26-05-2014، 16:09
یه بار اومدم به پسر عموم بگم مادرت را کردم در حمام دعا زبونم گیر کرد اونم هر چی فوش مادر و**************** بود به من داد مادرشو*:cool:
|
~ ســـوتـیـکــده ~ |
|||||||||||||||||||||||
26-05-2014، 16:09
یه بار اومدم به پسر عموم بگم مادرت را کردم در حمام دعا زبونم گیر کرد اونم هر چی فوش مادر و**************** بود به من داد مادرشو*:cool:
31-05-2014، 2:00
آغا من یه روز که تو مدرسه بودم دوستم بلند صدام کرد منم اعصاب نداشتم میخواستم بگم جونم با صدای بلند گفتم کونم
هیچی دیگه همه زدن زیر خنده تا یه هفته سوژه شدم
02-06-2014، 5:09
یه میخواستم به مامانم بگم من صبحانه نمی خورم اگه هم بخورم پنیر کره نمی خورم
![]() ![]() من ![]() مامانم ![]() داداشم:4chs:
03-06-2014، 16:11
یه روز زنگ زدم اژانس میخواستم برم ترک اباد بعد گفتم سلام یه ماشین واسه ترکیه میخوام مرده از پشت تلفن قش کرده بود هرهر میخندید
![]()
04-06-2014، 22:33
یه بار دوستم با گوشیش بهم اس داد گفت گوشیم گم شده بهش زنگ بزن منم خریت کردم زنگ زدم که یهو به خودم اومدم نگو این دختره با اون صدای خندش میگفت اخه تو چه سوتیای میدی منم که گیج بودم و تازه خودم اومدم دیدم نه بابا منم شدم اسکول......
![]() ![]()
05-06-2014، 10:54
مامانم داشت کوزی گونی نگاه میکرد از غذا شام هم اون شب برنخ بود.میخواست بگه این بوراکه یا باریشه گفت این بوراکه یا برنجه؟
داشتم آهنگ گوش میدادم دیدم اهنگ بعدی آرش و هلنا هست.به ایدل و تامین فکر میکردم به مامانم گفتم مامان آنگ بعدی ایدل و فلنا هست.... قبول میکنم نگاه میکردم ناگهان تنویر با شمشیر اومد بالا سر زیا ماهم تو مدرسه هی به هم فحش میدیم ....کش میخواستم بگم کصافت مامانم اون جا بود گفتم کیسه.... ![]()
06-06-2014، 23:37
يه بار داداشم با يه پسره دعواش شده بود
داداشم گفت حالا دفعه ديگه جرئت ميكني به ناموس مردم گير بدي و پسر هم هول شده بود بدجور گفت ناموس چيه زنمه يعني در اون لحظه من داشتم صندليا رو گاز ميگرفتم اخر هفته بود رفته بوديم خونه بابا بزرگم خالم اومد باهام سلام كرد منم گفتم سلام خاله سامان(پسر داييم) خواست ادامو دربياره هول شد گفت لسام خاله بعدداداشش از اونطرف اومده ميگه خاله داره خارجي حرف ميزنه
07-06-2014، 0:11
يه روز رفته بودم مهموني همينجوري نشسته بوديم كه
ميزبان تعارف كرد بفرماييد چيز قابل داري نيست منم گفتم اختيار دارين صاحبش قابل نداره.... ![]()
08-06-2014، 9:27
يبار سر كلاس اومدم بگم كولر روشن كنيد پنجره ببنديد گفتم كولر روشن كنيد پنجره خاموش كنيد از اون روز هر جلسه استاد تا ميومد كلاس ميگفت كولر روشن كنيد پنجره خاموش كنيد .
08-06-2014، 9:55
ی روز خواهرم رفت ایفون رو ج بده گفت الو پسرم عمه ام داشت بهش میخندید تلفن زنگ خورد رفت ج بده گفت کیه ....
ما ی همچین بچه های تو خوانواده داریم
| |||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|