30-06-2014، 21:48
تاریخ ایرانی: همین که ژوزف استالین در سال ۱۹۵۳ چشم از جهان فرو بست، موج برچیدن تندیسهای این رهبر خودکامهٔ شوروی، برکندن تصاویر وی و بازنویسی کتابهای تاریخ هم به راه افتاد. اما در شهر گوری گرجستان، زادگاه استالین یکی از نمادهای قدردانی از وی همچنان دست نخورده برجا ماند: موزهٔ استالین، جایی که هر سال هزاران گردشگر به سراغ آن میآیند تا خانهٔ کودکی استالین را تماشا کنند، چکمههای مارکدار وی را به چشم خود ببینند و احیاناً شراب مورد علاقهاش را خریداری کنند.
اما انگار اوضاع دیگر بر مدار سابق نخواهد چرخید، زیرا به تازگی وزارت فرهنگ گرجستان خبر داده است که در پی تبدیل این موزهٔ قدردانی به نمایشگاه سرکوبگریهای استالین است. گئورگی کاندلاکی، نمایندهٔ مجلس گرجستان که بر این طرح نظارت دارد، میگوید: «این موزه به شکل کنونی برای گرجستان مناسب نیست و در ستایش از استالین برپا شده است.»
به گفتهٔ کاندلاکی، وزارت فرهنگ گرجستان قصد دارد این موزه را با نگاهی جامع به استالینیسم و شبیه به موزهٔ هولوکاست شهر واشینگتن بازآرایی کند و در این پروژهٔ چند میلیون دلاری دولتی- خصوصی که قرار است تا سال آینده تکمیل شود، از صاحبنظران مشهور بینالمللی این حوزه استفاده خواهد شد.
کاندلاکی میگوید: «دو گزینه برای این موزه وجود داشت یکی تعطیل کردن آن و دیگری بازآرایی آن. اما چرا باید آن را تعطیل کنیم؟ این موزه اگر مشهورترین موزهٔ گرجستان نباشد یکی از مشهورترینها است. جاذبهٔ سیاحتی دارد.»
استالین در سال ۱۸۷۸ در شهر گوری در غرب تفلیس چشم به جهان گشود که یک ساعت با پایتخت گرجستان فاصله دارد. قدمت موزهٔ استالین به سال ۱۹۳۷ میرسد، یعنی همان سالی که اوج تصفیههای استالینی بود. لاورنتی بریا، رییس پلیس مخفی شوروی که موظف شده بود خانهٔ فکسنی دوخوابهٔ دوران کودکی استالین را به بنای یادبودی برای رهبر قدر قدرت شوروی تبدیل کند، دستور داد تا کلاهفرنگی یونانی- رومی با شکوهی گرداگرد آن برپا کنند. ساختمان اصلی غولپیکر پشت این بنا در سال ۱۹۵۶ ساخته شد و همان سبک مجلل را دارد.
دولت میخاییل ساکاشویلی، رییسجمهور گرجستان، هوادار استالینزدایی است و به آن به چشم کلید رسیدن به دمکراسی و گرجستان مستقل مینگرد. کلید احیای جمهوری گرجستان که عمر کوتاهش در سال ۱۹۲۱ و با ورود اشغالگران بلشویک پایان یافت.
کاندلاکی میگوید: «شور و شوق فراوانی برای بازسنجی و بازشناسی میزان آسیب وارده به گرجستان توسط استالین و نظامی که به این کشور آورد برپاشده است، نظامی که برای ما بیگانه بود.»
دو سال پیش بود که مقامات گرجستان در تاریکی شب مجسمهٔ براق استالین را پایین کشیدند که از قدیم در جلوی موزه در میدان استالین برپا شده بود. همان موقع، نیکولوس رورا، وزیر فرهنگ گرجستان گفته بود که اکثر گرجستانیها با این نظر وی موافق هستند که استالین «قاتل مردم و سیاستمداری جنایتکار» بود.
اما به نظر بسیاری در شهر گوری، میراث استالین پیچیدهتر از این حرفهاست. راوتی زاوتاشویلی ۲۲ ساله میگوید: «چه خوشمان بیاید چه نیاید اینجا (در گوری) به دنیا آمده است و بزرگ شده است. مایهٔ افتخار این شهر است، نه مایهٔ ننگ.»
موزهٔ کنونی را در دههٔ ۱۹۷۰ برپا کردند و قیافهٔ امروزی آن تغییر چندانی نکرده است. در داخل ساختمان پلهٔ مرمری پهنی به پاگردی میرسد که آراسته به مجسمهٔ نیمتنه و تابلوی رنگ و روغنی از استالین است. از هدیه فروشی موزه هم میتوان دیوان اشعار استالین را خرید. شرابی هم میفروشند که برچسب روی بطریاش آراسته به چهرهٔ استالین است (شراب کمشیرین کیندزماراولی که میگویند مورد علاقهٔ استالین بود).
نانا کالاندادزه، قائممقام موزه میگوید: «آنهایی که برای بازدید میآیند علاقهٔ چندانی به دوران و کارهای استالین ندارند بلکه به شخصیت استالین علاقه دارند که در موزه بازتاب یافته است.»
زنان جوانی که راهنما هستند و عکسها و اسناد روی دیوارها را به گردشگران خارجی نشان میدهند راجع به زندگی دیکتاتور شوروی سخنسرایی میکنند. داستان با شعرسرایی رمانتیک استالین در کودکی آغاز میشود، ماجراجوییهای انقلابیاش را شرح میدهند و ناگهان به جنگ جهانی دوم پرش میکنند که استالین فرماندهٔ کل قوا و نابودکنندهٔ فاشیسم بود. در «تالار هدیهها» نیز صدها هدیهٔ دریافتی استالین در هفتادمین سالگرد تولدش به نمایش درآمده است، مثل تابلوی تک چهرهای که از برگ تنباکو درست شده است و هدیهای از رومانی است.
سپس بازدیدکنندگان به اتاق بیضوی شکل تاریکی میرسند که در وسط آن ماسکی از صورت استالین قرار دارد که بلافاصله پس از مرگ وی قالبگیری شده است. گردشگران عکسی میگیرند و فوری دور میشوند.
پس از سر زدن به اتاقی که همانند دفتر کار استالین در کرملین بازآفرینی شده است و پالتوی معروف فرماندهٔ کل قوا، چکمهها و چپق وی در آن قرار دارد، گشت و گذار در بیرون از موزه ادامه مییابد و بازدیدکنندگان خانهٔ استالین در دوران کودکی و قطاری را که با آن به اجلاس یالتا رفت سیاحت میکنند.
تنها جایی که به طور مستقیم از جنایات استالین ذکری به میان میآید اتاق کوچکی به نام «اتاق سرکوب» است که چهار سال پیش به مجموعهٔ موزه افزوده شد. در این اتاق جزوههای چاپی سادهای از سخنان محرمانهٔ خروشچف و چندین عکس از خانوادههای بومی سرکوب شده به نمایش گذاشتهاند. اما کانون اصلی این اتاق عکسهای بمباران گوری توسط هواپیماهای روسیه طی مناقشهٔ اوستیای جنوبی در سال ۲۰۰۸ است.
در بازآرایی موزه قرار است به موضوعاتی چون اشتراکی کردن مزارع، دوران وحشت بزرگ و اشغال گرجستان که شخص استالین پیشقراول آن بود نیز پرداخته شود. کالاندادزه میگوید: «اکنون فقط به چگونگی زندگی او پرداخته نخواهد شد بلکه به انواع وحشتآفرینیهایی نیز که وجود داشت پرداخته خواهد شد. در ضمن نمایشگاه قدیمی هم به عنوان میراث صنایع دستی حفظ خواهد شد.»
کالاندادزه میگوید: هیچ شکایت مستقیمی راجع به تغییرات آینده به دست موزه نرسیده است اما استالین هنوز بین مردم محلی و به ویژه نسل قدیمیتر محبوبیت دارد. در ۲۱ دسامبر که روز تولد استالین است هواداران پا به سن گذاشتهاش هنوز در بیرون موزه جمع میشوند. البته در سالهای اخیر شمارشان از چند هزار نفر به چند ده نفر کاهش یافته است. احساس اکثر محلیها نسبت به بازآرایی موزه آمیزهای از بیاعتنایی و خوشحالی است.
تایمور ۶۰ ساله، نشسته بر نیمکت پارک و مواظب بازی نوهاش در اطراف آبنمای میدان استالین میگوید: «زاده شدن استالین در شهر کوچک مایهٔ مسرت محلیهاست. استالین شهرت جهانی داشت.» البته تایمور از ایجاد تغییر در موزه حمایت میکند و میگوید الان روزگار عوض شده است و نسل جدیدی آمده است. با اوضاع سیاسی کنونی ما وضعیت قبلی دردسرساز است.
گورام خاچوری ۳۵ ساله که از بازآرایی موزه خبر ندارد، میگوید: «در حال حاضر اکثر بازدیدکنندگان خارجی هستند. خودم در دوران مدرسه دو بار آنجا رفتهام. هرگز فکر نمیکردم تغییر در آن بدهند. دوستانم در مورد این جور چیزها صحبت نمیکنند.»
برای مدرسهروهای کنونی گوری هم استالین محلی از اعراب ندارد. لیوسای ۱۳ ساله میگوید: «در مدرسه حرفی از او نیست. در کتابها خواندهایم که استالینی وجود داشته است، ولی در بین ما صحبتی از استالین نیست.»
اما انگار اوضاع دیگر بر مدار سابق نخواهد چرخید، زیرا به تازگی وزارت فرهنگ گرجستان خبر داده است که در پی تبدیل این موزهٔ قدردانی به نمایشگاه سرکوبگریهای استالین است. گئورگی کاندلاکی، نمایندهٔ مجلس گرجستان که بر این طرح نظارت دارد، میگوید: «این موزه به شکل کنونی برای گرجستان مناسب نیست و در ستایش از استالین برپا شده است.»
به گفتهٔ کاندلاکی، وزارت فرهنگ گرجستان قصد دارد این موزه را با نگاهی جامع به استالینیسم و شبیه به موزهٔ هولوکاست شهر واشینگتن بازآرایی کند و در این پروژهٔ چند میلیون دلاری دولتی- خصوصی که قرار است تا سال آینده تکمیل شود، از صاحبنظران مشهور بینالمللی این حوزه استفاده خواهد شد.
کاندلاکی میگوید: «دو گزینه برای این موزه وجود داشت یکی تعطیل کردن آن و دیگری بازآرایی آن. اما چرا باید آن را تعطیل کنیم؟ این موزه اگر مشهورترین موزهٔ گرجستان نباشد یکی از مشهورترینها است. جاذبهٔ سیاحتی دارد.»
استالین در سال ۱۸۷۸ در شهر گوری در غرب تفلیس چشم به جهان گشود که یک ساعت با پایتخت گرجستان فاصله دارد. قدمت موزهٔ استالین به سال ۱۹۳۷ میرسد، یعنی همان سالی که اوج تصفیههای استالینی بود. لاورنتی بریا، رییس پلیس مخفی شوروی که موظف شده بود خانهٔ فکسنی دوخوابهٔ دوران کودکی استالین را به بنای یادبودی برای رهبر قدر قدرت شوروی تبدیل کند، دستور داد تا کلاهفرنگی یونانی- رومی با شکوهی گرداگرد آن برپا کنند. ساختمان اصلی غولپیکر پشت این بنا در سال ۱۹۵۶ ساخته شد و همان سبک مجلل را دارد.
دولت میخاییل ساکاشویلی، رییسجمهور گرجستان، هوادار استالینزدایی است و به آن به چشم کلید رسیدن به دمکراسی و گرجستان مستقل مینگرد. کلید احیای جمهوری گرجستان که عمر کوتاهش در سال ۱۹۲۱ و با ورود اشغالگران بلشویک پایان یافت.
کاندلاکی میگوید: «شور و شوق فراوانی برای بازسنجی و بازشناسی میزان آسیب وارده به گرجستان توسط استالین و نظامی که به این کشور آورد برپاشده است، نظامی که برای ما بیگانه بود.»
دو سال پیش بود که مقامات گرجستان در تاریکی شب مجسمهٔ براق استالین را پایین کشیدند که از قدیم در جلوی موزه در میدان استالین برپا شده بود. همان موقع، نیکولوس رورا، وزیر فرهنگ گرجستان گفته بود که اکثر گرجستانیها با این نظر وی موافق هستند که استالین «قاتل مردم و سیاستمداری جنایتکار» بود.
اما به نظر بسیاری در شهر گوری، میراث استالین پیچیدهتر از این حرفهاست. راوتی زاوتاشویلی ۲۲ ساله میگوید: «چه خوشمان بیاید چه نیاید اینجا (در گوری) به دنیا آمده است و بزرگ شده است. مایهٔ افتخار این شهر است، نه مایهٔ ننگ.»
موزهٔ کنونی را در دههٔ ۱۹۷۰ برپا کردند و قیافهٔ امروزی آن تغییر چندانی نکرده است. در داخل ساختمان پلهٔ مرمری پهنی به پاگردی میرسد که آراسته به مجسمهٔ نیمتنه و تابلوی رنگ و روغنی از استالین است. از هدیه فروشی موزه هم میتوان دیوان اشعار استالین را خرید. شرابی هم میفروشند که برچسب روی بطریاش آراسته به چهرهٔ استالین است (شراب کمشیرین کیندزماراولی که میگویند مورد علاقهٔ استالین بود).
نانا کالاندادزه، قائممقام موزه میگوید: «آنهایی که برای بازدید میآیند علاقهٔ چندانی به دوران و کارهای استالین ندارند بلکه به شخصیت استالین علاقه دارند که در موزه بازتاب یافته است.»
زنان جوانی که راهنما هستند و عکسها و اسناد روی دیوارها را به گردشگران خارجی نشان میدهند راجع به زندگی دیکتاتور شوروی سخنسرایی میکنند. داستان با شعرسرایی رمانتیک استالین در کودکی آغاز میشود، ماجراجوییهای انقلابیاش را شرح میدهند و ناگهان به جنگ جهانی دوم پرش میکنند که استالین فرماندهٔ کل قوا و نابودکنندهٔ فاشیسم بود. در «تالار هدیهها» نیز صدها هدیهٔ دریافتی استالین در هفتادمین سالگرد تولدش به نمایش درآمده است، مثل تابلوی تک چهرهای که از برگ تنباکو درست شده است و هدیهای از رومانی است.
سپس بازدیدکنندگان به اتاق بیضوی شکل تاریکی میرسند که در وسط آن ماسکی از صورت استالین قرار دارد که بلافاصله پس از مرگ وی قالبگیری شده است. گردشگران عکسی میگیرند و فوری دور میشوند.
پس از سر زدن به اتاقی که همانند دفتر کار استالین در کرملین بازآفرینی شده است و پالتوی معروف فرماندهٔ کل قوا، چکمهها و چپق وی در آن قرار دارد، گشت و گذار در بیرون از موزه ادامه مییابد و بازدیدکنندگان خانهٔ استالین در دوران کودکی و قطاری را که با آن به اجلاس یالتا رفت سیاحت میکنند.
تنها جایی که به طور مستقیم از جنایات استالین ذکری به میان میآید اتاق کوچکی به نام «اتاق سرکوب» است که چهار سال پیش به مجموعهٔ موزه افزوده شد. در این اتاق جزوههای چاپی سادهای از سخنان محرمانهٔ خروشچف و چندین عکس از خانوادههای بومی سرکوب شده به نمایش گذاشتهاند. اما کانون اصلی این اتاق عکسهای بمباران گوری توسط هواپیماهای روسیه طی مناقشهٔ اوستیای جنوبی در سال ۲۰۰۸ است.
در بازآرایی موزه قرار است به موضوعاتی چون اشتراکی کردن مزارع، دوران وحشت بزرگ و اشغال گرجستان که شخص استالین پیشقراول آن بود نیز پرداخته شود. کالاندادزه میگوید: «اکنون فقط به چگونگی زندگی او پرداخته نخواهد شد بلکه به انواع وحشتآفرینیهایی نیز که وجود داشت پرداخته خواهد شد. در ضمن نمایشگاه قدیمی هم به عنوان میراث صنایع دستی حفظ خواهد شد.»
کالاندادزه میگوید: هیچ شکایت مستقیمی راجع به تغییرات آینده به دست موزه نرسیده است اما استالین هنوز بین مردم محلی و به ویژه نسل قدیمیتر محبوبیت دارد. در ۲۱ دسامبر که روز تولد استالین است هواداران پا به سن گذاشتهاش هنوز در بیرون موزه جمع میشوند. البته در سالهای اخیر شمارشان از چند هزار نفر به چند ده نفر کاهش یافته است. احساس اکثر محلیها نسبت به بازآرایی موزه آمیزهای از بیاعتنایی و خوشحالی است.
تایمور ۶۰ ساله، نشسته بر نیمکت پارک و مواظب بازی نوهاش در اطراف آبنمای میدان استالین میگوید: «زاده شدن استالین در شهر کوچک مایهٔ مسرت محلیهاست. استالین شهرت جهانی داشت.» البته تایمور از ایجاد تغییر در موزه حمایت میکند و میگوید الان روزگار عوض شده است و نسل جدیدی آمده است. با اوضاع سیاسی کنونی ما وضعیت قبلی دردسرساز است.
گورام خاچوری ۳۵ ساله که از بازآرایی موزه خبر ندارد، میگوید: «در حال حاضر اکثر بازدیدکنندگان خارجی هستند. خودم در دوران مدرسه دو بار آنجا رفتهام. هرگز فکر نمیکردم تغییر در آن بدهند. دوستانم در مورد این جور چیزها صحبت نمیکنند.»
برای مدرسهروهای کنونی گوری هم استالین محلی از اعراب ندارد. لیوسای ۱۳ ساله میگوید: «در مدرسه حرفی از او نیست. در کتابها خواندهایم که استالینی وجود داشته است، ولی در بین ما صحبتی از استالین نیست.»