01-07-2014، 14:35
تاریخ ایرانی: بر اساس اسناد منتشر شده آدولف آیشمن، یکی از طراحان اصلی هولوکاست چندین سال پیش از دستگیری طی نامهای به "کنراد آدنائر" اولین صدراعظم آلمان غربی خواستار بازگشت به کشورش و توضیح در مورد آنچه که در دوران هیتلر اتفاق افتاد، شده بود.
به گزارش روزنامه گاردین، متن نامه آیشمن در کتاب اخیر "بتینا استانگنس" مورخ برجسته در هامبورگ منتشر شده است. استانگنس این نامه را در آرشیو دولتی آلمان پیدا کرده است. آیشمن در نامهای که آن را در ۱۹۵۶، به صدراعظم آلمان غربی نوشته، آورده است: اکنون نوبت من است تا چهره واقعی خود را به نمایش بگذارم و اینگونه خشمم را تسکین دهم.
وی که در زمان نگارش نامه تقریبا پنجاه سال داشته، در ادامه نامه خود خطاب به آدنائر آورده است که باید به او اجازه داده شود تا به وطن بازگشته و به جوانان کشورش بگوید که واقعیات دوران هیتلر چه بود. آیشمن میگوید: نمیدانم که سرنوشت چه قدر اجازه زندگی در این دنیا را به من میدهد. تنها میدانم کسی باید باشد تا از زبان خود، تمام وقایع گذشته را برای نسل آینده آلمان نقل کند.
آنچه که در این نامه جالب به نظر میرسد استفاده آیشمن از کلماتی چون "اتفاقات" و "برنامهها" در مورد فاجعه هولوکاست و کشتارهای عظیمی بود که حکومت هیتلر در آن دوره انجام داد و میلیون ها نفر از مردم بیگناه را به کام مرگ کشاند. او در انتهای نامه پذیرفته است که در رهبری و هدایت این حوادث نقش پررنگی را داشته است. اعتراف آیشمن به پذیرش مسئولیت کشتار دسته جمعی یهودیان از جمله موارد جالب توجهی است که وی در نامه خود به آن اشاره کرده است. این در حالیست که او ۴ سال بعد و زمان محاکمه از سوی اسراییل چنین اتهاماتی را هرگز قبول نکرد.
آیشمن در آغاز جنگ جهانی دوم به درجه سروانی اس.اس ارتقا یافت و با تلاش مستمر خود در بیرون راندن یهودیان از سرزمین رایش سوم تا درجه سرهنگی بالا رفت. اتهام اصلی او در دوران حکومت هیتلر انتقال یهودیان از سراسر اروپا به اردوگاههای مرگ بود. او در سال ۱۹۴۴ به مجارستان که در تصرف آلمان بود فرستاده شد. آیشمن در پایان جنگ جهانی دوم به عنوان خلبان آلمانی توسط ارتش آمریکا دستگیر شد، اما توانست در اوائل ۱۹۴۶ فرار کند و سالها در مناطق مختلف آلمان پنهان شود. در سال ۱۹۵۰ با کمک نیروهای زیرزمینی اس. اس ( نیروهای نظامی آلمان در دوران جنگ جهانی دوم ) با نام "نیکولاس کلمنت"به ایتالیا رفت و از آنجا روانه آرژانتین شد و تا سال ۱۹۶۰ تحت همین نام با همسر و فرزندانش در آنجا زندگی کرد.
آیشمن در سال ۱۹۶۰ توسط سرویس امنیتی اسراییل (موساد) شناسایی و از آرژانتین ربوده و به خاک اسرائیل فرستاده شد. محاکمه آیشمن در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۱ در تل آویو آغاز شد. وی در دادگاه اتهاماتش را نپذیرفت و خود را بیگناه دانست، اما دادگاه او را گناهکار تشخیص داد و به مرگ محکوم کرد و در ۳۱ مه سال ۱۹۶۱ در زندان رمله به طناب دار آویخته شد. جنازه وی در یک قایق پلیس در دریای مرکزی سوزانده شد و خاکسترش را به دریا ریختند.
پس از اعدام آیشمن انتقادات زیادی در رابطه با اعدام وی مطرح شد. فیلسوف سیاسی "هانا آرنت" در کتاب "آیشمن در اورشلیم" دادگاه و حکم آیشمن را به نقد کشید. وی جامعه اسراییل و سیاستمداران اسراییلی بهویژه بنگورین را به دلیل مجموعهای از اشتباهات، از ربودن غیرقانونی آیشمن گرفته تا کیفیت ضعیف ترجم آلمانی محاکمه سرزنش کرد. او همچنین از کوتاهی در گوش کردن به سخنان شهود وکیل مدافع، استنتاج نادرست دادگاه تجدیدنظر و شتاب برای اجرای حکم اعدام در همان روزی که تقاضای عفو رد شد انتقاد کرد. آرنت معتقد است که نه احساس گناه و نه تنفر در چهره آیشمن به هنگام محاکمه به چشم میخورد، چرا که او در دوران هیتلر صرفاً وظیفهاش را انجام میداد. او فقط از دستورات پیروی نمیکرد، بلکه از قوانین نیز پیروی میکرد.
به گزارش روزنامه گاردین، متن نامه آیشمن در کتاب اخیر "بتینا استانگنس" مورخ برجسته در هامبورگ منتشر شده است. استانگنس این نامه را در آرشیو دولتی آلمان پیدا کرده است. آیشمن در نامهای که آن را در ۱۹۵۶، به صدراعظم آلمان غربی نوشته، آورده است: اکنون نوبت من است تا چهره واقعی خود را به نمایش بگذارم و اینگونه خشمم را تسکین دهم.
وی که در زمان نگارش نامه تقریبا پنجاه سال داشته، در ادامه نامه خود خطاب به آدنائر آورده است که باید به او اجازه داده شود تا به وطن بازگشته و به جوانان کشورش بگوید که واقعیات دوران هیتلر چه بود. آیشمن میگوید: نمیدانم که سرنوشت چه قدر اجازه زندگی در این دنیا را به من میدهد. تنها میدانم کسی باید باشد تا از زبان خود، تمام وقایع گذشته را برای نسل آینده آلمان نقل کند.
آنچه که در این نامه جالب به نظر میرسد استفاده آیشمن از کلماتی چون "اتفاقات" و "برنامهها" در مورد فاجعه هولوکاست و کشتارهای عظیمی بود که حکومت هیتلر در آن دوره انجام داد و میلیون ها نفر از مردم بیگناه را به کام مرگ کشاند. او در انتهای نامه پذیرفته است که در رهبری و هدایت این حوادث نقش پررنگی را داشته است. اعتراف آیشمن به پذیرش مسئولیت کشتار دسته جمعی یهودیان از جمله موارد جالب توجهی است که وی در نامه خود به آن اشاره کرده است. این در حالیست که او ۴ سال بعد و زمان محاکمه از سوی اسراییل چنین اتهاماتی را هرگز قبول نکرد.
آیشمن در آغاز جنگ جهانی دوم به درجه سروانی اس.اس ارتقا یافت و با تلاش مستمر خود در بیرون راندن یهودیان از سرزمین رایش سوم تا درجه سرهنگی بالا رفت. اتهام اصلی او در دوران حکومت هیتلر انتقال یهودیان از سراسر اروپا به اردوگاههای مرگ بود. او در سال ۱۹۴۴ به مجارستان که در تصرف آلمان بود فرستاده شد. آیشمن در پایان جنگ جهانی دوم به عنوان خلبان آلمانی توسط ارتش آمریکا دستگیر شد، اما توانست در اوائل ۱۹۴۶ فرار کند و سالها در مناطق مختلف آلمان پنهان شود. در سال ۱۹۵۰ با کمک نیروهای زیرزمینی اس. اس ( نیروهای نظامی آلمان در دوران جنگ جهانی دوم ) با نام "نیکولاس کلمنت"به ایتالیا رفت و از آنجا روانه آرژانتین شد و تا سال ۱۹۶۰ تحت همین نام با همسر و فرزندانش در آنجا زندگی کرد.
آیشمن در سال ۱۹۶۰ توسط سرویس امنیتی اسراییل (موساد) شناسایی و از آرژانتین ربوده و به خاک اسرائیل فرستاده شد. محاکمه آیشمن در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۱ در تل آویو آغاز شد. وی در دادگاه اتهاماتش را نپذیرفت و خود را بیگناه دانست، اما دادگاه او را گناهکار تشخیص داد و به مرگ محکوم کرد و در ۳۱ مه سال ۱۹۶۱ در زندان رمله به طناب دار آویخته شد. جنازه وی در یک قایق پلیس در دریای مرکزی سوزانده شد و خاکسترش را به دریا ریختند.
پس از اعدام آیشمن انتقادات زیادی در رابطه با اعدام وی مطرح شد. فیلسوف سیاسی "هانا آرنت" در کتاب "آیشمن در اورشلیم" دادگاه و حکم آیشمن را به نقد کشید. وی جامعه اسراییل و سیاستمداران اسراییلی بهویژه بنگورین را به دلیل مجموعهای از اشتباهات، از ربودن غیرقانونی آیشمن گرفته تا کیفیت ضعیف ترجم آلمانی محاکمه سرزنش کرد. او همچنین از کوتاهی در گوش کردن به سخنان شهود وکیل مدافع، استنتاج نادرست دادگاه تجدیدنظر و شتاب برای اجرای حکم اعدام در همان روزی که تقاضای عفو رد شد انتقاد کرد. آرنت معتقد است که نه احساس گناه و نه تنفر در چهره آیشمن به هنگام محاکمه به چشم میخورد، چرا که او در دوران هیتلر صرفاً وظیفهاش را انجام میداد. او فقط از دستورات پیروی نمیکرد، بلکه از قوانین نیز پیروی میکرد.