند: آيا شما ميدانيد كه ليله القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:
« چگونه ندانيم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف ميكنند.»(4)
حضرت امام سجاد علیه السلام، در اين باره، ميفرمايند:
« همانا سال به سال در شب قدر تفسير و بيان كارها، بر ولي امر (امام زمان علیه السلام) فرود ميآيد.»
و نيز آن حضرت فرمودهاند:
« اي گروه شيعه، با سوره « انا انزلناه في ليله القدر» با مخالفين امامت ائمه معصومين علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنيد تا كامياب و پيروز شويد، به خدا كه آن سوره، پس از پيغمبر اكرم حجت خداي تبارك و تعالي است بر مردم، و آن سوره آقاي دين شماست و نهايت دانش و آگاهي ماست. اي گروه شيعه، با «حم و الكتاب المبين؛ انا انزلناه في ليله مباركه اناكنا منذرين» مخاصمه و مناظره كنيد، زيرا اين آيات مخصوص واليان امر امامت بعد از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است.»
همچنين از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
« به شب قدر ايمان بياوريد، زيرا آن شب براي علي بن ابيطالب علیه السلام و يازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.»
از آنچه كه نگارش يافت، استفاده ميشود كه شب قدر تا قيامت باقي است و در هر شب قدر هم ولي امر و صاحب امري هست كه آن امر را دريافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجه بن الحسن المهدي، ارواحنا فدا، است و براي آنكه بهتر بدانيم كه ليله القدر بيانگر مقام شامخ ولايت اهل بيت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخيز ميباشد. حديثي را هم كه در بخش فضيلتهاي حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، ملاحظه ميكنيم كه در آن به طور كنايه از آن بانوي عظيم القدر تعبير به ليله القدر شده است و آن در تفسير فرات بن ابراهيم از حضرت صادق علیه السلامنقل شده كه فرمودهاند:
« «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسي كه فاطمه سلام الله علیها را آنگونه كه بايد، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.»
و اين اشاره به مقام ولايت آن بانوي معصوم سلام الله علیها نيز دارد.
و از طرفي، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود ميآيد، نزولگاه نور پاك امامان معصوم علیهم السلام نيز وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است؛ كه حقيقتاً هركس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پيبرد، شب قدر را درك كرده است.