30-06-2014، 22:21
تاریخ ایرانی: هر یک از کشورهای امریکای جنوبی دههها با دیکتاتوری دست به گریبان بودهاند. در پاراگوئه از ۱۹۵۴ تا ۱۹۸۹، اروگوئه از ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۵، شیلی از ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰، آرژانتین از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳ و دوباره از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ و برزیل از ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵.
حال پس از گذشت سالها از آن دوران تاریک و پر از خفقان، این کشورها یک به یک به مرور گذشته و بررسی حقایق وقایع آن سالها روی آوردهاند و کمیسیونها و کمیتههای ویژهای را برای تحقیق در زمینه موارد بیشمار نقض حقوق بشر تشکیل دادهاند و در تمام این کشورها، به جز برزیل، برای آن دسته از ماموران امنیتی و مقامات پلیس و ارتش که به نقض حقوق بشر متهم شدهاند، دادگاه تشکیل شده است. این بار نوبت برزیل است که با گذشته تیره و تار خود کنار بیاید.
«ورا پِیوا» چهار دهه است که سعی میکند از سرنوشت پدرش که در سال ۱۹۷۱ توسط ماموران حکومت دیکتاتوری نظامی برزیل ربوده شده بود، خبری به دست آورد. روبنس پیوا، عضو سابقه کنگره برزیل، یکی از مشهورترین «گمشدههای» این کشور محسوب میشود و حالا سرنوشت او و بسیاری دیگر قرار است در کمیسیونی ویژه مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد. ورا پیوا میگوید: «آخرین باری که شنیدیم کسی او را دیده یا از او خبری دارد، فهمیدیم که پدرم در زندان است و مورد شکنجه وحشیانه ماموران قرار گرفته است.»
پیوا که اکنون ۵۷ سال دارد، میگوید: «من دختر او هستم و میخواهم بدانم حقیقت چیست و چه بر سر پدرم آمده، ولی مهمتر از آن این است که کشور حقیقت وقایع آن سالهای شوم را بداند تا بتواند راحتتر و در مسیر درست به سمت آینده گام بردارد.»
مدتها پس از آنکه چند کشور امریکای جنوبی، یعنی شیلی، آرژانتین و اروگوئه پذیرفتند که باید گذشته را کاوید و به تحقیق درباره وقایع تاریخ خشونتبار خود پرداختند، دولت برزیل هم در ماه نوامبر سال گذشته پذیرفت که کمیسیون ویژه حقیقتیاب برای بررسی موارد نقض حقوق بشر در دوران دیکتاتوری نظامی این کشور، که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ کشور را در کنترل خود داشت، تشکیل شود.
انتظار میرود تحقیقات این کمیسیون ۲ سال طول بکشد. فعالیت این کمیسیون در حالی آغاز میشود که دیلما روسف، رییسجمهور برزیل، که خود از کسانی بود که به سبب اعتراض و مخالفت با رژیم دیکتاتوری در اوایل دهه ۱۹۷۰ به زندان رفته و شکنجه شده بود، نخستین سال فعالیت خود را به عنوان سکاندار کشوری به پایان میرساند که اقتصادش با سرعت در حال رشد است و میخواهد در جامعه جهانی جایگاه مناسبی برای خود بیابد.
گفته میشود در دوران حکومت دیکتاتوری نظامی در برزیل که با کودتای تحت پشتیبانی امریکا روی کار آمد، بیش از ۴۵۰ نفر کشته یا ربوده و ناپدید شدند و هزاران نفر دیگر هم مورد شکنجه قرار گرفته و یا تبعید شدند. در مورد جنایات و جرایم نقض حقوق بشر این دوران توافق عمومی وجود دارد، اما در سال ۱۹۷۹ همزمان با انتقال آرام قدرت به حکومت مردمی، قانون معافیت از تعقیب تصویب شد که تاکنون اجازه نداده است مدارک و اسناد دولتی، که گویای جزئیات وقایع آن سالها هستند، در اختیار عموم قرار گیرد.
نتایج کمیسیون حقیقتیاب به برگزاری دادگاه نخواهد انجامید، ولی پس از ۱۶ سال که کشور به دست روسای جمهوری اداره شده که خود زمانی از زندانیان حکومت نظامیان بودهاند، مدافعان این کمیسیون معتقدند که تحقیق جامع و دقیق درباره وقایع آن دوره به کشور کمک خواهد کرد تا با گذشته خود روبرو شود. نتایج این کمیسیون خواهد توانست به دورهای از معافیت و مصونیت و مخفیکاری برای ناقضان حقوق بشر پایان دهد.
رژیم دیکتاتوری برزیل از نظر خشونت و جنایتهای صورت گرفته پرونده پاکتری نسبت به دیکتاتوریهای دیگر کشورهای امریکای جنوبی داشته، ولی قربانیان این دوره و خویشاوندان آنها و فعالان حقوق بشر به درستی میگویند که در موضوع عواقب و اثرات یک دهه سرکوب، مقیاس و بزرگی ملاکی برای قضاوت نیست.
فعالان سیاسی تنها قربانیان دیکتاتوری نظامیان برزیل نبودند، بلکه آن رژیم تاب تحمل هنرمندان، روشنفکران و موسیقیدانان را هم نداشت. گائتانو ولوسو، موسیقیدان برجسته و مشهور میگوید: «فریاد و ضجه شکنجهشدگان را در نیمههای شب میشنیدم.» او در اواخر دهه ۱۹۶۰ دو ماه را در زندانی مخوف گذراند و بلافاصله پس از آزادی به لندن گریخت. وی میگوید: «کمیسیون حقیقتیاب به معنای جامعهای سالمتر خواهد بود... اگر موفق باشد، جامعه برزیل را از آن قهقرای اخلاقی که رژیم دیکتاتوری ایجاد کرده بود، بیرون خواهد کشید و از ما ملت و کشوری خواهد ساخت که به شدت به رعایت حقوق بشر متعهد است.» وی میافزاید: «دوران دیکتاتوری برای کسانی که باور به دموکراسی داشتند کابوسی دهشتناک بود، ولی این نقشی بود که ابرقدرتهای درگیر در جنگ سرد برای برزیل تعیین کرده بودند و گریزی از آن نبود.»
تحلیلگران همچنین امیدوارند که تحقیقات این کمیسیون میتواند حقایق بسیاری را درباره نقش ایالات متحده در آن دوره روشن سازد. واشنگتن پرونده سیاهی در کشورهای امریکای جنوبی داشته و از تمام جنبشها و جناحهای سیاسی که با تهدید بالقوه شیوع کمونیسم مخالف بودند حمایتهای گستردهٔ مالی و نظامی کرده است، بیتوجه به ماهیت این جنبشها و روسایشان و اعتبار آنها از منظر رعایت حقوق بشر و اصول دموکراسی.
پیتر حکیم، رییس سازمان گفتوگو میان کشورهای قاره امریکا، سازمانی در واشنگتن که به امور کشورهای قاره امریکا میپردازد، میگوید: «البته واضح است که ایالات متحده در این زمینه نقش داشته، اما این کشور در تمام منطقه این نقش را ایفا کرده است. دیکتاتوری برزیل به اندازه دیکتاتوری آرژانتین یا شیلی خونخوار و خشونتبار نبود و دخالت ایالات متحده در این کشور متعادلتر از جاهای دیگر بوده است.»
حامیان تحقیق درباره وقایع آن دوره میگویند شناسایی مقصر در برابر آشتی ملی، که نتیجه مطلوب تحقیقات خواهد بود، اهمیت زیادی ندارد. آنتونیو کمپوس، وکیلی که مدارکی را تقدیم کمیسیون حقیقتیاب خواهد کرد، میگوید: «کمیسیون حقیقتیاب بر روابط میان دیلما با واشنگتن تأثیری نخواهد گذاشت، ولی دورهای سیاه در روابط برزیل و ایالات متحده را آشکار خواهد ساخت.»
مدارکی که به تازگی از حالت محرمانه خارج شدهاند نشان میدهند که حکومت نظامی برزیل با حمایت لجستیک و نظامی ایالات متحده به قدرت رسید و در سال ۱۹۶۴ رییسجمهور چپگرای این کشور، خوآئو گولارت را از کشور اخراج کرد. پس از آن حکومتی که در ابتدا دیکتاتوری نظامی «نرم» تلقی میشد به طور فزاینده و در طول دهه بعد از آن به شدت به سرکوب روی آورد. آخرین اهداف خشونتآمیز این حکومت هم گروههای پارتیزان ضددولتی بودند که روسف جوان هم عضو یکی از آنها بود.
روبنس پیوا، به گفته دخترش، یکی از مشهورترین و شاخصترین ربوده شدههای آن دوران به شمار میآید، زیرا سیاستمداری محترم و خانوادهدار بود، نه جوانی سودایی و تندرو که در مخالف با رژیم دست به اسلحه برداشته باشد. ورا پیوا میگوید خانوادهاش اطلاع چندانی از سرنوشت پدرش ندارند. او پس از آنکه جایگاهش در مجلس قانونگذاری برزیل در پی کودتای نظامی از دست رفت، همچنان ارتباطاتش را با دوستان و همفکرانش حفظ کرد.
ورا معتقد است پس از آنکه پدرش نامهای از یک تبعیدی در شیلی، که آن زمان هنوز تحت اداره سالوادور آلنده بود (که در سال ۱۹۷۳ با کودتا از قدرت برکنار شد)، دریافت کرد مقامات حکومت برزیل به این نتیجه رسیدند که او با سازمانهای شبهنظامی پارتیزان مخالف حکومت ارتباط و از آنها اطلاعاتی در اختیار دارد.
وی میگوید در سال ۱۹۷۱ دو مامور لباس شخصی حکومتی او را پس از بازگشت از ساحل، در ریودوژانیرو دستگیر کردند. اکثر اعضای خانواده او، از جمله همسرش، هم بازداشت شدند ولی در هفتههای بعد یکی پس از دیگری آزادشان کردند. تنها حدسی که خانواده پیوا میزنند این است که پدر خانواده زیر شکنجههای سنگین و غیرانسانی ماموران جان داده است.
دیوید فلیچر، کارشناس امور سیاسی در دانشگاه برازیلیا معتقد است تأخیر در آغاز فرایند پاسخگویی حکومت درباره این موارد جرم به این خاطر است که ارتش روند انتقال کشور به حکومت دموکراتیک را زیر نظر خود گرفته و منافع خود را در این میان تأمین کرده است. وی میگوید: «ارتش خواهان عدم انجام کوچکترین تحقیق و تفحص در این زمینه است. آنها میانهای با هیچ کمیسیون حقیقتیاب از هر نوعی ندارند و معتقدند قانون عفو عمومی کافی است و دیگر نباید به این موضوعات پرداخت و گذشته را به حال خود رها کرد.»
از سوی دیگر تحلیلگران میگویند تأثیر احزاب سیاسیای که در آن زمان با رژیم همکاری میکردند و هنوز هم در فضای سیاسی کشور فعال هستند، یک دلیل توجیهکننده دیگر برای تشکیل این کمیسیون و تحقیقات است. باید خاطرنشان کرد که از سال ۱۹۹۵، تمام روسایجمهور برزیل شخصاً مارگزیدهٔ حکومت نظامیان بودهاند. فرناندو هنریک کاردوسو از جناح راست میانه، در آن زمان به پاریس و شیلی تبعید شده بود و لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا از جناح چپ (که پس از کاردوسو و پیش از روسف سکان هدایت دولت را برعهده داشت) به عنوان رهبر کارگران مدتها در زندان به سر برد. پیوا میگوید: «امیدوارم این کمیسیون پرده از حقایق بردارد. هیچ آیندهٔ نو و روشنی را نمیتوان بر پایه دروغ و تزویر بنا کرد.»
حال پس از گذشت سالها از آن دوران تاریک و پر از خفقان، این کشورها یک به یک به مرور گذشته و بررسی حقایق وقایع آن سالها روی آوردهاند و کمیسیونها و کمیتههای ویژهای را برای تحقیق در زمینه موارد بیشمار نقض حقوق بشر تشکیل دادهاند و در تمام این کشورها، به جز برزیل، برای آن دسته از ماموران امنیتی و مقامات پلیس و ارتش که به نقض حقوق بشر متهم شدهاند، دادگاه تشکیل شده است. این بار نوبت برزیل است که با گذشته تیره و تار خود کنار بیاید.
«ورا پِیوا» چهار دهه است که سعی میکند از سرنوشت پدرش که در سال ۱۹۷۱ توسط ماموران حکومت دیکتاتوری نظامی برزیل ربوده شده بود، خبری به دست آورد. روبنس پیوا، عضو سابقه کنگره برزیل، یکی از مشهورترین «گمشدههای» این کشور محسوب میشود و حالا سرنوشت او و بسیاری دیگر قرار است در کمیسیونی ویژه مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد. ورا پیوا میگوید: «آخرین باری که شنیدیم کسی او را دیده یا از او خبری دارد، فهمیدیم که پدرم در زندان است و مورد شکنجه وحشیانه ماموران قرار گرفته است.»
پیوا که اکنون ۵۷ سال دارد، میگوید: «من دختر او هستم و میخواهم بدانم حقیقت چیست و چه بر سر پدرم آمده، ولی مهمتر از آن این است که کشور حقیقت وقایع آن سالهای شوم را بداند تا بتواند راحتتر و در مسیر درست به سمت آینده گام بردارد.»
مدتها پس از آنکه چند کشور امریکای جنوبی، یعنی شیلی، آرژانتین و اروگوئه پذیرفتند که باید گذشته را کاوید و به تحقیق درباره وقایع تاریخ خشونتبار خود پرداختند، دولت برزیل هم در ماه نوامبر سال گذشته پذیرفت که کمیسیون ویژه حقیقتیاب برای بررسی موارد نقض حقوق بشر در دوران دیکتاتوری نظامی این کشور، که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ کشور را در کنترل خود داشت، تشکیل شود.
انتظار میرود تحقیقات این کمیسیون ۲ سال طول بکشد. فعالیت این کمیسیون در حالی آغاز میشود که دیلما روسف، رییسجمهور برزیل، که خود از کسانی بود که به سبب اعتراض و مخالفت با رژیم دیکتاتوری در اوایل دهه ۱۹۷۰ به زندان رفته و شکنجه شده بود، نخستین سال فعالیت خود را به عنوان سکاندار کشوری به پایان میرساند که اقتصادش با سرعت در حال رشد است و میخواهد در جامعه جهانی جایگاه مناسبی برای خود بیابد.
گفته میشود در دوران حکومت دیکتاتوری نظامی در برزیل که با کودتای تحت پشتیبانی امریکا روی کار آمد، بیش از ۴۵۰ نفر کشته یا ربوده و ناپدید شدند و هزاران نفر دیگر هم مورد شکنجه قرار گرفته و یا تبعید شدند. در مورد جنایات و جرایم نقض حقوق بشر این دوران توافق عمومی وجود دارد، اما در سال ۱۹۷۹ همزمان با انتقال آرام قدرت به حکومت مردمی، قانون معافیت از تعقیب تصویب شد که تاکنون اجازه نداده است مدارک و اسناد دولتی، که گویای جزئیات وقایع آن سالها هستند، در اختیار عموم قرار گیرد.
نتایج کمیسیون حقیقتیاب به برگزاری دادگاه نخواهد انجامید، ولی پس از ۱۶ سال که کشور به دست روسای جمهوری اداره شده که خود زمانی از زندانیان حکومت نظامیان بودهاند، مدافعان این کمیسیون معتقدند که تحقیق جامع و دقیق درباره وقایع آن دوره به کشور کمک خواهد کرد تا با گذشته خود روبرو شود. نتایج این کمیسیون خواهد توانست به دورهای از معافیت و مصونیت و مخفیکاری برای ناقضان حقوق بشر پایان دهد.
رژیم دیکتاتوری برزیل از نظر خشونت و جنایتهای صورت گرفته پرونده پاکتری نسبت به دیکتاتوریهای دیگر کشورهای امریکای جنوبی داشته، ولی قربانیان این دوره و خویشاوندان آنها و فعالان حقوق بشر به درستی میگویند که در موضوع عواقب و اثرات یک دهه سرکوب، مقیاس و بزرگی ملاکی برای قضاوت نیست.
فعالان سیاسی تنها قربانیان دیکتاتوری نظامیان برزیل نبودند، بلکه آن رژیم تاب تحمل هنرمندان، روشنفکران و موسیقیدانان را هم نداشت. گائتانو ولوسو، موسیقیدان برجسته و مشهور میگوید: «فریاد و ضجه شکنجهشدگان را در نیمههای شب میشنیدم.» او در اواخر دهه ۱۹۶۰ دو ماه را در زندانی مخوف گذراند و بلافاصله پس از آزادی به لندن گریخت. وی میگوید: «کمیسیون حقیقتیاب به معنای جامعهای سالمتر خواهد بود... اگر موفق باشد، جامعه برزیل را از آن قهقرای اخلاقی که رژیم دیکتاتوری ایجاد کرده بود، بیرون خواهد کشید و از ما ملت و کشوری خواهد ساخت که به شدت به رعایت حقوق بشر متعهد است.» وی میافزاید: «دوران دیکتاتوری برای کسانی که باور به دموکراسی داشتند کابوسی دهشتناک بود، ولی این نقشی بود که ابرقدرتهای درگیر در جنگ سرد برای برزیل تعیین کرده بودند و گریزی از آن نبود.»
تحلیلگران همچنین امیدوارند که تحقیقات این کمیسیون میتواند حقایق بسیاری را درباره نقش ایالات متحده در آن دوره روشن سازد. واشنگتن پرونده سیاهی در کشورهای امریکای جنوبی داشته و از تمام جنبشها و جناحهای سیاسی که با تهدید بالقوه شیوع کمونیسم مخالف بودند حمایتهای گستردهٔ مالی و نظامی کرده است، بیتوجه به ماهیت این جنبشها و روسایشان و اعتبار آنها از منظر رعایت حقوق بشر و اصول دموکراسی.
پیتر حکیم، رییس سازمان گفتوگو میان کشورهای قاره امریکا، سازمانی در واشنگتن که به امور کشورهای قاره امریکا میپردازد، میگوید: «البته واضح است که ایالات متحده در این زمینه نقش داشته، اما این کشور در تمام منطقه این نقش را ایفا کرده است. دیکتاتوری برزیل به اندازه دیکتاتوری آرژانتین یا شیلی خونخوار و خشونتبار نبود و دخالت ایالات متحده در این کشور متعادلتر از جاهای دیگر بوده است.»
حامیان تحقیق درباره وقایع آن دوره میگویند شناسایی مقصر در برابر آشتی ملی، که نتیجه مطلوب تحقیقات خواهد بود، اهمیت زیادی ندارد. آنتونیو کمپوس، وکیلی که مدارکی را تقدیم کمیسیون حقیقتیاب خواهد کرد، میگوید: «کمیسیون حقیقتیاب بر روابط میان دیلما با واشنگتن تأثیری نخواهد گذاشت، ولی دورهای سیاه در روابط برزیل و ایالات متحده را آشکار خواهد ساخت.»
مدارکی که به تازگی از حالت محرمانه خارج شدهاند نشان میدهند که حکومت نظامی برزیل با حمایت لجستیک و نظامی ایالات متحده به قدرت رسید و در سال ۱۹۶۴ رییسجمهور چپگرای این کشور، خوآئو گولارت را از کشور اخراج کرد. پس از آن حکومتی که در ابتدا دیکتاتوری نظامی «نرم» تلقی میشد به طور فزاینده و در طول دهه بعد از آن به شدت به سرکوب روی آورد. آخرین اهداف خشونتآمیز این حکومت هم گروههای پارتیزان ضددولتی بودند که روسف جوان هم عضو یکی از آنها بود.
روبنس پیوا، به گفته دخترش، یکی از مشهورترین و شاخصترین ربوده شدههای آن دوران به شمار میآید، زیرا سیاستمداری محترم و خانوادهدار بود، نه جوانی سودایی و تندرو که در مخالف با رژیم دست به اسلحه برداشته باشد. ورا پیوا میگوید خانوادهاش اطلاع چندانی از سرنوشت پدرش ندارند. او پس از آنکه جایگاهش در مجلس قانونگذاری برزیل در پی کودتای نظامی از دست رفت، همچنان ارتباطاتش را با دوستان و همفکرانش حفظ کرد.
ورا معتقد است پس از آنکه پدرش نامهای از یک تبعیدی در شیلی، که آن زمان هنوز تحت اداره سالوادور آلنده بود (که در سال ۱۹۷۳ با کودتا از قدرت برکنار شد)، دریافت کرد مقامات حکومت برزیل به این نتیجه رسیدند که او با سازمانهای شبهنظامی پارتیزان مخالف حکومت ارتباط و از آنها اطلاعاتی در اختیار دارد.
وی میگوید در سال ۱۹۷۱ دو مامور لباس شخصی حکومتی او را پس از بازگشت از ساحل، در ریودوژانیرو دستگیر کردند. اکثر اعضای خانواده او، از جمله همسرش، هم بازداشت شدند ولی در هفتههای بعد یکی پس از دیگری آزادشان کردند. تنها حدسی که خانواده پیوا میزنند این است که پدر خانواده زیر شکنجههای سنگین و غیرانسانی ماموران جان داده است.
دیوید فلیچر، کارشناس امور سیاسی در دانشگاه برازیلیا معتقد است تأخیر در آغاز فرایند پاسخگویی حکومت درباره این موارد جرم به این خاطر است که ارتش روند انتقال کشور به حکومت دموکراتیک را زیر نظر خود گرفته و منافع خود را در این میان تأمین کرده است. وی میگوید: «ارتش خواهان عدم انجام کوچکترین تحقیق و تفحص در این زمینه است. آنها میانهای با هیچ کمیسیون حقیقتیاب از هر نوعی ندارند و معتقدند قانون عفو عمومی کافی است و دیگر نباید به این موضوعات پرداخت و گذشته را به حال خود رها کرد.»
از سوی دیگر تحلیلگران میگویند تأثیر احزاب سیاسیای که در آن زمان با رژیم همکاری میکردند و هنوز هم در فضای سیاسی کشور فعال هستند، یک دلیل توجیهکننده دیگر برای تشکیل این کمیسیون و تحقیقات است. باید خاطرنشان کرد که از سال ۱۹۹۵، تمام روسایجمهور برزیل شخصاً مارگزیدهٔ حکومت نظامیان بودهاند. فرناندو هنریک کاردوسو از جناح راست میانه، در آن زمان به پاریس و شیلی تبعید شده بود و لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا از جناح چپ (که پس از کاردوسو و پیش از روسف سکان هدایت دولت را برعهده داشت) به عنوان رهبر کارگران مدتها در زندان به سر برد. پیوا میگوید: «امیدوارم این کمیسیون پرده از حقایق بردارد. هیچ آیندهٔ نو و روشنی را نمیتوان بر پایه دروغ و تزویر بنا کرد.»