وجه جالب ماجرا اما برای ایرانیان می تواند این باشد که نام بوتفلیقه اولا با قرارداد 1975 میان ایران و عراق و ثانیا با وساطت برای آزادی دکتر علی شریعتی از زندان و با دستور مستقیم شاه گره خورده است.
اعلام کاندیداتوری عبدالعزیز بوتفلیقه در انتخابات ریاست جمهوری الجزایر می تواند یک خبر عادی در کنار دیگر اخبار باشد. این که رئیس جمهوری الجزایر که دیپلماتی کارکشته و حالا سالمند است قصد دارد بار دیگر رییس جمهوراین کشور شمال آفریقا شود چندان نباید جای تحلیل داشته باشد.
وجه جالب ماجرا اما برای ایرانیان - خاصه دوستداران دکترعلی شریعتی – این است که نام بوتفلیقه اولا با قرارداد 1975 ومیانجی گری بر سر اروند رود میان ایران و عراق و ثانیا با وساطت برای آزادی شریعتی از زندان و با دستور مستقیم شاه گره خورده است.
ماجرا از زبان دکتر سید محمد مهدی جعفری از این قرار است:
«شاه و صدام در الجزایر قرارداد صلح ایران و عراق را امضا کرده بودند. در آن زمان عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر امور خارجه الجزایر بود و در آن مدت بسیار به شاه خدمت کرده و به او نزدیک شده بود. بوتفلیقه پس از امضای قرارداد از شاه شیرینی میخواهد. طبق روال معمول، وزرای خارجه در چنین مواقعی پول دریافت میکنند. شاه میگوید من در حال حاضر چیزی همراه خود ندارم، وقتی به تهران رفتم شیرینی شما را تقدیم میکنم. اما بوتفلیقه به شاه میگوید خواسته من چیزی است که شما در حال حاضر هم در اختیار دارید و آن آزادی دکتر شریعتی است.
شاه پس از مکثی کوتاه موافقت خود را اعلام میکند. شاه به محض ورود به فرودگاه تهران، نصیری، رییس ساواک را به زندان میفرستد که دکتر شریعتی را آزاد کند. همه از این تصمیم جا میخورند، یکی از اعضای ساواک، رسولی یا عطارپور (حسینزاده) میگفت که بدون حکم دادستانی و خروج نام دکتر شریعتی از افراد تحت تعقیب، نمیتوان چنین کاری کرد، شبانه هم کسی نیست این کار را انجام دهد. با این اوصاف چون حکم اعلیحضرت بود، خودشان سندی از سوی دادستانی درست میکنند و شریعتی شبانه آزاد شد.
دکتر میناچی هم که در سلولی نزدیک دکتر شریعتی بود، تعریف میکند نیمه شب وقتی شریعتی را میبردند، ما همه جا خوردیم که چه شده و با اعضای سلولهای دیگر فریاد زدیم که شریعتی را کجا میبرید؟ سرانجام به دکتر شریعتی میگویند به خانواده زنگ بزنید، که بیایند و شما را ببرند و ایشان هم به برادر خانم خود آقای شریعت رضوی زنگ میزند که بیایند و او همان شب به خانه بازمیگردد.»
بدین ترتیب دکتر علی شریعتی این امکان را می یابد که نوروز 1354 را در خانه باشد و یکی از معدود فیلم هایی که دکتر را در حیاط خانه ( خیابان جمال زاده) نشان می دهد مربوط به ایام پس از این آزادی است.
اهمیت این خاطره به این خاطر هم هست که یکی از نهادهای تاریخی با گرایش خاص ادعا می کند آزادی دکتر شریعتی در واپسین روز سال 1353 و در آستانه عید نوروز در پی گزارش مثبت ساواک درباره او و یک هفته قبل از پایان سال و نه ناگهانی بوده است. به همین خاطر سید محمد صدر خواهر زاده امام موسی صدر و معاون وزارت امور خارجه در دولت آقای خاتمی در گفت و گویی با روزنامه اعتماد در اول آبان سال 1390 گفته است:
« من سفری به الجزایر داشتم تا پیام آقای خاتمی رابه عبدالعزیز بوتفلیقه، رییسجمهور آن کشور - که از مبارزان انقلاب الجزایر علیه فرانسویها و از مرتبطین با دکتر شریعتی بود - ابلاغ کنم. نکتهای هم همیشه در ذهنم بود و میخواستم از او بپرسم. در کاخ ریاست جمهوری، بوتفلیقه استقبال بسیار گرمی از ما کرد و با بنده در حالی که معاون وزیر بودم، 3 ساعت و نیم ملاقات کرد و پس از ملاقات نیز برخلاف رسم معمول تا بیرون سالن آمد، حتی در طول مصاحبه مطبوعاتی کنار من ایستاد و تا کنار اتومبیل بدرقه ام کرد.
در حالی که این رفتار فقط با مقام همتا صورت میگیرد.پس از سخنان رسمی به او گفتم من یک سوال خصوصی دارم و آن هم مربوط به دکتر شریعتی است. گفت بگویید. گفتم: دکتر شریعتی پس از یک دوره فعالیت در حسینیه ارشاد، توسط شاه دستگیر شد، اما یک مرتبه آزاد شد. در همان زمان شایع شد که با وساطت شما او آزاد شده است و این آزادی، همزمان با امضای قرارداد 1975 ایران و عراق در الجزایر بود که شما درانعقاد آن نقش اساسی داشتید و گفته میشد شاه که از این اتفاق بسیارخوشحال بود. به شما گفته بود تو جایزهای از من نمیخواهی؟ شماهم گفته بودید دکتر شریعتی را از زندان آزاد کنید. شاه هم که در موقعیت عکسالعملی قرار گرفته بود با درخواست او موافقت میکند.
عبدالعزیز بوتفلیقه متولد سال 1937 میلادی است که به سال خورشیدی 1316 می شود. یعنی حدودا 4 سال از دکتر شریعتی کوچک تر بوده است. جالب این که او متولد الجزایر نیست و در مراکش به دنیا آمده اما نقش او در جبهه آزادی بخش الجزایر چنان بود که تبار مراکشی اش مانع از ارتقای سیاسی پس از استقلال این کشور نشد.
انتظار می رود اگر بار دیگر او رییس جمهور شود و به ایران سفری داشته باشد امکان بازگویی این خاطره از زبان خود او و در یک حضور دانشگاهی یا در دیدار با خانواده شریعتی فراهم اید تا ثبت آن به عنوان سند بهانه را از مخالفان و منتقدان شریعتی که درباره دلیل آزادی او از زندان در اواخر سال 53 ادعای دیگر را مطرح می کنند سلب کند.
اعلام کاندیداتوری عبدالعزیز بوتفلیقه در انتخابات ریاست جمهوری الجزایر می تواند یک خبر عادی در کنار دیگر اخبار باشد. این که رئیس جمهوری الجزایر که دیپلماتی کارکشته و حالا سالمند است قصد دارد بار دیگر رییس جمهوراین کشور شمال آفریقا شود چندان نباید جای تحلیل داشته باشد.
وجه جالب ماجرا اما برای ایرانیان - خاصه دوستداران دکترعلی شریعتی – این است که نام بوتفلیقه اولا با قرارداد 1975 ومیانجی گری بر سر اروند رود میان ایران و عراق و ثانیا با وساطت برای آزادی شریعتی از زندان و با دستور مستقیم شاه گره خورده است.
ماجرا از زبان دکتر سید محمد مهدی جعفری از این قرار است:
«شاه و صدام در الجزایر قرارداد صلح ایران و عراق را امضا کرده بودند. در آن زمان عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر امور خارجه الجزایر بود و در آن مدت بسیار به شاه خدمت کرده و به او نزدیک شده بود. بوتفلیقه پس از امضای قرارداد از شاه شیرینی میخواهد. طبق روال معمول، وزرای خارجه در چنین مواقعی پول دریافت میکنند. شاه میگوید من در حال حاضر چیزی همراه خود ندارم، وقتی به تهران رفتم شیرینی شما را تقدیم میکنم. اما بوتفلیقه به شاه میگوید خواسته من چیزی است که شما در حال حاضر هم در اختیار دارید و آن آزادی دکتر شریعتی است.
شاه پس از مکثی کوتاه موافقت خود را اعلام میکند. شاه به محض ورود به فرودگاه تهران، نصیری، رییس ساواک را به زندان میفرستد که دکتر شریعتی را آزاد کند. همه از این تصمیم جا میخورند، یکی از اعضای ساواک، رسولی یا عطارپور (حسینزاده) میگفت که بدون حکم دادستانی و خروج نام دکتر شریعتی از افراد تحت تعقیب، نمیتوان چنین کاری کرد، شبانه هم کسی نیست این کار را انجام دهد. با این اوصاف چون حکم اعلیحضرت بود، خودشان سندی از سوی دادستانی درست میکنند و شریعتی شبانه آزاد شد.
دکتر میناچی هم که در سلولی نزدیک دکتر شریعتی بود، تعریف میکند نیمه شب وقتی شریعتی را میبردند، ما همه جا خوردیم که چه شده و با اعضای سلولهای دیگر فریاد زدیم که شریعتی را کجا میبرید؟ سرانجام به دکتر شریعتی میگویند به خانواده زنگ بزنید، که بیایند و شما را ببرند و ایشان هم به برادر خانم خود آقای شریعت رضوی زنگ میزند که بیایند و او همان شب به خانه بازمیگردد.»
بدین ترتیب دکتر علی شریعتی این امکان را می یابد که نوروز 1354 را در خانه باشد و یکی از معدود فیلم هایی که دکتر را در حیاط خانه ( خیابان جمال زاده) نشان می دهد مربوط به ایام پس از این آزادی است.
بدین ترتیب دکتر علی شریعتی این امکان را می یابد که نوروز 1354 را در خانه باشد و یکی از معدود فیلم هایی که دکتر را در حیاط خانه ( خیابان جمال زاده) نشان می دهد مربوط به ایام پس از این آزادی است
آشنایی و دوستی علی شریعتی با عبدالعزیز بوتفلیقه ریشه در دوران دانشجویی در دهه 40 خورشیدی و در فرانسه داشت و چون دکتر شریعتی از علاقه مندان جبهه آزادی بخش الجزایر بود و بوتفلیقه ریاست شاخه جوانان در پاریس را بر عهده داشت میان آن دو رابطه دوستانه ای برقرارشد.اهمیت این خاطره به این خاطر هم هست که یکی از نهادهای تاریخی با گرایش خاص ادعا می کند آزادی دکتر شریعتی در واپسین روز سال 1353 و در آستانه عید نوروز در پی گزارش مثبت ساواک درباره او و یک هفته قبل از پایان سال و نه ناگهانی بوده است. به همین خاطر سید محمد صدر خواهر زاده امام موسی صدر و معاون وزارت امور خارجه در دولت آقای خاتمی در گفت و گویی با روزنامه اعتماد در اول آبان سال 1390 گفته است:
« من سفری به الجزایر داشتم تا پیام آقای خاتمی رابه عبدالعزیز بوتفلیقه، رییسجمهور آن کشور - که از مبارزان انقلاب الجزایر علیه فرانسویها و از مرتبطین با دکتر شریعتی بود - ابلاغ کنم. نکتهای هم همیشه در ذهنم بود و میخواستم از او بپرسم. در کاخ ریاست جمهوری، بوتفلیقه استقبال بسیار گرمی از ما کرد و با بنده در حالی که معاون وزیر بودم، 3 ساعت و نیم ملاقات کرد و پس از ملاقات نیز برخلاف رسم معمول تا بیرون سالن آمد، حتی در طول مصاحبه مطبوعاتی کنار من ایستاد و تا کنار اتومبیل بدرقه ام کرد.
در حالی که این رفتار فقط با مقام همتا صورت میگیرد.پس از سخنان رسمی به او گفتم من یک سوال خصوصی دارم و آن هم مربوط به دکتر شریعتی است. گفت بگویید. گفتم: دکتر شریعتی پس از یک دوره فعالیت در حسینیه ارشاد، توسط شاه دستگیر شد، اما یک مرتبه آزاد شد. در همان زمان شایع شد که با وساطت شما او آزاد شده است و این آزادی، همزمان با امضای قرارداد 1975 ایران و عراق در الجزایر بود که شما درانعقاد آن نقش اساسی داشتید و گفته میشد شاه که از این اتفاق بسیارخوشحال بود. به شما گفته بود تو جایزهای از من نمیخواهی؟ شماهم گفته بودید دکتر شریعتی را از زندان آزاد کنید. شاه هم که در موقعیت عکسالعملی قرار گرفته بود با درخواست او موافقت میکند.
وقتی این شنیدهها را برای بوتفلیقه بازگو کردم، تایید کرد و گفت دقیقا همین گونه بود و من از شاه ایران خواستم که دکتر شریعتی را آزاد کند و این کار را انجام داد تا تشکری بابت امضای قرارداد الجزایر کرده باشد
وقتی این شنیدهها را برای بوتفلیقه بازگو کردم، تایید کرد و گفت دقیقا همین گونه بود و من از شاه ایران خواستم که دکتر شریعتی را آزاد کند و این کار را انجام داد تا تشکری بابت امضای قرارداد الجزایر کرده باشد.» عبدالعزیز بوتفلیقه متولد سال 1937 میلادی است که به سال خورشیدی 1316 می شود. یعنی حدودا 4 سال از دکتر شریعتی کوچک تر بوده است. جالب این که او متولد الجزایر نیست و در مراکش به دنیا آمده اما نقش او در جبهه آزادی بخش الجزایر چنان بود که تبار مراکشی اش مانع از ارتقای سیاسی پس از استقلال این کشور نشد.
انتظار می رود اگر بار دیگر او رییس جمهور شود و به ایران سفری داشته باشد امکان بازگویی این خاطره از زبان خود او و در یک حضور دانشگاهی یا در دیدار با خانواده شریعتی فراهم اید تا ثبت آن به عنوان سند بهانه را از مخالفان و منتقدان شریعتی که درباره دلیل آزادی او از زندان در اواخر سال 53 ادعای دیگر را مطرح می کنند سلب کند.