امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اخه چرا.....

#1
داستان عشق علی و مریم


شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :



سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ...........


پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند
SadSadSadSad
اگه خوشتون اومد سپاس بدین

پاسخ
 سپاس شده توسط melodi+ ، مخ دخترا ، *devil black* ، nakisa. ، _VaMPiRe_ ، AmItiSe ، P.R.K.SH ، any body ، aCrimoniouSs ، Magical Girl ، lakyboy ، ✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘ ، فائزه زینلی ، black devil ، mersde13 ، مینا92 ، sara h ، sara ss501 ، ÐeaÐ GiЯl ، ღSηow Princessღ ، *Nafas* ، Armina ، ashkyakhee ، mahyar 021 ، پارمیداnbp ، ჩяσOσкєη ժяєαм ، ~~sweet love~~ ، ⍩ᴏɴᴇ ʙᴏʏ⍩ ، "SoLmAz RaD" ، parisa16
آگهی
#2
چی بگم .....
خیلی قشنگ بود cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#3
خيلي اين داستانه قشنگه عاشقشمممممممممممممم!
cof cof
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#4
وایی چه بد Sad
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#5
تککککککککککککککککررررررررررررااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررریییییییی​ییییییییییییی...خودم گذاشته بودمش...
در كشور ما پادشاهي بود كه براي سرگرمي اش بازي ترتيب داده بود كه 2 نفر روز ترازو ميرفتند و هر كدام كه سبك تر بود را ميكشتند . از بخت بد من ، منو يارم با هم افتاديم . من 10 روز غذا نخوردم تا سبك شم و يارم كشته نشه ولي حيف كه روز مسابقه يارم به پاش سنگ بسته بود ... 4xv
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#6
خیلییییییییییییییییییییی داستان خوبیهcrying
واقعا میرزه ادم وقتشوبذاره اینو بخونهSleepy
plαy wιтн тнe вιɢ ɢυɴѕ
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#7
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
پاسخ
#8
اینقدر قشنگ بود که جای حرف زدن باقی نمیذارهcrying
اخه چرا..... 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ჯ Simón ჯ ، sara ss501
#9
من دارم گریه می کنم اخی علی و مریم الهی بمیرم تو اون دنیا بهم میرسن اخی الهی
HeartHeart:من همون مر سده ی قبلی ام
پرسید به خاطر چه زنده هستی با این که دلم می خواست با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو بهش گفتم به خاطر هی چیز پرسید پس به خاطر کی زنده هستی با این که دلم فریاد میزد به خاطر تو با بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ کس ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زندست
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501
#10
زیراHeartBig GrinBig Grin
فقط خدا
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان